مهدي مالمير
گروه جامعه: بهاي اقلام خوراکي چنان روز رو به فزوني گذاشته که فرياد در گلو خفه خريدار را که کارمند و کارگر و معلم يا بازنشسته و به هر حال حقوق بگير است در ميآورد.
البته با اين تفاوت که ملوانها و خانوادهها ميدانستند يا اميد داشتند پس از گذشتِ در نهايت يک سال يا دوسه سال دوري، روز بازگشت و وصال ميرسد و مي توانند عزيزانشان را در آغوش کشند. گويا در کشور »هلند«دروازه مشهوري وجود دارد که به آن »دروازه فريادها« لقب دادهاند. دليل اين نامگذاري و اصطلاحاً وجه تسميه اين است که زماني در آن مکان، ملوانان در آغاز سفرهاي دريايي يک يا دو سه ساله از خانوادهشان خداحافظي ميکردند و هنگام همين وداع برخي فرزندان و همسران يا خود ملوانان که از غمِ محروم شدن از ديدار عزيزان فرياد برميکشيدند و اين مکان از اين رو به "دروازه فريادهاي خداحافظي" مشهور شد و البته بعدتر "خداحافظي" آن افتاد و همان "دروازه فريادها" باقي ماند.
حالا براي ما اما دروازه فريادها نه يک جاي خاص و مشخص که انگار همه سوپرمارکتها و به تعبير مدرنتر امروزي هايپرمارکتها يا همان فروشگاههاي زنجيرهاي و خواروبار فروشيهاست!
تنها بهاي اقلام خوراکي چنان روز رو به فزوني گذاشته که فرياد در گلو خفه خريدار را که کارمند و کارگر و معلم يا بازنشسته و به هر حال حقوق بگير است در ميآورد. البته با اين تفاوت که ملوانها و خانوادهها ميدانستند يا اميد داشتند پس از گذشتِ در نهايت يک سال يا دوسه سال دوري، روز بازگشت و وصال ميرسد و مي توانند عزيزانشان را در آغوش کشند.
در سوپر مارکتهاي ما اما هيچ روشن نيست خداحافظي با شانه تخممرغ و لوبيا و حبوبات ولبنيات تا چه زماني ادامه دارد خواهد شد و چه زماني به امنيت غذايي خواهيم رسيد؟
امنيت غذايي امري بسيار دامنگستر است. فقدان يا کافي نبودن آن از آن دست مشکلات است که ميتواند نه تنها بر جسم که بر روان عمومي يک جامعه اثراتي بسيار منفي برجاي بگذارد.
همين تازگي شنيديم معدل پايين دانشآموزان نقل رسانهها شد و هر که در پي دليلي بود و بيشتر تأکيد بر اين نکته که بچهها علاقه به درس را از کف دادهاند و ديگر مانند مثل قديم و نديم براي درس و مدرسه تره خُرد نميکند!
اما اين يگانه دليل نيست و از تأثير مواد غذايي نبايد غافل شد. ويتامينها و پروتئينها در توانايي ذهني بچهها نقشي بنيادين دارند و وقتي قيمت تخممرغ و گوشت قرمز و جگر گاو و گوسفند و لوبيا سر به آسمان زند، چگونه ميتوان دانش آموزان محروم انتظار داشت تمرکز و انرژي لازم را براي درس خواندن داشته باشند.
وقتي وضع تغذيه چنين باشد، از آموزگار هم نميشود توقع داشت که در کلاس شقالقمري کند و سطح علمي خود و دانش آموزان را بالا ببرد.
در تاريخ ما و به خصوص در ادبيات ما شکم را به »بيهنرِ پيچپيچ« تشبيه کردهاند اما واقعيت جاري امر ديگري است. زيرا براي کار فکري و بازدهي بالا بايد دستي بر سر و رويِ سفره مردم کشيد.
لئو تولستوي داستاني دارد به نام » مرگ ايوان ايليچ«؛ حکايت مرد خانوادهدار و نسبتا مرفهي که دچار بيماري ميشود. در طول داستان نشان داده ميشود وضع تغذيه نامناسب ناشي از کم اطلاعي پزشکان آن موقع از مواد غذايي زيانآور و کمبود مواد ضروري براي بهبود جسم چگونه بر خُلقوخوي قهرمان داستان تاثير ميگذارد. حال مردِ بيمار با خوردن برخي غذاها دگرگون ميشود و بدخلقي خود را مثلا بر سرِ آشپز يا اعضاي خانواده سرريز ميکند. شايد اگر مرد در روزگاري پا به دنيا ميگذاشت که شکم را پديدهاي بيهنر و هميشه در حال پيچ و واپيچ نميدانستند، احتمالا عمر بيشتري ميکرد و کامِ خود و اطرافيان را تلخ نميکرد.
امروز اما علم آنقدرها پيشرفت داشته که بداند فقدان »آهن«که در گوشت قرمز و ميوهها و چه و چه ذخيره شده، نياز يک انسان متمدن است که روزانه بايد در حوزه عمومي با شهروندان ديگر سروکله بزند و نياز است تا خلق و خوي او تا حدود زيادي با ويتامينها و پروتئينهاي مناسب کنترل شود.
شايد اغراقي در اين گزاره نباشد که بدخلقيهاي برخي از ما نسبت به يکديگر در برخي جاها مثل مترو و اتوبوس و جاهاي ديگر، افزون بر آلودگي هوا و مشکلات اقتصادي ديگر، برآمده از جسمي است که به سبب محروم بودن از برخي مواد مغذي و مورد نياز، با در پرخاش و تُرشرويي بروز ميکند.
اگر از جواني انتظار داريم جاي خود را در مترو يا اتوبوس به مرد يا زن سالمندي بدهد، آيا نبايد نخست به اين نکته بينديشيم که جوان کذا آيا از نظر جسمي قادر است چند دقيقهاي رويِ پا بايستد و آيا اصلا از نظر جسمي توانايي چنين مهربانيهايي را دارد يا نه؟!
يا وقتي توقع داريم دانشآموزان مان در عرصههاي زندگي بدرخشند، نبايد اول به اين فکر کنيم که صبح چگونه از سر سفره برخاسته است و جسم او مواد مورد نياز براي تمرکز و تفکر دريافت داشته يا نه؟
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از عصرايران، شايد اگر گوش تيزي ميداشتيم يا اگر به دستگاهي مجهز بوديم که ميتوانستيم فريادهاي در گلو و بغضهاي در سينه را در سوپرمارکتها بشنويم، چه بسا با محشر کبرايي در فروشگاهها رو دررو ميشُديم...


فرمانده سپاه شهدای آذربایجان غربی: انسجام ملی در جنگ ۱۲ روزه تقویت شد
شکوفايي اقتصاد محلي در شمالغرب ايران با کشت طلاي سرخ
ماجراي هارپ و ابر دزدي از آسمان ايران
نوشتن براي بچهها بايد تکليف باشد نه اختيار
اعتياد؛ پناهگاهي که آرامش دروغين به ارمغان ميآورد
درياچه اروميه به مرگ نزديکتر شد
ليتري چند؟ کليديترين پرسش سياسي ايران
سايتهاي دفن پسماند در استان وضعيت مطلوبي ندارند
خواهرخواندگي سردشت با شهر ايپر بلژيک
بحران مسکن کارگري؛ چالش بزرگ معيشتي در سايه طرحهاي نيمهتمام
