ARAZAZARBAIJAN

نياز برنامه‌سازي در رسانه به بازتعريف خانواده


نياز برنامه‌سازي در رسانه به بازتعريف خانواده

گروه فرهنگي:يک پژوهشگر عرصه هنر و رسانه با اشاره به اينکه در شرايط کنوني الگوهاي رفتاري و هويتي در جامعه دچار تغييرات تدريجي شده‌اند و رسانه‌ها مي‌توانند نقشي محوري در بازسازي تصوير خانواده تراز ايفا کنند، گفت: اين مهم، تنها در سايه آگاهي و مسئوليت‌پذيري نويسندگان و کارگردانان محقق خواهد شد. نهاد خانواده، در منظومه فکري اسلام، جايگاهي محوري و بنيادين دارد.


اين نهاد نه‌تنها بستر رشد و تربيت انسان‌هاست، بلکه ساختار اجتماعي جامعه اسلامي بر آن استوار است. از همين‌رو، هرگونه تضعيف در جايگاه يا کارکرد خانواده، تبعاتي گسترده در عرصه‌هاي اخلاقي، تربيتي، فرهنگي و حتي اقتصادي به‌دنبال خواهد داشت. در دنياي امروز که رسانه‌ها نقشي تعيين‌کننده در شکل‌دهي به ذهنيت عمومي ايفا مي‌کنند، بازنمايي نهاد خانواده در آثار نمايشي، اهميتي دوچندان يافته است.
با اين‌حال، نگاهي به توليدات نمايشي سال‌هاي اخير نشان مي‌دهد که بسياري از اين آثار، هرچند در ظاهر به موضوع خانواده مي‌پردازند، اما در عمل از ارزش‌ها، مرزها و شاخص‌هاي خانواده تراز اسلامي فاصله گرفته‌اند. اين فاصله، اگر با درک دقيق از ماهيت رسانه و مسئوليت فرهنگي آن همراه نباشد، مي‌تواند نه‌تنها باعث عادي‌سازي الگوهاي غلط شود، بلکه موجب سايش تدريجي مفاهيم اصيل خانواده در ذهن مخاطب گردد. چنين فرآيندي، دير يا زود، به تحريف هويت فرهنگي جامعه خواهد انجاميد.
در همين راستا، گفت‌وگويي با حجت‌الاسلام والمسلمين ميثم حسني سعدي، کارشناس فرهنگي، پژوهشگر هنر و رسانه و استاد دانشگاه انجام داده تا با نگاهي آسيب‌شناسانه و تحليلي، نسبت بازنمايي رسانه‌اي خانواده با الگوهاي ديني را بررسي کنيم. آنچه در ادامه مي‌خوانيد، حاصل اين گفت‌وگو است.
در آغاز بحث به جايگاه خانواده در توليدات نمايشي؛ سينما، تلويزيون و شبکه نمايش خانگي بپردازيد.
مي‌توان گفت در توليدات نمايشي، هنوز خانواده محور بسياري از داستان‌هاست. دليل اين موضوع هم روشن است؛ چون مخاطب اصلي اين آثار، خانواده‌ها هستند. به همين دليل برنامه‌سازان و فيلم‌سازان ترجيح مي‌دهند که خانواده را محور قرار دهند تا بتوانند مخاطب اصلي‌ خود را حفظ کنند. از اين منظر، مي‌شود گفت که خانواده همچنان نقطه ثقل بخش بزرگي از داستان‌ها و توليدات نمايشي است.
اما نکته مهم‌تر اين است که چه نوع خانواده‌اي در محور آثار نمايشي قرار دارد؟ در بسياري از آثار نمايشي تلويزيون و سينما همچنان با حضور پررنگ نهاد خانواده مواجهيم، اما آيا اين خانواده‌اي که مي‌بينيم، با الگوي خانواده تراز اسلام هم‌راستاست يا نه؟ به نظر من، پاسخ به اين پرسش، اهميت زيادي دارد.
همان‌طور که اشاره کرديد، بحث مهم‌تر اين است که چه کيفيتي از خانواده در آثار نمايشي ديده مي‌شود. از اين منظر، وضعيت فعلي را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
به نظر مي‌رسد که تصوير خانواده در آثار نمايشي به مرور زمان دچار تغيير شده، که اين تغيير تا حد زيادي انعکاسي از تحولات جامعه نيز هست. در واقع، در جامعه امروز ما، تعريف خانواده دستخوش تغيير شده است و رسانه نيز به عنوان آئينه‌اي از جامعه، ناگزير است که خود را با اين تغييرات هماهنگ کند.
مدل عملکرد رسانه به گونه‌اي است که اگر بخواهد چيزي را به تصوير بکشد که مخاطب با آن احساس بيگانگي کند و نتواند با آن ارتباط بگيرد، عملاً شکست مي‌خورد. مخاطب بايد احساس کند که اين تصوير، بخشي از زندگي اوست يا دست‌کم به آن نزديک است؛ وگرنه اصلاً پاي اثر نمايشي نمي‌نشيند. در نتيجه، ميان رسانه و مردم يک نوع تعامل متقابل شکل مي‌گيرد. از يک سو، رسانه تلاش مي‌کند با همراهي با ذائقه مخاطب، او را حفظ کند و از سوي ديگر، مخاطب نيز با فشارهايي که به رسانه وارد مي‌کند، بر جهت‌گيري آن تأثير مي‌گذارد. اين تأثيرگذاري ممکن است به ارتقاي سطح فرهنگي بينجامد يا بالعکس، باعث افت آن شود.
مثلاً ممکن است مخاطبي که فرهنگ خود را نه از رسانه، بلکه از منابع ديگري مثل سفرها يا تجربيات فردي‌اش گرفته، خواسته‌هايي از رسانه داشته باشد که با معيارهاي آرماني فاصله دارد. وقتي چنين فشارهايي به رسانه وارد مي‌شود، ممکن است رسانه براي حفظ مخاطب، خود را تا سطح او پايين بياورد. به اين ترتيب، سطح آثار نمايشي هم تحت تأثير اين فرآيند، دچار افت مي‌شود.
در نهايت بايد گفت که اين رابطه متقابل ميان رسانه و مخاطب، هم مي‌تواند موجب رشد فرهنگي شود و هم مي‌تواند باعث دور شدن از الگوهاي آرماني نظير خانواده تراز اسلامي شود. متأسفانه در وضعيت فعلي، به نظر مي‌رسد که در بخش قابل توجهي از آثار نمايشي، تصوير خانواده‌اي که ارائه مي‌شود، از آن الگوي مطلوب فاصله گرفته است.
برخي از توليدات نمايشي در ظاهر به خانواده مي‌پردازند، اما در عمل بنيان‌هاي آن را تضعيف مي‌کنند. اين مسئله را چطور تحليل مي‌کنيد؟
مشکل اصلي به اشتراک معنايي واژه‌ها بازمي‌گردد. وقتي از «خانواده» سخن مي‌گوييم، بايد بدانيم که در منظومه فکري اسلام، خانواده تعريف مشخصي دارد. خانواده‌اي که از زن و شوهر و فرزندان تشکيل شده و حتي براي روابط درون اين نهاد، معيارها، مرزها و حريم‌هايي تعريف شده است؛ چه در روابط ميان اعضا، چه در ارتباط اين خانواده با خويشاوندان، و چه در نسبت آن با اجتماع. اما آنچه در طول زمان اتفاق افتاده، تغيير تدريجي اين تعاريف در ذهن مخاطب است. مثلاً معناي حفظ حريم‌ها، چه درون خانواده و چه در ارتباط با بيرون، در ذهنيت جامعه دستخوش دگرگوني شده است. در نتيجه، امروز خانواده‌اي که در ذهن مردم نقش بسته، ممکن است از لحاظ شاخص‌ها و ملاک‌ها، با خانواده‌اي که در آموزه‌هاي اسلامي تعريف شده، تفاوت‌هاي اساسي داشته باشد.
وقتي اين اتفاق مي‌افتد، آن‌چه باقي مي‌ماند صرفاً اسم خانواده است، نه محتواي واقعي آن؛ اگر ما در رسانه خانواده‌اي را نشان دهيم که صرفاً اسم آن خانواده است اما در عمل با شاخص‌هاي خانواده اسلامي فاصله دارد، نتيجه آن را در جامعه نيز خواهيم ديد. به‌عبارت ديگر، وقتي در آثار نمايشي، حريم‌ها، معيارهاي اخلاقي و تربيتي، و ساختار روابط در خانواده‌ها تضعيف مي‌شود، اين افت فرهنگي در لايه‌هاي اجتماعي نيز نمود پيدا مي‌کند.
با توجه به آنچه گفته شد، چرا بايد پرداختن به خانواده اولويت اصلي در توليدات نمايشي باشد و اگر خانواده در آثار نمايشي درست و واقع‌گرايانه به تصوير کشيده نشود، چه خطراتي جامعه را تهديد مي‌کند؟
اساس دين اسلام بر نهاد خانواده بنا شده است. از توليد نسل گرفته تا تربيت فرزند، آموزش، حمايت، و حتي مسائل فقهي چون ارث و ازدواج و طلاق، همگي در بستر خانواده تعريف شده‌اند. بنابراين، بسياري از احکام شرعي و اخلاقي، در قالب خانواده معنا پيدا مي‌کنند. اگر خانواده نباشد، بسياري از اين مفاهيم نيز بي‌معنا مي‌شوند. به‌تعبيري شايد اغراق‌آميز، اما معنادار، اگر نهاد خانواده از بين برود، گويي اسلام نيز از بستر اجتماعي خود محروم شده است. از اين منظر، پرداختن به خانواده، نه‌تنها يک اولويت، بلکه يک ضرورت راهبردي براي حفظ و تداوم جامعه اسلامي است.
در پاسخ به بخش دوم سوال شما نيز بايد گفت که در رسانه نبايد صرفاً به آنچه هست يعني »واقعيت« بسنده کنيم، بلکه لازم است آنچه که بايد باشد يعني »حقيقت« را ارائه دهيم. اين دو با يکديگر متفاوت‌ هستند. رسانه بايد الگوساز باشد، نه فقط بازتاب‌دهنده وضعيت موجود. اگر فقط آنچه را که در جامعه مي‌بينيم نمايش دهيم، فرصت تأثيرگذاري و اصلاح را از دست مي‌دهيم. لذا موظفيم خانواده‌اي را نشان دهيم که مطابق با الگوي اسلامي است؛ خانواده‌اي با شاخص‌هاي روشن، سالم و الهام‌بخش.
به گزارش آرازآذربايجان به نقل از ايکنا، تنها در اين صورت است که رسانه مي‌تواند رسالت خود را در تربيت نسل‌ها و انتقال فرهنگ ديني و ملي به درستي ايفا کند.
[email protected]


برچسب ها:

تاریخ: 1404/03/18 09:47 ق.ظ | دفعات بازدید: 1636 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور