کیش کهن آریایی
قسمت اول
گروه تاریخ:آئین کهن آریاییان به اعتقادات مشترک اقوام هندوایرانی تا قبل از منشعب شدن دو قوم بزرگ اقوام ایرانی تبار و مردم هندوآریایی در هزاره? دوم پیش از میلاد میپردازد.
این اعتقادات در میان قوم هندوایرانی تا دیر باز و تا پیدایش ریگ ودا در میان هندوان و تا آغاز ظهور زرتشت در میان ایرانیان باقی بود. در کتاب مقدس هندوها به نام ریگودا و اوستا به وجوه مشترک بسیار که غالباً در لباس عبارات واحدی بیان شدهاست، برمیخوریم. حتی قسمتی از اسماء ربانی نیز در دو کتاب باهم قابل تطبیق است.
از این رو میتوان گفت که آیین مزدایی میراث زمانهای دیرین و دورههایی است که در آن هندیان و ایرانیان و حتی هند و اروپائیان زندگی مشترک داشتهاند. ایرانیان این افکار و نظریات دیرین را در جامه? اندیشههای نو پذیره شدند و سرانجام در زمانهای متأخرتر این زرتشت بود که در معتقدات اصلی مزدایی اصلاحات اساسی و عمیقی به عمل آورد.
*تعریف آریایی
آریایی اصطلاحی است که به معانی متعدد اطلاق شدهاست بر طبق یکی از تعاریف آریاییان کسانی هستند که به زبان آریایی تکلم میکنند حال رنگ پوستشان یا خونشان از هر نژاد که باشد، تفاوتی ندارد و در این تعریف منظوری جز از نظر زبان آنان نیست. زبان آریایی یا آرین از نظر زبانشناسی زبانیست که به دسته? زبانی هندوایرانی، از طایفه? هندواروپایی داده شدهاست.
اَئیریه یا آریایی نام یکی از اقوام هندواروپایی است. در اینجا باید یادآور شویم که تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان (پارسها، مادها و الانها و سکاها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه) خود را آریا میخواندند.
آریایی فقط به ایرانیان و هندوان اطلاق میشود نه به اقوام دیگر معروف به هندواروپایی، آنها هر یک با نام قومی خودشان چون ژرمن، لاتین اسلاو و جز اینها از همدیگر باز شناخته میشوند. در قرن گذشته چند تن از دانشمندان به اشتباه کلمه آریایی را به همه? اقوام هندواروپایی اطلاق کردند اما این خطا دیری نپائید.
در کشور آلمان نیز در زمان قدرت گرفتن حزب نازیها کلمه? آریایی بار دیگر رنگ و رویی دیگر گرفت و همه? اقوام هندواروپایی را در مقابل اقوام سامی و مغولنژاد آریایی خواندند. امروزه آریایی فقط به اقوام دو نژاد هندوایرانی اختصاص دارد.
خاورشناسان و دانشمندان امروزی عقیده دارند که در ادوار ماقبل تاریخ و هندواروپاییها که نیاکان آریاییان به شمار میروند، قبل از انشعاب به قسمتهای مختلف زمین باهم در آسیای مرکزی میزیسته و به یک زبان سخن میگفتهاند و زبان مزبور کهنتر و سادهتر از زبان سانسکریت بوده و این زبان مادر همه? زبانهای آریائی آسیا و اروپا به شمار میآید. به علاوه همه? این اقوام به یک دین و یک روش پرستش عقیده داشتند. احتمال میرود که سردی هوا در عصر یخبندان مابین ۱۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال قبل مهاجرت عظیم اقوام هندواروپایی را سبب شدهباشد. در طی این مهاجرت یک شعبه از هندواروپاییها به سوی شمال غرب روانه شده و به پنج قسمت مختلف اروپا کوچ نمودند. شاخه? دیگر آریاییان بودند که در نواحی استپ ممتد از شمال دریای سیاه و دریای خزر در جنوب روسیه تا ترکستان و رودهای جیحون و سیحون مسکن گزیدند.
*مهاجرت و جدایی آریاییان
بعدها اقوام آریایی نیز به جهاتی شاید اقتصادی مهاجرت کردند و دستهای به طرف ایران و هند روان شدند.تاریخ جدا شدن شعبه? هندو ایرانی از سایر آریاییان معلوم نیست ولی میدانیم که آریاییان هندی حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد پنجاب را در تصرف داشتند. آغاز مهاجرت آریاییان به ایران را برخی ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دانستهاند. تدریجاً جدایی در شاخه هندوایرانی بیشتر شد و بالاخره هندوها بنام مردم هندوآریایی در شمال غربی هند مستقر شدند.
هندوان آریایی پس از ورود خود به شمال هند آنجا را آریاورته خواندند و در زمان متأخر آریاورته را هندوستان نامیدند. بعدها همین نام که مختص شمال کشور هند بود به سراسر خاک بسیار فراخ هند اطلاق گردید. آریاییهایی که در فلات ایران اقامت گزیده و با مردم بومی در آمیختند، ایرانی خوانده شدند. نام آریائی اصلاً به معنی نجیب و شریف است و نام ایران به معنی سرزمین آریاییان از همین لفظ گرفته شدهاست.
*معتقدات آریاییان
ما اطلاع چندانی درباره? تمدن قوم هند و ایرانی در دوران دور تاریخ نداریم به سبب اینکه قوم هند و ایرانی و اسلاف آنان یعنی طایفه? هند و اروپایی هیچ نوع اسناد مکتوب، یادگار و اثری که حاکی از طرز زندگانی، درجه? تکامل قوای مادی و معنوی، معتقدات آنان درباره? محیطی که میزیستند، باقی نگذاشتهاند.
کهنترین دورهای که بدان دسترسی داریم و معتقدات روحانی در بین آریاییان مشاهده میشود، زمانی است که آنها قوای طبیعت را پرستش میکردند. آنچه قوم هند و ایرانی را از دیگر اقوام جهان باستان متمایز میسازد آنست که این قوم نه عقاید بتپرستانه داشتند و نه نیاپرستانه، بلکه خدایانشان عموماً تظاهرات سودمند طبیعت بودند.
هر کدام از این خدایان بنابر تأثیری که بر طبیعت پیرامون و زندگی انسان داشت، مورد پرستش واقع میشد. خورشید و آسمان مقام نخست را داشتند، چنانکه در کتاب ریگ ودای آریاییان مهاجر به هند معمولاً نام این دو در نیایشها به همراه هم میآید.
آریاییان از دیرباز به دو مبدأ خیر و شر قایل بودند. در برابر قوای نیک و سودمند، قوای زیانبخش طبیعت قرار داشتند. مظاهر آنها تاریکی و خشکی (کم بارانی) میباشد که آریاییان آنها را در اشکال اهریمنان و ارواح مضر در نظر خود مجسم میکردند. آنان از این ارواح مضر متنفر بودند. آنان هیچ وقت درصدد بر نمیآمدند که رضایت خاطر این ارواح مضر را بواسطه? قربانیها و عبادتهای مختلف فراهم کنند و غضب ایشانرا بدین وسیله مبدل به رحمت سازند. همین خود یکی از مهمترین وجوه اختلاف اساسی معتقدات اقوام آریایی با اقوام ترک و مغول میباشد. چه مطابق عقیده? اینان باید قوای مضر را بوسیله? عبادت و قربانیها ارضا کرد یا به عبارت دیگر باید مرحمت و دفع مضرت آنان را خرید و با ایشان ساخت. آریاییان عقیده داشتند که باید با ایشان جنگید و بر آنان غلبه کرد و نخستین وظیفه? قوای سودمند طبیعت یاری کردن انسان در این پیکار است.
درین مبارزه کارِ روشنایی مبارزه با تاریکی و وظیفه? باد و رعد جمع کردن ابرهایی که توسط اهریمنان خشکی متفرق میشود و نیز جهاندن برق و ریختن بارانست. مقدس بودن عنصر آتش میان اقوام قدیم مانند عدد هفت مشترک بود. ایزدان آریاییان به صورت مذکر و مؤنث شناخته میشدند. بدیهی است که آریاییان نیز مانند پیروان دیگر ادیان به فدیه بودند ولی در این اعمال ابراز ذلت و فروتنی را در برابر الهه روا نمیدانستند. آنها مستمندانه طلب استمداد و یاری نمیکردند بلکه خود در حدودی معین به خدایان خویش مساعدت و یاری مینمودند. آنان تصور میکردند که در کشمکش خدایان نیک با اهریمنان انسان نیز باید شرکت و معاضدت کند. علاوه بر این آریاییان تصور میکردند که با دعاهای خود توانایی یاری رساندن به خدایان را دارند. در ضیافتهای مذهبی روحانیان از گیاه مقدس سومه (سانسکریت) یا هوم (اوستا) مینوشیدند.
این نوشابه نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از غرایب معتقدات آریایی اینست که برای این گیاه درجه? خدایی قایل بودند. استخلاص از خیالات و فراموشی موقت زحمات و غصهها، زیاد شدن قوه? فعاله و نیرومند شدن روح، آزادی بیان پیدایش احساسات شاعرانه که به واسطه? نوشیدن هوم حاصل میشد، این حس را در آریاییان تولید میکرد که گویا یک قوه? خارجی فوق بشری در وجود آنها حلول میکند. این قوه? ربانی که برایشان مسلط میگردد و در میان گیاه مقدس به ودیعت نهاده شده، خدایی است موسوم به سومه که دوست و مطلوب خدایان و افراد بشر است.
*مقایسه? اوستا و ریگ ودا
ودا کتاب مقدس هندوان به معنی دانستن است و به چهار مجموعه? بزرگ تقسیم شدهاست نخست ریگ ودا که کهنترین قسمت آن است و بیش از ۱۵۰۰ سال پیش از مسیح سروده شدهاست. مجموعه? دوم یجورودا، سوم سامهودا و چهارم اتروودا نامیده میشود. زبان سانسکریتی که در نوشتن وداها بکار رفتهاست خویشی و بستگی بسیاری با زبان اوستایی دارد. از زمینه? زبان که بگذریم، در زمینه? عقیده و فکر نیز وجوع اشتراک بسیاری میان آنان موجوداست.ارتباط نزدیک اساطیر ریگودایی و اساطیر پیش از زرتشت با یکدیگر و پیوستگی نزدیکتر زبان اوستا و زبان این اثر هندی مسلم میدارد که ایرانیان و هندوان آریایی تبار نه تنها زمان درازی را با یکدیگر سپری کردهبودند بلکه زمان جداییشان از یکدیگر چندان کهنتر از ادبیات موجودشان در آن دوره نبودهاست. وضع فعلی اساطیر اوستایی که تفاوتهای محسوسی با ادبیات ریگ ودایی دارد به طور عمده معرف تغییری کیفی است که به دست زرتشت انجام یافتهاست.
*اهورامزدا و ورونه
شخصیت اهورامزدا در ادبیات ریگ ودایی دیده نمیشود اما دور از حقیقت نخواهد بود اگر او را با خدای آسمان هند با ورونه مقایسه کنیم و برابر بدانیم. مزدا و ورونه هر دو از یک طبقه? واحد خدایان هند و ایرانیاند که در هند اسوره و در ایران اهورا خوانده میشود. ورونه مانند هرمزد خدایی است که راستی را فرمانروا است. ورونه با مهر پیوستگی نزدیک دارد. نام این دو خدا در ادبیات ودایی به صورت میترا-ورونه ظاهر می شود. در ادبیات اوستایی نیز این وضع وجود دارد. و ترکیب میترا-اهورا دیده میشود
*ارته
در بین پارهای از عقاید بنیادی که نزد هر دو قوم دیده میشود میتوان مفهوم رته یا ارته را ذکر کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعده? کلی در کارهای جهان است و ظاهراً سرچشمه? واقعی اخلاق هم در نزد این دو قوم همین تصور نظم و انضباط گیهانی است. اینکه تعداد زیادی از نامهای ایرانی و میتانی و جز آنها با لفظ رته و ارته ترکیب یافتهاست، نشان قدمت و اشتراک این مفهوم در نزد آریاهاست. ارته نه تنها در میان دو قوم هند و ایرانی بلکه در میان اقوام میتانی نیز یافته میشود و این خود قدمت آن را اثبات میکند.
*هفت کشور
نزد ایرانیان آنچنانکه در اوستا آمده، زمین به هفت کشور یا اقلیم بخش شدهاست و آب این اقلیمها را از هم جدا ساخته در گاتها که کهنترین بخش اوستاست این هفت کشور هپتهبومی نامیده شدهاست. نزد هندوان نیز روی زمین به هفت پاره یا کشور بخش شده و آن را سپتهدوپیه خواندهاند. دوپیه بجای واژه? کشور بکار رفتهاست.
*طبقات چهارگانه
نزد ایرانیان مردم به چهار گروه و طبقه قسمت شدهاند. از این گروه چهارگانه در اوستا یاد گردیدهاست. نخستین گروه موبدان، هیربدان آموزگاران و دبیران و همه? مردم دارای دانش و هنر باشند که آترون خوانده شدند. گروه دوم رزمیان رتئشر یا (ارتشتاران). گروه سوم کشاورزان که واستریه (برزیگران) نام دارند گروه چهارم دست ورزان و کارگاران مانند کوزهگر و آهنگر و مسکر و کفشگر و درود گر که راهوتیتی (هتخشان) نامیدهاند. هندوان هم مردم را به چهار گروه بخش کردهاند و در ودا از آنان یاد شدهاست.
روحانیان و دانشوران برهمنه (برهمن) رزمیان کشتریه و برزیگران ویسیه و دستورزان و کارگران سودره خوانده شدهاند. نزد هندوان یک گروه خدمتکار هم هست که پاریه خوانده میشود. مهاتما گاندی کوشید که این گروه پاریه را از نام توهینآمیزشان رهایی بخشاند و آنان را به نام هریجن به معنی مردمان ایزدی خواند.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۷ ق.ظ