۸۰ درصد از بخش برگزیده جامعه ایران میل به مهاجرت دارند
گروه اجتماعی: سید عبدالحمید احمدی، معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان تأکید کرد وقتی که ما میل و گرایش به مهاجرت را در گروههای مورد بررسی به عنوان بخشهایی از جمعیت کشور ملاحظه میکنیم، به عدد بالاتر از ۸۰ درصد میرسیم که خیلی معنادار و قابل تأمل است؛ و در پاسخ به اینکه چرا گرایش و میل به مهاجرت در حد بالایی وجود دارد، درصد عمده به عوامل بیرونی، یعنی شرایط کلی و عمومی کشور مربوط است که باعث افزایش میل به مهاجرت شده است.
مشروح گفتوگوی جماران با سیدعبدالحمید احمدی را در ادامه میخوانید:
ما یک سلسله مصاحبه در خصوص »ابعاد مهاجرت در ایران امروز« با مسئولین، اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزههای مختلف داریم. چون شما در دولت پیش معاون فرهنگی و ورزش همگانی وزیر ورزش و جوانان بودهاید، موضوع مهاجرت ورزشکاران را با شما مرور میکنیم. به نظر شما مهمترین دلایل و انگیزههای مهاجرت ورزشکاران از ایران چیست؟
به نظر میرسد که ما باید ابتدا یک مرور و نگاه کلی به موضوع مهاجرت داشته باشیم. موضوع مهاجرت امروزه یک چالش جهانی و از جمله موضوعات پیچیده امروز دنیا است؛ و از جمله موضوعاتی است که مجموعهای از مؤلفهها و عوامل درونی و بیرونی در آن میتوانند نقش و دخالت داشته باشند. نکته مهم دیگر آن است که صحبت کردن درباره مهاجرت و خصوصا مهاجرت ورزشکاران باید یک صحبت مستدل و مبتنی بر پژوهش و یافتههای علمی و باشد؛ یعنی اینکه ما باید براساس نتایج بررسیهای میدانی و مطالعات و پژوهش راجع به این موضوع صحبت کنیم و بدیهی است که حدس، گمان، نظر شخصی و امثال آن برای صحبت کردن در باره این موضوع پیچیده و چندوجهی، راهگشا نخواهد بود.
خوشبختانه بررسیهای میدانی و کارهای مطالعاتی هم در این زمینه انجام شده است. البته به نسبت بزرگی و اهمیت موضوع، هنوز نیاز به مطالعات بیشتر و جامعتر در ابعاد مختلف داریم. اما نهادهای علمی و مراکز پژوهشی به این موضوع پرداختهاند و گزارش یافتهها و مطالعات مستندی را منتشر کردهاند که میشود از نتایج آنها برای پرداختن جامعتر به این موضوع استفاده کرد. شخصا به جهت دغدغهای که دارم چند تا از این گزارشها را مرور کردهام و به نظرم مستندات نسبتا جامعی وجود دارد که میتواند در فهم بهتر موضوع به ما کمک کرده و در اظهار نظر دقیقتر مورد توجه و استفاده قرار بگیرد.
در گزارشی تحت عنوان «وضعیت شاخصهای کلیدی مهاجرت در اقشار اجتماعی ایران» که شهریور ۱۴۰۰ توسط رصدخانه مهاجرت ایران منتشر شده، راجع به »میل به مهاجرت« و »تصمیم به مهاجرت« و پیشرانها و موانع مهاجرت پیمایشی انجام شده و جامعه آماری این پیمایش هم دانشجویان، فارغ التحصیلان، اساتید، پژوهشگران، محققان، پزشکان، پرستاران و فعالان استارتاپی بودهاند و جالب است که وقتی سراغ شاخص میل به مهاجرت میرویم، یعنی آنهایی که گرایش و تمایل به مهاجرت دارند میبینیم که عدد و درصد بسیار قابل توجهی است.
۸۰ درصد از بخش برگزیده جامعه ایران میل به مهاجرت دارند
البته در وهله اول کمی اغراقآمیز به نظر میرسد، ولی رئیس انجمن جامعه شناسان ایران چند روز پیش در مصاحبه با خود ما گفت که تقریبا تمام مردم ایران این میل به مهاجرت را دارند. نظر شما در این خصوص چیست؟
به همین نکته میخواستم برسم. وقتی که ما میل و گرایش به مهاجرت را در گروههای مورد بررسی به عنوان بخشهایی از جمعیت کشور ملاحظه میکنیم، به عدد بالاتر از ۸۰ درصد میرسیم که خیلی معنادار و قابل تأمل است؛ و در پاسخ به اینکه چرا گرایش و میل به مهاجرت در حد بالایی وجود دارد، درصد عمده به عوامل بیرونی، یعنی شرایط کلی و عمومی کشور مربوط است که باعث افزایش میل به مهاجرت شده است.
اما در بحث «تصمیم به مهاجرت»، میبینیم که باز هم درصد و عددش قابل توجه است؛ یعنی اگر میل به مهاجرت حدود ۸۰ درصد است، تصمیم به مهاجرت نیز حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد گزارش شده که بازهم به نظر من عددی معنادار و قابل توجه است و هشداری به مسئولان کشور که باید در برنامهریزیها و بحثهای کلان مدیریتی به این آمارها توجه خاص و ویژهای داشته باشند. بر این اساس و با توجه به میل و تصمیم به مهاجرت با درصدهای بالا در گزارشهای مهاجرتی، طبعا وقتی به موضوع مهاجرت در ورزشکاران میپردازیم باید همین شرایط را در نظر داشته باشیم. اما خوشبختانه باید تأکید کنم که علیرغم وجود مشکلات و تنگناها و محدودیتهای پیش روی ورزشکاران و قهرمانان ورزشی از یکسو و جوسازیها و زمینه سازیهایی که برای جلب و جذب قهرمانان و ورزشکاران به مهاجرت از سوی دیگر انجام شده، آمار و تعداد ورزشکاران مهاجر نسبت به کل ورزشکاران تحت پوشش فدراسیونهای ورزشی از سایر اقشار مهاجرت کرده بسیار پایینتر است که در ادامه به عدد و رقم آن نیز اشاره خواهم کرد.
البته در عوامل مؤثر در افزایش میل یا تصمیم به مهاجرت باید به پیشرانهایی مثل فقر، مشکلات و ناامنیهای شغلی، معیشتی و اقتصادی، بیثباتیهای سیاسی- اجتماعی، جنگ و ناامنیها نیز توجه کرد. مردم کشور ما تقریبا در طی چهاردهه گذشته و پس از پشت سرگذاشتن عوارض و صدمات سنگین ناشی از جنگ تحمیلی، گرفتاریها و مشکلات و محدودیتهای قابل توجهی را تجربه کردهاند که هرکدام از آنها میتوانند تأثیرات مستقیمی بر افزایش میل به یا تصمیم به مهاجرت داشته باشند. بحث تحریمهای ظالمانه نیز در وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم، گرههای درشتی را برای زندگی، معیشت و پیشرفت مردم به وجود آورده و حرکت رو به جلو و برخورداری از یک افق روشن و آینده مطمئن را از قاطبه مردم و به ویژه جوانان گرفته است.
تحریم بر همه شئون اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم اثر منفی گذاشته است
جالب اینجاست که امروز این حرف را حتی از کسانی که سالها مدافع تحریم بودند میشنویم که تحریم بر همه شئونات اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم اثر منفی گذاشته است. بدیهی است که در بین همین جمعیت متمایل به مهاجرت، و به ویژه جوانان نخبه و دانشگاهی و حتی ورزشکاران، خیلیها ممکن است به دلیل تنگناها، مضیقهها و محدودیتهای ناشی از تحریم بگویند که چرا خودمان را مجبور کردهایم در چنین شرایطی زندگی کنیم؟ و شاید وجود و ادامه همین عوامل باعث شده که تصمیم بگیرند از کشور مهاجرت کنند. طبعا در این باره نباید از تأثیرات ناامنیهای ناشی از جنگهای داخلی سوریه و عراق و تاثیر روانی منفی جریان داعش نیز غافل شد. همچنان که موضوع بحران افغانستان و مشکلات ناشی از آن که باعث سرریز شدن جمعیت قابل توجهی از افغانستانیها به کشور ما شده هم نمیتواند در شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور ما بیتأثیر باشد.
شما اشاره داشتید به اینکه مهاجرت یک چالش جهانی است و مخصوص کشور ما نیست؛ ولی اساتید جامعه شناسی با تکیه بر آمار مهاجرینی که خصوصا به اروپا و آمریکا میروند، چهار کشور افغانستان، سومالی، اوکراین و ایران را در رأس کشورهای مهاجرفرست ذکر میکنند؛ سه مورد از این کشورها به نوعی درگیر جنگ هستند و ایران هم از نظر آمار مهاجرت دست کمی از آنها ندارد. منظورم این است که مسأله مهاجرت برای تمام کشورهای دنیا چالش نیست، اگر هم باشد برای این چند کشور حادتر از خیلی از کشورها است.
در پاسخ به سؤال شما لازم است من یک توضیح تکمیلی راجع به این موضوع بدهم. اگر گفته شد که موضوع مهاجرت یک مسأله و چالش جهانی است، باید توجه کنیم که در بحث مهاجرت یک سری کشورها مهاجرفرست هستند؛ مانند برخی کشورهایی که نام بردید؛ و در مقابل نیز کشورهایی به عنوان مقصد مهاجرت یا مهاجرپذیر هستند؛ و طبعا موضوع مهاجرت میتواند برای هر دو آنها مسأله، چالش و حتی بحران ایجاد کند و این نیست که در کشورهای مقصد و مهاجر پذیر هیچ مشکلی ایجاد نمیشود. در شرایط کنونی یکی از چالشهای عمده مدیریت در کشورهای مقصد همین مهاجرین هستند و اینکه چگونه بتوانند این مهاجرتهای گسترده را مدیریت کنند و این روزها شاهدیم که تصمیمات بسیار سختگیرانهای در کشورهای مهاجرپذیر برای کنترل ورود مهاجرین و اسکان آنان در اردوگاههای مهاجرتی اتحاذ میشود.
از سوی دیگر شاهد آوارگی، مرگ و انواع مشکلات، گرفتاریها و از بین رفتن انسانهای بی پناه در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی هستیم که اخبار آن دردناک و غیرقابل تحمل است. بنابراین، چالشهای مهاجرت فقط خاص کشورهای مهاجرخیز که در آنها مشکلات اقتصادی، ناامنی، جنگ، فقر، نارضایتی از شرایط زندگی و مواردی از این قبیل وجود داشته و باعث مهاجرت شده نیست و برای کشورهای مقصد هم چالشهای خیلی عمدهای را ایجاد کرده و میکند و اینکه با این خیل قابل توجه از مهاجران چگونه بتوانند کنار بیایند و آن را با چه شرایطی مدیریت کنند.
یک نکته در خصوص ورزشکارانی که تابعیتشان را تغییر میدهند، این است که کشورهای مقصد اولویت در اختیار گذاشتن امکانات و پذیرش به عنوان نیروی ورزشکار ملی را به ملت خودشان میدهند و کمتر امکانات در اختیار تبعه یک کشور دیگر میگذارند که از نظر ورزشی به پیشرفت برسد و بعد هم او را وارد تیم ملی کشورشان کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
شما درست میگویید که تغییر تابعیت در ورزش و حضور در تیمهای ملی به همین سادگی نیست؛ هم یک مقررات در فدراسیونهای بین المللی وجود دارد که محدودکننده است، و هم اینکه خود کشورها به راحتی ورزشکاران دیگر کشورها را در تیم ملی خود قرار نمیدهند، مگر اینکه به قول معروف یک شاه ماهی را به تور انداخته باشند که از نظر حیثیتی، هویتی و فنی این ارزش و اعتبار را داشته باشد که اجازه بدهند در تیمهای ملیشان حضور داشته باشد. بعد هم که تعداد اینها خیلی زیاد نیست. به جز رژیم اشغالگر قدس، و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، در کشورهای دیگر این عدد خیلی پایین است. البته بعضی از کشورها در زمینه ورزش و برگزاری رویدادهای بین المللی ورزشی، پرداخت هزینههای گزاف برای حضور ستارگان ورزشی دنیا در باشگاهها و لیگ ورزشی خودشان، و یا دادن تابعیت به قهرمانان رشتههای مختلف کشورهای دیگر یک سرمایهگذاری خاص و ویژهای کردهاند که بتوانند هویتی فراتر از گذشته برای کشورشان به دست آورند.
چهار عامل اقتصادی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی دلیل مهاجرت ورزشکاران ایران است
اما در یک جمعبندی درباره علل مهاجرت ورزشکاران میتوان به نتایج مطالعهای تحت عنوان »اولویت بندی عوامل مؤثر بر مهاجرت ورزشکاران ایران« اشاره کرد که در این مطالعه، چهار عامل اقتصادی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی دلیل مهاجرت ورزشکاران ایران دانسته شده است. در زیرمجموعه عوامل اقتصادی به زیرساختهای مالی و اقتصادی کشور مبدأ و مقصد اشاره شده است. به لحاظ حرفهای گفتهاند که امکانات و زیرساختها، مربی، دورههای آموزشی، و تجهیزات کشور مقصد بهتر از مبدأ است. در حوزه اجتماعی شرایط ورزشکاران در کشورهای مقصد از نظر اعتبار و ارزش اجتماعی بهترارزیابی شده و تبعیض کمتری در آنجا وجود دارد؛ یعنی تبعیض قومی، مذهبی و جنسیتی آنجا نیست یا کمتر است.
اگر میخواهیم نخبه را در کشور نگه داریم، باید سراغ حل مشکلات اقتصادی جامعه ورزش برویم
در بحث عوامل سیاسی، «ناکارآمدی مدیریتی» کشورهای مقصد نسبت به مبدا کمتر است؛ و گرایشها و تفکرات سیاسی در ورزش کمتر است و یا وجود ندارد، امکان رفت و آمد به کشورهای دیگر خیلی سادهتر است، سلامت و شفافیت نظام مدیریت در کشورهای مقصد بهتر و بیشتر، و امنیت روانی نیز بالاتر است.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از رویداد۲۴، یعنی این گزارش میگوید اگر میخواهیم ورزشکار قهرمان و نخبه را به عنوان یک سرمایه انسانی و اجتماعی و هویتی در کشور خودمان نگه داریم، باید به سراغ حل مشکلات اقتصادی، شغلی و معیشتی، رفاهی و زندگی بهتر برای جامعه ورزش برویم.
اگر یک شغل و درآمد تضمین شده برای آنها داشته باشیم و امنیت شغلی شان را فراهم کنیم، زیرساختهای مناسب برای فعالیت ورزشی اعم از تمرینات و مسابقات آنان ایجاد کنیم و تجهیزات فنی و دانش روز و مربیان کارآمد را برای رقابت برابر آنان در رقابتهای بینالمللی تأمین نماییم و با به کارگیری مدیران ارشد، مقبول، کارآزموده و مجرب در مجموع شرایط خشنودی و رضایت ورزشکاران را فراهم کنیم، طبعا مجموع اینها میتواند به کاهش مهاجرت و حتی مهاجرت معکوس در ورزش نیز منجر شود.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com گروه اجتماعی: سید عبدالحمید احمدی، معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان تأکید کرد وقتی که ما میل و گرایش به مهاجرت را در گروههای مورد بررسی به عنوان بخشهایی از جمعیت کشور ملاحظه میکنیم، به عدد بالاتر از ۸۰ درصد میرسیم که خیلی معنادار و قابل تأمل است؛ و در پاسخ به اینکه چرا گرایش و میل به مهاجرت در حد بالایی وجود دارد، درصد عمده به عوامل بیرونی، یعنی شرایط کلی و عمومی کشور مربوط است که باعث افزایش میل به مهاجرت شده است.
مشروح گفتوگوی جماران با سیدعبدالحمید احمدی را در ادامه میخوانید:
ما یک سلسله مصاحبه در خصوص »ابعاد مهاجرت در ایران امروز« با مسئولین، اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزههای مختلف داریم. چون شما در دولت پیش معاون فرهنگی و ورزش همگانی وزیر ورزش و جوانان بودهاید، موضوع مهاجرت ورزشکاران را با شما مرور میکنیم. به نظر شما مهمترین دلایل و انگیزههای مهاجرت ورزشکاران از ایران چیست؟
به نظر میرسد که ما باید ابتدا یک مرور و نگاه کلی به موضوع مهاجرت داشته باشیم. موضوع مهاجرت امروزه یک چالش جهانی و از جمله موضوعات پیچیده امروز دنیا است؛ و از جمله موضوعاتی است که مجموعهای از مؤلفهها و عوامل درونی و بیرونی در آن میتوانند نقش و دخالت داشته باشند. نکته مهم دیگر آن است که صحبت کردن درباره مهاجرت و خصوصا مهاجرت ورزشکاران باید یک صحبت مستدل و مبتنی بر پژوهش و یافتههای علمی و باشد؛ یعنی اینکه ما باید براساس نتایج بررسیهای میدانی و مطالعات و پژوهش راجع به این موضوع صحبت کنیم و بدیهی است که حدس، گمان، نظر شخصی و امثال آن برای صحبت کردن در باره این موضوع پیچیده و چندوجهی، راهگشا نخواهد بود.
خوشبختانه بررسیهای میدانی و کارهای مطالعاتی هم در این زمینه انجام شده است. البته به نسبت بزرگی و اهمیت موضوع، هنوز نیاز به مطالعات بیشتر و جامعتر در ابعاد مختلف داریم. اما نهادهای علمی و مراکز پژوهشی به این موضوع پرداختهاند و گزارش یافتهها و مطالعات مستندی را منتشر کردهاند که میشود از نتایج آنها برای پرداختن جامعتر به این موضوع استفاده کرد. شخصا به جهت دغدغهای که دارم چند تا از این گزارشها را مرور کردهام و به نظرم مستندات نسبتا جامعی وجود دارد که میتواند در فهم بهتر موضوع به ما کمک کرده و در اظهار نظر دقیقتر مورد توجه و استفاده قرار بگیرد.
در گزارشی تحت عنوان «وضعیت شاخصهای کلیدی مهاجرت در اقشار اجتماعی ایران» که شهریور ۱۴۰۰ توسط رصدخانه مهاجرت ایران منتشر شده، راجع به »میل به مهاجرت« و »تصمیم به مهاجرت« و پیشرانها و موانع مهاجرت پیمایشی انجام شده و جامعه آماری این پیمایش هم دانشجویان، فارغ التحصیلان، اساتید، پژوهشگران، محققان، پزشکان، پرستاران و فعالان استارتاپی بودهاند و جالب است که وقتی سراغ شاخص میل به مهاجرت میرویم، یعنی آنهایی که گرایش و تمایل به مهاجرت دارند میبینیم که عدد و درصد بسیار قابل توجهی است.
۸۰ درصد از بخش برگزیده جامعه ایران میل به مهاجرت دارند
البته در وهله اول کمی اغراقآمیز به نظر میرسد، ولی رئیس انجمن جامعه شناسان ایران چند روز پیش در مصاحبه با خود ما گفت که تقریبا تمام مردم ایران این میل به مهاجرت را دارند. نظر شما در این خصوص چیست؟
به همین نکته میخواستم برسم. وقتی که ما میل و گرایش به مهاجرت را در گروههای مورد بررسی به عنوان بخشهایی از جمعیت کشور ملاحظه میکنیم، به عدد بالاتر از ۸۰ درصد میرسیم که خیلی معنادار و قابل تأمل است؛ و در پاسخ به اینکه چرا گرایش و میل به مهاجرت در حد بالایی وجود دارد، درصد عمده به عوامل بیرونی، یعنی شرایط کلی و عمومی کشور مربوط است که باعث افزایش میل به مهاجرت شده است.
اما در بحث «تصمیم به مهاجرت»، میبینیم که باز هم درصد و عددش قابل توجه است؛ یعنی اگر میل به مهاجرت حدود ۸۰ درصد است، تصمیم به مهاجرت نیز حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد گزارش شده که بازهم به نظر من عددی معنادار و قابل توجه است و هشداری به مسئولان کشور که باید در برنامهریزیها و بحثهای کلان مدیریتی به این آمارها توجه خاص و ویژهای داشته باشند. بر این اساس و با توجه به میل و تصمیم به مهاجرت با درصدهای بالا در گزارشهای مهاجرتی، طبعا وقتی به موضوع مهاجرت در ورزشکاران میپردازیم باید همین شرایط را در نظر داشته باشیم. اما خوشبختانه باید تأکید کنم که علیرغم وجود مشکلات و تنگناها و محدودیتهای پیش روی ورزشکاران و قهرمانان ورزشی از یکسو و جوسازیها و زمینه سازیهایی که برای جلب و جذب قهرمانان و ورزشکاران به مهاجرت از سوی دیگر انجام شده، آمار و تعداد ورزشکاران مهاجر نسبت به کل ورزشکاران تحت پوشش فدراسیونهای ورزشی از سایر اقشار مهاجرت کرده بسیار پایینتر است که در ادامه به عدد و رقم آن نیز اشاره خواهم کرد.
البته در عوامل مؤثر در افزایش میل یا تصمیم به مهاجرت باید به پیشرانهایی مثل فقر، مشکلات و ناامنیهای شغلی، معیشتی و اقتصادی، بیثباتیهای سیاسی- اجتماعی، جنگ و ناامنیها نیز توجه کرد. مردم کشور ما تقریبا در طی چهاردهه گذشته و پس از پشت سرگذاشتن عوارض و صدمات سنگین ناشی از جنگ تحمیلی، گرفتاریها و مشکلات و محدودیتهای قابل توجهی را تجربه کردهاند که هرکدام از آنها میتوانند تأثیرات مستقیمی بر افزایش میل به یا تصمیم به مهاجرت داشته باشند. بحث تحریمهای ظالمانه نیز در وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم، گرههای درشتی را برای زندگی، معیشت و پیشرفت مردم به وجود آورده و حرکت رو به جلو و برخورداری از یک افق روشن و آینده مطمئن را از قاطبه مردم و به ویژه جوانان گرفته است.
تحریم بر همه شئون اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم اثر منفی گذاشته است
جالب اینجاست که امروز این حرف را حتی از کسانی که سالها مدافع تحریم بودند میشنویم که تحریم بر همه شئونات اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم اثر منفی گذاشته است. بدیهی است که در بین همین جمعیت متمایل به مهاجرت، و به ویژه جوانان نخبه و دانشگاهی و حتی ورزشکاران، خیلیها ممکن است به دلیل تنگناها، مضیقهها و محدودیتهای ناشی از تحریم بگویند که چرا خودمان را مجبور کردهایم در چنین شرایطی زندگی کنیم؟ و شاید وجود و ادامه همین عوامل باعث شده که تصمیم بگیرند از کشور مهاجرت کنند. طبعا در این باره نباید از تأثیرات ناامنیهای ناشی از جنگهای داخلی سوریه و عراق و تاثیر روانی منفی جریان داعش نیز غافل شد. همچنان که موضوع بحران افغانستان و مشکلات ناشی از آن که باعث سرریز شدن جمعیت قابل توجهی از افغانستانیها به کشور ما شده هم نمیتواند در شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور ما بیتأثیر باشد.
شما اشاره داشتید به اینکه مهاجرت یک چالش جهانی است و مخصوص کشور ما نیست؛ ولی اساتید جامعه شناسی با تکیه بر آمار مهاجرینی که خصوصا به اروپا و آمریکا میروند، چهار کشور افغانستان، سومالی، اوکراین و ایران را در رأس کشورهای مهاجرفرست ذکر میکنند؛ سه مورد از این کشورها به نوعی درگیر جنگ هستند و ایران هم از نظر آمار مهاجرت دست کمی از آنها ندارد. منظورم این است که مسأله مهاجرت برای تمام کشورهای دنیا چالش نیست، اگر هم باشد برای این چند کشور حادتر از خیلی از کشورها است.
در پاسخ به سؤال شما لازم است من یک توضیح تکمیلی راجع به این موضوع بدهم. اگر گفته شد که موضوع مهاجرت یک مسأله و چالش جهانی است، باید توجه کنیم که در بحث مهاجرت یک سری کشورها مهاجرفرست هستند؛ مانند برخی کشورهایی که نام بردید؛ و در مقابل نیز کشورهایی به عنوان مقصد مهاجرت یا مهاجرپذیر هستند؛ و طبعا موضوع مهاجرت میتواند برای هر دو آنها مسأله، چالش و حتی بحران ایجاد کند و این نیست که در کشورهای مقصد و مهاجر پذیر هیچ مشکلی ایجاد نمیشود. در شرایط کنونی یکی از چالشهای عمده مدیریت در کشورهای مقصد همین مهاجرین هستند و اینکه چگونه بتوانند این مهاجرتهای گسترده را مدیریت کنند و این روزها شاهدیم که تصمیمات بسیار سختگیرانهای در کشورهای مهاجرپذیر برای کنترل ورود مهاجرین و اسکان آنان در اردوگاههای مهاجرتی اتحاذ میشود.
از سوی دیگر شاهد آوارگی، مرگ و انواع مشکلات، گرفتاریها و از بین رفتن انسانهای بی پناه در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی هستیم که اخبار آن دردناک و غیرقابل تحمل است. بنابراین، چالشهای مهاجرت فقط خاص کشورهای مهاجرخیز که در آنها مشکلات اقتصادی، ناامنی، جنگ، فقر، نارضایتی از شرایط زندگی و مواردی از این قبیل وجود داشته و باعث مهاجرت شده نیست و برای کشورهای مقصد هم چالشهای خیلی عمدهای را ایجاد کرده و میکند و اینکه با این خیل قابل توجه از مهاجران چگونه بتوانند کنار بیایند و آن را با چه شرایطی مدیریت کنند.
یک نکته در خصوص ورزشکارانی که تابعیتشان را تغییر میدهند، این است که کشورهای مقصد اولویت در اختیار گذاشتن امکانات و پذیرش به عنوان نیروی ورزشکار ملی را به ملت خودشان میدهند و کمتر امکانات در اختیار تبعه یک کشور دیگر میگذارند که از نظر ورزشی به پیشرفت برسد و بعد هم او را وارد تیم ملی کشورشان کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
شما درست میگویید که تغییر تابعیت در ورزش و حضور در تیمهای ملی به همین سادگی نیست؛ هم یک مقررات در فدراسیونهای بین المللی وجود دارد که محدودکننده است، و هم اینکه خود کشورها به راحتی ورزشکاران دیگر کشورها را در تیم ملی خود قرار نمیدهند، مگر اینکه به قول معروف یک شاه ماهی را به تور انداخته باشند که از نظر حیثیتی، هویتی و فنی این ارزش و اعتبار را داشته باشد که اجازه بدهند در تیمهای ملیشان حضور داشته باشد. بعد هم که تعداد اینها خیلی زیاد نیست. به جز رژیم اشغالگر قدس، و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، در کشورهای دیگر این عدد خیلی پایین است. البته بعضی از کشورها در زمینه ورزش و برگزاری رویدادهای بین المللی ورزشی، پرداخت هزینههای گزاف برای حضور ستارگان ورزشی دنیا در باشگاهها و لیگ ورزشی خودشان، و یا دادن تابعیت به قهرمانان رشتههای مختلف کشورهای دیگر یک سرمایهگذاری خاص و ویژهای کردهاند که بتوانند هویتی فراتر از گذشته برای کشورشان به دست آورند.
چهار عامل اقتصادی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی دلیل مهاجرت ورزشکاران ایران است
اما در یک جمعبندی درباره علل مهاجرت ورزشکاران میتوان به نتایج مطالعهای تحت عنوان »اولویت بندی عوامل مؤثر بر مهاجرت ورزشکاران ایران« اشاره کرد که در این مطالعه، چهار عامل اقتصادی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی دلیل مهاجرت ورزشکاران ایران دانسته شده است. در زیرمجموعه عوامل اقتصادی به زیرساختهای مالی و اقتصادی کشور مبدأ و مقصد اشاره شده است. به لحاظ حرفهای گفتهاند که امکانات و زیرساختها، مربی، دورههای آموزشی، و تجهیزات کشور مقصد بهتر از مبدأ است. در حوزه اجتماعی شرایط ورزشکاران در کشورهای مقصد از نظر اعتبار و ارزش اجتماعی بهترارزیابی شده و تبعیض کمتری در آنجا وجود دارد؛ یعنی تبعیض قومی، مذهبی و جنسیتی آنجا نیست یا کمتر است.
اگر میخواهیم نخبه را در کشور نگه داریم، باید سراغ حل مشکلات اقتصادی جامعه ورزش برویم
در بحث عوامل سیاسی، «ناکارآمدی مدیریتی» کشورهای مقصد نسبت به مبدا کمتر است؛ و گرایشها و تفکرات سیاسی در ورزش کمتر است و یا وجود ندارد، امکان رفت و آمد به کشورهای دیگر خیلی سادهتر است، سلامت و شفافیت نظام مدیریت در کشورهای مقصد بهتر و بیشتر، و امنیت روانی نیز بالاتر است.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از رویداد۲۴، یعنی این گزارش میگوید اگر میخواهیم ورزشکار قهرمان و نخبه را به عنوان یک سرمایه انسانی و اجتماعی و هویتی در کشور خودمان نگه داریم، باید به سراغ حل مشکلات اقتصادی، شغلی و معیشتی، رفاهی و زندگی بهتر برای جامعه ورزش برویم.
اگر یک شغل و درآمد تضمین شده برای آنها داشته باشیم و امنیت شغلی شان را فراهم کنیم، زیرساختهای مناسب برای فعالیت ورزشی اعم از تمرینات و مسابقات آنان ایجاد کنیم و تجهیزات فنی و دانش روز و مربیان کارآمد را برای رقابت برابر آنان در رقابتهای بینالمللی تأمین نماییم و با به کارگیری مدیران ارشد، مقبول، کارآزموده و مجرب در مجموع شرایط خشنودی و رضایت ورزشکاران را فراهم کنیم، طبعا مجموع اینها میتواند به کاهش مهاجرت و حتی مهاجرت معکوس در ورزش نیز منجر شود.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۹:۱۱ ق.ظ