کشور را صرفا به_گروههای همدل با حاکمیت محدود ندانیم
نعمتالله فاضلی
گروه اجتماعی: به دنبال اتفاقاتی که در هفتههای اخیر شاهد بودهایم، جامعه ایرانی در موقعیتی اضطراری قرار گرفته است. شرایطی که ریشه و تبار آن خواه ناخواه به سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی حاکمیت پیوند میخورد. اینکه میبینیم مردم به بازخوانی دوباره وقایعی که طی این دههها رخ داده مشغول هستند یا به بازنشر آنها در فضای مجازی میپردازند، اتفاق عجیبی نیست؛ وقتی جامعه در موقعیت شوک قرار میگیرد طبیعی است که حافظه جمعی دست به تداعی دوباره همه شوکهایی بزند که در فواصل زمانی نه چندان دور تجربه کرده است. در این بین حتی رسانههای جهانی نیز شروع به بازنمایی این وقایع میکنند و همین عوامل شوک مضاعفی را برای مردم بهدنبال دارد.
شوکی که این روزها جامعهمان را مبتلا کرده نه تنها از واقعیتها نشأت گرفته بلکه بخشی از آن نتیجه همین بازنمایی و بازخوانیهاست که رنجی مضاعف را در پی داشته است. اما سؤال مهم این است که در شرایط فعلی چه میتوان کرد؟ پاسخ این سؤال در وهله نخست به گروههایی بازمیگردد که خود را در برابر این موقعیت مسئول میدانند و از همه مهمتر اینکه این گروه_ها چه جایگاهی برای امروز و آینده خود در جامعه ایران ترسیم کردهاند. به طور قطع در شرایط فعلی همه نیروهای فعال در حیات جمعی باید خود را به نوعی مسئول بدانند. از این منظر میتوان به چند رویکرد کلی رسید که کارکردی راهکارگونه دارند.
نخست اینکه مسئولیت اصلی در موقعیت شوک مضاعف فعلی با نظام سیاسی و کارگزاران حکمرانی بر کشور است؛ آنان اگر خواهان رفتاری مسئولانه باشند باید قبل از هر اقدامی به بازاندیشی انتقادی جدی درباره هدفها و سیاستهای خود دست بزنند. متولیان باید در موقعیت فعلی، جامعه ایرانی را فراتر از گروه خاصی از حامیان و همدلان حکومتی درنظر بگیرند و باور کنند ایران امروز را جامعهای متکثر از سبکها و سلیقههای متفاوت تشکیل میدهد.
این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که بخشی از شوکی که از آن با عنوان شوک مضاعف یاد میکنم ریشه در مواجهه ناکارآمد با همین سلیقهها و حتی سبکهای مختلف زندگی و حتی طرد شدن آنها دارد. این افراد در شوکهای جمعی راهی برای ابراز نارضایتی خود بهعنوان طردشدگان اجتماعی پیدا میکنند. از همین رو تأکید دارم که لازمه بهبود و التیامبخشی روح جمعی در شرایط امروز بازاندیشی و نقد سیاستهای فرهنگی و اجتماعی جامعه است.
دومین مسألهای که نباید آن را فراموش کرد این است که برای مواجهه صحیح با این وضعیت نباید از اثرگذاری و ضرورت عملکرد صحیح رسانهها غافل شد. رسانههای کشور نیز به بازاندیشی جدی انتقادی نیاز دارند، به نحوی که شرایطی برای دیده و شنیده شدن صدای همه افراد و گروههای اجتماعی فراهم شود. طی سالها، گروههای متفاوت با گفتمان رسمی از سوی رسانههای جمعی نادیده گرفته شدهاند که این نادیده گرفتن در شرایط فعلی برای مردم حکم نمک روی زخم پاشیدن را دارد.مدیران رسانهها بویژه رسانه ملی اگر بهدنبال بهبود شرایط فعلی هستند میتوانند اصل برابری در توجه به همه گروهها و مردم را مبنای کار خود قرار دهند برقراری عدالت رسانهای در برخورد با مخاطبان امکان شکلگیری اعتماد میان مخاطبان را فراهم میکند و از طرفی مرهمی بر جراحتهای وارد شده خواهد بود. سومین نکته این است که در موقعیت شوک مضاعف بروز حوادث مختلف منجر به سرباز کردن جراحتهای اجتماعی و سرریز شدن دردها و رنجها میشود.
در این بین سقوط هواپیما، کشته شدن همه مسافران آن و خطایی که به تازگی رسانهای شده دلیل مهمی برای جلب توجه مردم ایران و شکلگیری گفتوگوهای جمعی درباره نگرانی آنها نسبت به آینده خود مردم و حتی سرنوشت سیاسی کشورمان شده است. از سوی دیگر در عرصه جهانی هم رسانهها این مسأله را به شکلی جدی در کانون خبرها و گزارشهای خود قرار دادهاند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش، در اوضاع و احوال فعلی، مهمترین اقدام با در نظر گرفتن مسائلی که به برخی از آنها اشاره شد این است که مسئولان و در رده بعدی رسانهها در صدد پاسخگویی به مطالبههای مردم و شفافسازی برآیند. مسئولان باید به مردم نشان بدهند که خواست جمعی مردم را در تمام حوزهها دنبال خواهند کرد. گفتمان رسمی کشور باید از این فرصت استفاده کند و نشان بدهد که خواهان برقراری شفافیت در پاسخگویی به شبهات ایجاد شده و کمک به برقراری دموکراسی است.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۱۴ ق.ظ