ARAZAZARBAIJAN

نجات سينماي ايران فقط با برقراري عدالت ممکن مي‌شود


نجات سينماي ايران فقط با برقراري عدالت  ممکن مي‌شود نجات سينماي ايران فقط با برقراري عدالت ممکن مي‌شود
گروه فرهنگي:ابراهيم فروزش گفت: اگر فضاي لازم در اختيار همه فيلمسازان و نه عده‌اي خاص قرار گيرد و به استعدادها درست توجه شود مشکلات فعلي سينماي ايران از معيشت اهالي سينما گرفته تا فقدان فيلم‌هاي ارزشمند و اکران، خود به خود از بين خواهد رفت. 21 شهريور هر سال مصادف با روز ملي سينماست که امسال با وجود مشکلات کوچک و بزرگي که به نقل از اهالي سينما به گوش مي‌رسد با برنامه‌هاي متعددي که تدارک ديده شده به صورت هفته سينما در آمده است. اين در حالي است که به دليل استيلاي سينماي عامه‌پسند و سطحي بر چرخه اکران و توليد برخي از سينماگران که سابقه خوبي دارند خانه‌نشين شده و مجالي براي توليد پيدا نمي‌کنند. به مناسبت اين روز با ابراهيم فروزش؛ کارگردان باسابقه کشور به گفت‌وگو نشسته‌ايم. کارگرداني که دومين ساخته وي با نام »خمره« علاوه بر دريافت سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر در سال 1370، براي اولين بار جايزه يوزپلنگ طلايي جشنواره لوکارنو را براي کشور به ارمغان آورد و از سال 1390 ديگر فيلمي در سينما نساخته است. 21 شهريور، روز ملي سينما نامگذاري شده است. به بهانه اين مناسبت مي‌خواهيم ارزيابي اجمالي از سينماي امروز کشورمان داشته باشيم. در آغاز نظرتان را راجع به لزوم اين مناسبت تقويمي بفرماييد. روز ملي سينما، بايد ما را به ياد گذشته بيندازد. در اين يادآوري بايد بينيم از ابتداي پيدايش سينما چه اتفاقاتي رخ‌ داده است تا امروز شاهد هنر هفتم به شکلي فعلي‌ باشيم. وقتي قرار است پيرامون سينما و آنچه بر آن گذشته تحقيق کنيم تنها نبايد يک شکل خاص از هنر هفتم را مد نظر قرار دهيم بلکه از سينماي دولتي گرفته تا سينماي مستقل و خصوصي در دايره اين ارزيابي باشد. سينماي ملي چيزي جدا از تمامي سينما نيست پس نبايد به بهانه دولتي بودن، بخش مهمي از هنر هفتم ناديده گرفته شود. با اين توضيح من نامگذاري روزي از سال را به نام سينما گرامي مي‌دارم. چون اين نامگذاري به ما يادآوري مي‌کند سينما فراتر از هر دسته‌بندي بوده و به همه مردم تعلق دارد. همان‌گونه که بيان کرديد اين نامگذاري به‌خودي‌خود اتفاقي مطلوب محسوب مي‌شود اما آيا اين قبيل مناسبت‌ها تأثير کمي و کيفي هم دارند؟ آيا سبب تغيير وضعيت در عوامل سينما مي‌شود؟ اينکه توقع داشته باشيم به‌واسطه يک نامگذاري هرساله شاهد تغيير وضعيت در بخش‌هاي مختلف باشد به نظرم اتفاقي منطقي به نظر نمي‌رسد به‌ويژه که متأسفانه بسياري از اهالي سينما درگير مشکلات عديده شده‌اند. براي حل مشکلات مختلفي که وجود دارد من نمي‌توانم سياست‌گذاري مشخص کنم بلکه تنها نظر خود را بيان مي‌کنم. سينما براي بازگشت به روزهاي خوب گذشته بايد اين امکان را فراهم آورد تا همه اهالي سينما امکان کار کردن داشته باشند زيرا اشتغال در اين حوزه تأثيرات بسيار خوبي را به همراه خواهد داشت و بيکاري هم به همان اندازه باعث اتفاقات ناخوشايند در زندگي اهالي سينما خواهد شد. نکته ديگر اينکه به سينما اجازه دهيم تا آيينه زندگي جامعه باشد حتي اگر کار توليدي شکلي انتقادي داشته باشد. درباره وضعيت اشتغال در سينما سخن گفتيد. سينماي فعلي تنها محلي شده که در آن سينماگراني که کار کمدي مي‌کنند امکان کار کردن داشته باشند بنابراين ديگر اهالي سينما يا خانه‌نشين شده‌اند يا اينکه مجبور مي‌شوند فيلم طنز بسازند. پيرامون اين موضوع نظر خود را بيان کنيد. اگر فيلم‌هاي اجتماعي و جدي فروش آنچناني ندارند دليلش را نبايد در بي‌مخاطب بودن اين قبيل آثار جستجو کرد بلکه ساختار کار باعث به وجود آمدن چنين وضعيتي مي‌شود. بي‌کيفيتي موجود در برخي کارهاي جدي هم ربطي به دانش فيلمسازان ندارد چون فيلمسازان جوان و باتجربه بسيار خبره‌اي داريم که هر يک قادرند باني يک اتفاق خوب در سينما باشند اما موضوع اينجاست که فضاي لازم در اختيار فيلمساز قرار نمي‌گيرد وگرنه هرگاه اين خطوط و محدوديت‌ها از بين رفته، شاهد بوده‌ايم مردم از کارهاي جدي هم استقبال کرده‌اند. به‌شخصه درباره وضعيت توليد چندان اطلاعات دقيقي در اختيار ندارم زيرا چندين سال است فرصت فيلمسازي پيدا نکرده‌ام. درباره دور بودنم هم بايد بگويم که اين امر کاملاً به بازگشت سرمايه توليد فيلم برمي‌گردد. من سرمايه‌دار را مقصر نمي‌دانم چون او حق دارد نگران بازگشت سرمايه خود باشد اما من در سينما در پي بيان حرف‌هايي هستم که شايد به مذاق عده‌اي خوش نيايد براي همين هم سرمايه‌گذار کمتري به سمت اين قبيل سينماگران روي خوش، نشان مي‌دهند. مشکل ديگري که از آن به عنوان نابرابري مي‌توان نام برد به وام‌هايي برمي‌گردد که فارابي به سينماگران براي ساخت فيلم مي‌دهد. اين وام‌ها عموماً به افرادي خاص تعلق مي‌گيرد و براي همه سينماگران امکان دريافت آن فراهم نيست. آسيب‌هاي اين مسئله را بيان کنيد. گلايه‌ام براي برخي نابرابري‌ها براي خودم نيست چون به‌شخصه گلايه‌اي ندارم. من کار خود را کرده‌ام و فيلم‌هايي هم که مي‌خواستم، ساخته‌ام. حرف من درباره سينماگران جواني است که استعداد بالا دارند اما هيچ‌گاه فرصت لازم براي ساخت در اختيار آنها قرار نمي‌گيرد. هنر از دل جامعه‌اي برمي‌خيزد که در آن زندگي مي‌کنيم. براي همين دسته‌بندي خودي يا ناخودي به‌هيچ‌وجه در سينما اتفاقات خوبي را رقم نخواهد زد و تنها موجب بيکاري بخش مهمي از اهالي سينما خواهد شد. درباره تقدير از پيشکسوتان که حرف مي‌زديد ياد برخي سلبريتي‌ها افتادم که بدون لياقت به جايگاهي رسيده‌اند که شايسته آنها نيستند. منظور اينکه نه درس آن حوزه را خوانده نه اينکه خاک صحنه خورده‌اند و براي آن زحمتي کشيده باشند تنها زيبايي ظاهري باعث معروفيت آنها شده است. درباره چنين افرادي نظر خود را بيان کنيد. هنر سينما بسيار غني است پس افرادي که در آن فعال هستند هم بايد چنين غنايي را داشته باشند. حضور افراد سطحي در سينما روي کيفيت کارها تأثير گذاشته و دور بودن افراد بالياقت را در پي خواهد داشت. البته کتمان نمي‌کنم در همه دنيا ممکن است برخي سلبريتي‌ها تنها بر اساس ظاهر شهره شده باشند اما اين قانون کلي نيست چون در کنار چنين افرادي امکان براي ديده شدن افراد بالياقت آنگونه که لازم است فراهم نيست. اين موضوع را بايد جدي گرفت و پيرامون آن انديشه کرد. بخشي از سلبريتي‌سازي‌ها از طريق رسانه‌ها صورت مي‌گيرد. چون وقتي افرادي در کانون توجه رسانه‌ها قرار مي‌گيرند ناخودآگاه بيشتر در معرض ديد هستند پس اگر شما از برخي سلبريتي‌هاي بي‌کيفيت سخن مي‌گوييد به عواملي که چنين امري را باعث شده‌اند هم توجه داشته باشيد. درباره سلبريتي‌ها بايد اين نکته را متذکر شوم که در حوزه بازيگري ما جوانان بااستعدادي چون نويد محمدزاده، شهاب حسيني و... را داريم که شايسته آنچه به دست آورده‌اند، هستند. بحث ديگر موضوع آموزش در سينما است. در سال‌هاي اخير مؤسسات و کلاس‌هاي مختلف آموزش بازيگري، کارگرداني و ديگر بخش‌هاي فني سينما راه‌اندازي شده، آيا اين مراکز در نهايت منجر به اتفاق خوشايندي در سينما خواهند شد؟ آموزش به هر طريقي اتفاقي خوشايند محسوب مي‌شود چون اينکه جوانان علاقه‌مند بتوانند در کلاس‌هاي مربوطه حضور يافته و سينما را به شکلي اصولي ياد بگيرند تأثيرش به انحاي مختلف مشاهده خواهد شد که يکي از آنها کيفيت فني آثار است. همچنين اين کلاس‌ها مانند غربال عمل مي‌کند چون تنها افرادي که عشقشان به سينما گذرا نيست کلاس‌ها را پشت سر گذاشته و آماده ورود به هنر هفتم مي‌شوند. يکي از رسوم رايج در روز سينما، گراميداشت پيشکسوتان سينما است. اين تقديرها نيز بيشتر معطوف به هنرمنداني است که يا از دنيا رفته‌اند يا اينکه ديگر فعال نيستند درحالي‌که مي‌توان از سينماگراني فعال هستند هم تجليل کرد. ارزيابي خود را از اين موضوع بيان کنيد. تکريم‌ها عموماً در جايي رخ مي‌دهد که دولتي هستند. حال اين مرکز مي‌تواند بنياد سينمايي فارابي باشد يا حوزه هنري يا ديگر مراکزي که در اين رابطه فعال هستند اما نکته‌اي که اهميت دارد برداشت اشتباهي است که ما از تکريم داريم. تجليل از پيشکسوتان و بزرگان اتفاق خوبي است که در همه حالت پسنديده است اما صرف دادن يک جايزه در مراسمي خاص تکريم نيست بلکه وقتي ما به سينماگري اجازه و امکان فيلمسازي مي‌دهيم در حقيقت از او تقدير کرده‌ايم. به گزارش آرازآذربايجان به نقل از ايکنا،متأسفانه اين امر به شکل مطلوبي در کشور ما رخ نمي‌دهد چون سينماگري سال‌ها در امکان فعاليت برايش فراهم نبوده اما ما مي‌خواهيم با دادن يک جايزه و لوح تقدير اين کم‌کاري را جبران کنيم و اين شايسته و مطلوب نيست. Azarbaiijan.farhangi@gmail.com
برچسب ها:

تاریخ: 1403/06/24 09:47 ق.ظ | دفعات بازدید: 52 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور