احساس تبعیض وناکامی محصول فقراجتماعی
گروه اجتماعی: یک جامعهشناس گفت: فقر نه صرفا در شکل اقتصادی، بلکه در همه اشکال دیگرِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ومهمترین آسیب امروز جامعه است. بخش زیادی از جامعه در اقشار مختلف اجتماعی خود را با دیگرانی که به منابع مختلف ثروت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی دسترسی دارند مقایسه میکنند و همین ریشه احساس تبعیض ناکامی در جامعه است.
دکتر علی شفیعی جامعهشناس گفت: به عقیده من مهمترین آسیب اجتماعی امروز را باید “فقر” دانست؛ فقر در معنای گسترده آن و نه تنها در مفهوم محرومیت از امکانات مادی بلکه به شکل عدم دسترسی به منابع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وسیاسی نمودار می شود.
اما شاخصه فقری که امروز در ایران وجود دارد و آن را به مهمترین آسیب اجتماعی جامعه تبدیل کرده، فقری است که با نابرابری اجتماعی توام شده و در ابعاد متنوع و به شکل گسترده، اقشار مختلف جامعه را در بر می گیرد. بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر مانند اعتیاد، طلاق، تنفروشی، بزهکاری و… از تبعات فقر همراه با نابرابری اجتماعی هستند.
این جامعهشناس در معرفی این آسیب اجتماعی گفت: در این تعریف علاوه بر طبقات فرودست که بخش قابل توجهی از آنها دچار فقر مطلق و یا فقر شدید از نظر دسترسی به امکانات معیشتی هستند و درگیر آسیبهای اجتماعی ناشی از آن شده اند، دهکهای بالاتر نیز ضمن دست و پنجه کردن با فقر نسبی، احساس تبعیض دارند و خود را در مقایسه با برخی گروهها از منابع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… محروم می بینند.
شفیعی در ادامه اظهار کرد: این نابرابری اجتماعی با الگوهای مختلفی قابل تبیین است. مثلا با مدل جغرافیایی مرکز – پیرامون، اشکال مختلف فقر در تفاوت برخورداری از منابع مثلا در بین ساکنین حاشیه شهرها در مقایسه با مناطق مرفه،محرومیت روستاها در مقایسه با شهرها و شهرهای دورافتاده در مقایسه با شهرهای مرکزی و پایتخت دیده می شود که به وضوح تاثیرات مستقیم و عوارض روانی آن در مردم ساکن در مناطق پیرامونی قابل مشاهده است.به همین نسبت آمار آسیبها و یا شدت آن نیز در مناطق کم برخوردارتر بیشتر است.این جامعهشناس ضمن اشاره به اینکه احساس فقر مختص گروه خاصی نیست و اقشار مختلفی از جامعه را درگیر خود کرده گفت: این احساس نابرابری درون گروههای اجتماعی نیز قابل مشاهده است. مثلا افراد تحصیل کرده که به دلیل محرومیت از اشتغال مناسب گرفتار فقر هستند، از تبعیض و نبود شایسته سالاری برای دسترسی به شغل و درامد مناسب، رنج مضاعف می برند و یا جوانان از اینکه برخلاف تسهیلاتی که برای برخی از اقشار جامعه وجود دارد، نمی توانند به دلایل مختلف از اموری مانند تفریح، پاتوق عمومی دوستانه، موسیقی متناسب با الگوهای فرهنگی مطلوب خودشان بهره مند شوند؛ احساس تبعیض و محرومیت می کنند و چون الگوهای فرهنگی رسمی و امکاناتی که برپایه آن ارائه می شود نیز نمی تواند نیازها و علائق آنان را تامین کند، جوانان پاسخ این نیازها را در لایههای پنهانتر و غیر رسمی جامعه جست وجو می کنند که به احساس طرد و تبعیض آنها دامن می زند و گاه زمینه گرفتار شدن به انواع آسیب را نیز فراهم میکند.
وی با ذکر این نکته که “کسی که احساس طرد، تبعیض و فقر میکند، حتی ممکن است در امرارمعاش خود دچار مشکل نباشد”، در ادامه توضیح داد: اما همین که در دسترسی به منابع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… دچار محدودیت بوده و یا خود را در مقایسه با دیگران کم برخوردار تر احساس کند، برای داشتنِ حس فقر و محرومیت یا طرد و تبعیض کافی است.
فقر منابع فرهنگی-اجتماعی به همان میزان فقر اقتصادی برای افراد جامعه آزاددهنده خواهد بود، چرا که فردی که احساس محرومیت اجتماعی و فرهنگی دارد خود را با دیگرانی که به هر دلیل از این منابع محروم نیستند مقایسه می کند و می بیندکه هنجارها و خواستههایش مورد توجه و پاسخ مناسب قرار نمیگیرد.
فردی که احساس طردشدن یا محرومیت از منابع جامعه داشته باشد، نسبت به هنجارهای آن جامعه که توسط مبادی رسمی یا حتی به شکل عرفی تبلیغ می شود احساس تعلق و پایبندی نخواهد داشت و حتی رفتارهایی متضاد با آن را مرتکب می شود.شاخصه فقری که امروز در ایران وجود دارد و آن را به مهمترین آسیب اجتماعی جامعه تبدیل کرده، فقری است که با نابرابری اجتماعی توام شده .
عضو انجمن جامعهشناس درباره تبعات ناشی از این فقر اظهار کرد: به این ترتیب فرایند تبدیل فقر توام با نابرابری اجتماعی و احساس طرد و تبعیض به سایر آسیبهای اجتماعی مشخص می شود.
برای مثال اینکه چرا افراد در گروههای مختلف اجتماعی با انگیزههای متفاوتی نظیر افزایش تمرکز برای موفقیت در رقابتهای علمی نابرابر، تحمل شرایط معیشتی یا شغلی طاقت فرسا، کسب لذت وافر با حداقل قیمت و حتی پیروزی در مسابقه لاغری زمانی که عرصههای طبیعی تری برای عرض اندام به شکل طبیعی و مناسب آن وجود ندارد! مواد مصرف می کنند، قابل توضیح خواهد بود. و اینکه چرا گروهی از این مصرف کنندگان مواد به دلیل محرومیت از حمایتهای اجتماعی مورد نیاز و عدم دسترسی به خدمات درمان و بازتوانی مناسب به سرعت و شدت بیشتر دچار آسیبهای اعتیاد نظیر بزهکاری، تن فروشی و نهایتا بی خانمانی میشوند، قابل درک می شود.
وی در مورد تاثیر این احساس فقر بر روی مشکلات اقتصادی نیز گفت: مشکلات اقتصادی سالیان گذشته علاوه بر آنکه موجب نابسامانی فراگیر معیشتی برای بخش عمده جامعه شده و حتی دهکهای میانه را به خط فقر نزدیک کرده است، موجب کاهش دسترسی مردم به منابع فرهنگی-اجتماعی نظیر اوقات فراقت فرح بخش، شبکه اجتماعی پویا و حمایتگر، آموزهها و توانمندیهای لازم برای مواجهه با پدیدههای جدید اجتماعی نیز شده است.
این منابع مادی و معنوی خود عوامل محافظت کننده افراد از رفتارهای آسیب زا می باشند که محرومیت از آنها موجب ایجاد، ادامه و تعمیق انواع آسیبهای اجتماعی خواهد شد بخصوص آنکه جامعه ما از زیرساختهای لازم برای خدمات حمایت اجتماعی حرفه ای و خدمات بهداشت روان نیز بسیار فقیر است و این هم افزایی عوامل خطر برای ابتلا به آسیبهای اجتماعی در نبود فاکتورهای محافظت کننده، وضعیت بغرنجی را در حوزه آسیبهای اجتماعی ایجاد کرده است.
دکتر علی شفیعی در ادامه تصریح کرد: اما این همه در شرایطی رخ می دهد که افراد می بینند دیگرانی – والبته نه فقط آن جوانان متظاهر پورشه سوار- بدون هیچ دلیل موجه (مانند تلاش مضاعف یا دانش و تجربه بیشتر) حتی برخلاف نرمهایی که رسانههای رسمی ارائه می دهند از انواع منابع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… برخوردار هستند. در غیاب اثر بخشی عوامل محافظتی پیش گفته؛ فاصله وضعیتی که افراد از نظر دسترسی به منابع دارا هستند تا آنچه را که احساس می کنند در مقایسه با دیگران باید داشته باشند، ممکن است با رفتارهای آسیب زایی نظیر مصرف مواد، طلاقهای کورکورانه، بزهکاری، تن فروشی، فرار از خانه، ترک تحصیل، اشتغال به مشاغل کاذب و… پر شود.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۷:۵۷ ق.ظ