ARAZAZARBAIJAN

ياد نگرفتن زندگي، حلقه گمشده ازدواج‌ها


ياد نگرفتن زندگي، حلقه گمشده ازدواج‌ها

گروه خانواده و سلامت: در حالي‌که هزينه طلاق براي کشور سرسام‌آور است، برنامه‌هاي آموزش مهارت‌هاي زندگي هنوز محدود و ناکافي‌اند. کارشناسان مي‌گويند تقويت آموزش پيش از ازدواج، بهترين سرمايه‌گذاري براي پيشگيري از فروپاشي خانواده‌هاست.


هر ساعت، حدود 20 زوج در کشور از يکديگر جدا مي‌شوند. اين جدايي شايد براي بيرون از خانه‌شان فقط يک آمار باشد، اما براي خودشان يعني پايان رؤياهايي که با عشق شروعش کردند؛ يعني خانه‌اي که ديگر ساکت شده، سفره‌اي که ديگر براي خانواده‌پهن نشده و فرزنداني که از اين به بعد، دو خانه دارند، اما شايد هيچ‌کدام را خانه‌واقعي خود نمي‌دانند! چراکه در هر کدام از آن خانه‌ها، از نعمت داشتن پدر يا مادر، محروم هستند. معاون فرهنگي نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه‌ها گفته هر طلاق براي دولت، حداقل 500 ميليون تومان هزينه مستقيم و غيرمستقيم دارد. اگر اين رقم را ضرب در حدود 200 هزار طلاق در سال کنيم، به عددي مي‌رسيم که سرسام‌آور است، چيزي حدود 100 هزار ميليارد تومان. عددي که به‌راحتي مي‌تواند چرخ چند وزارتخانه را بچرخاند!
اما ماجرا فقط پول نيست. اين رقم هنگفت، يادآور هزينه‌اي است که مي‌شد از همان ابتدا خرج ياد گرفتن زندگي کرد. يعني در مدرسه، به کودکان و نوجوانان ياد مي‌دهيم فرمول‌ها را حفظ کنند، اما نه اينکه وقتي دلشان مي‌گيرد، چطور حرف بزنند. يا مثلاً در دانشگاه، به جوان‌ها درس تخصص مي‌دهيم، اما هيچ‌کس با آنها از مهارت تصميم‌گيري، گفت‌وگو يا شناخت در رابطه حرف نمي‌زند. هيچ‌کس نمي‌گويد اگر با چالش‌هاي زندگي روبه‌رو شدند، چطور بايد با آن برخورد و حلش کنند! بي‌ترديد اگر فقط بخشي از همين 100 هزار ميليارد تومان خسارت طلاق‌ها، صرف آموزش مهارت‌هاي زندگي در مدارس و دانشگاه‌ها مي‌شد، بسياري از زندگي‌ها هنوز پابرجا و سرشار از صميميت بودند.
چراکه برخي جدايي‌ها نه از نبود عشق، بلکه ناشي از نابلدي هستند؛ بلد نبودن شنيدن، گفتن، صبر کردن، کنار آمدن و امثال اينها. اما هزينه‌هاي طلاق تنها در اقتصاد و بودجه‌ها خلاصه نمي‌شود، اين بحران ريشه در سبک زندگي و آموزش ما دارد. ما معمولاً عادت کرده‌ايم وقتي بحران سر مي‌رسد، تازه يادمان مي‌افتد بايد کاري مي‌کرديم! اين در حالي است که روان‌شناسان مي‌گويند سلامت روان مثل سلامت بدن، نياز به پيشگيري دارد، به عبارتي واکسيناسيون روحي نياز است. دکتر سهيلا سرايي، روان‌شناس و نويسنده کتاب تخصصي مهارت‌هاي زندگي نيز بر همين باور است: »همان‌طور که بدن انسان براي مقابله با بيماري‌ها نيازمند واکسيناسيون است، روان انسان نيز بايد از سنين پايين در برابر آسيب‌هاي اجتماعي و هيجاني واکسينه شود. اين واکسيناسيون نه دارويي است و نه درماني، بلکه آموزش مهارت‌هاي زندگي، خودآگاهي، تاب‌آوري و مديريت هيجانات است.«
سرايي با انتقاد از نگاه درمان‌محور به سلامت روان در کشور، تأکيد کرد که بايد از رويکرد واکنشي فاصله گرفت و نظامي مبتني بر پيشگيري و توانمندسازي روان‌شناختي جايگزين کرد: «مي‌توان پيش از آنکه افراد وارد روابط پرچالش يا بحران‌هاي فردي و اجتماعي شوند، با آموزش مهارت‌هاي پايه مثل ارتباط مؤثر، حل مسئله، خودتنظيمي هيجاني و تفکر انتقادي، آنها را براي زندگي آماده کرد. به‌جاي آنکه زوج‌ها را پس از طلاق يا تعارض به روان‌درمانگر ارجاع دهيم، بايد از کودکي ياد بدهيم چطور روابط مؤثر بسازند.«
اين روان‌شناس با اشاره به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش گفت: »متأسفانه مهارت‌هاي زندگي در کتاب‌هاي درسي به صورت جدي و ساختاريافته گنجانده نشده‌اند. آنچه تحت عنوان مهارت در مدارس تدريس مي‌شود، بيشتر جنبه‌تئوريک دارد و کمتر با نيازهاي واقعي دانش‌آموزان در زندگي روزمره تطابق دارد.«
او باور دارد تا زماني که آموزش و پرورش از انتقال صرف دانش فراتر نرود، نسل آينده از نظر رواني و اجتماعي براي زيستن در جامعه‌اي پرتنش و متغير آماده نخواهد بود: »تا زماني که مهارت‌هاي زندگي در کنار رياضي و علوم جدي گرفته نشوند، نمي‌توان انتظار داشت در پيشگيري از آسيب‌هاي رواني و اجتماعي موفق باشيم.«
سرايي همچنين به نقش مغفول‌مانده روان‌شناسي تربيتي اشاره کرد و آن را »ستون فقرات برنامه‌ريزي آموزشي« ناميد. از نظر او، روان‌شناسي تربيتي مي‌تواند به آموزش و پرورش بياموزد که به جاي پر کردن حافظه کودکان، ذهن و روان آنها را براي حل مسئله، خودشناسي و تعامل مؤثر تربيت کند. اين روانشناس در پايان اظهار داشت: »هر جامعه‌اي که به دنبال امنيت رواني و رشد پايدار است، بايد از کلاس‌هاي درس آغاز کند. واکسيناسيون رواني از سنين کودکي کليد مي‌خورد، نه در مطب روان‌درمانگر پس از وقوع بحران.«
عمده کارشناسان بر اين باورند که يکي از راه‌هاي اصلي کاهش نرخ طلاق، توجه به مشاوره و آموزش‌هاي پيش از ازدواج است.
آمنه نشاسته‌گيرپور، مشاور خانواده در اين رابطه گفت: »نقطه‌کور زندگي به جنبه‌هايي از خودمان اطلاق مي‌شود که از آنها بي‌خبر هستيم يا از تصديق آنها خودداري مي‌کنيم. شناسايي اين نقاط کور، براي رشد شخصي و خودآگاهي بسيار مهم است.«
او به زوج‌هاي جوان توصيه کرد که ازدواج تنها شروع يک جشن نيست، بلکه شروع مسيري است که نياز به آگاهي، شناخت و انتخاب درست دارد و در اين مسير هر چند عشق مهم است، اما به تنهايي کافي نيست. نشاسته‌گيرپور بر اهميت »احترام، صداقت و توانايي همراهي در سختي‌ها« تأکيد کرد که اينها عوامل اصلي هستند که رابطه را ماندگار مي‌کنند. اين مشاور خانواده ادامه داد: »ازدواج قرار نيست تنهايي را درمان کند. ازدواج فرصتي براي رشد دو نفر است. بنابراين حتي اگر شما با فرد مورد نظر خود کاملاً هماهنگ باشيد و اگر با هم بزرگ شده‌باشيد هم، بايد قبل از ازدواج به مشاوره برويد.«
او با بيان اينکه حرف زدن و ارتباط مؤثر نقش کليدي در روابط دارد، به پژوهش‌هاي»جان گاتمن« اشاره کرد که گفته:»حتي اگر مدت کوتاهي به اندازه ?? دقيقه باشد، هر شب با هم صحبت کنيد.«
نشاسته‌گيرپور ادامه داد که بسياري از مشکلات در زندگي مشترک به دليل ناتواني در عذرخواهي و مديريت هيجانات است. به گفته او، براي ترميم رابطه، »عذرخواهي صميمانه« مي‌تواند بهترين راه‌حل باشد. او همچنين به مشکلاتي اشاره کرد که ممکن است در روابط به وجود بيايد، مانند تلاش برخي زنان براي تغيير دادن همسرانشان، که در نهايت به احساس کنترل و نارضايتي در مردان منجر مي‌شود. هيچ زوجي با نيت جدايي پاي سفره عقد نمي‌نشينند، اما در مسير زندگي، بحران‌هايي، چون فشارهاي اقتصادي، ناآمادگي‌هاي رواني و ضعف مهارت‌هاي ارتباطي مي‌تواند عشق را به بن‌بست بکشاند و اين بن‌بست و اين جدايي‌ها، تنها پيوند دو انسان را تمام نمي‌کند، بلکه تار و پود اجتماعي و رواني جامعه را نيز سست خواهد کرد. ترديدي نيست که فاصله ميان ازدواج و طلاق را ياد نگرفتن زندگي پر کرده‌است و تا زماني که در مدارس و دانشگاه‌ها چگونه شنيدن، چگونه گفت‌وگو کردن و چگونه ايستادن در برابر سختي‌ها آموزش داده نشود، اين چرخه تکراري شکست در روابط و زندگي مشترک، ادامه‌دار مي‌شود.
به گزارش آرازآذربايجان به نقل ازسلامت نيوز، ديگر زمان آن رسيده که روي زندگي آگاهانه تمرکز کنيم؛ روي پرورش دختران و پسراني که پيش از آغاز زندگي مشترک، خود را شناخته‌اند، مهارت زيستن را آموخته‌اند و مي‌دانند چگونه با مشکلات روبه‌رو شوند، چراکه هيچ زندگي‌اي بي‌چالش نيست، تفاوت در اين است که چه‌کسي آموخته با چالش‌ها کنار بيايد و مديريتشان کند، نه اينکه از آنها فرار کند.


برچسب ها:

تاریخ: 1404/07/27 01:46 ب.ظ | دفعات بازدید: 1791 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور