چرا هیچ کس برای خنثی کردن این بمب ساعتی اقدامی نمی‌کند

چرا هیچ کس برای خنثی کردن این بمب ساعتی اقدامی نمی‌کند

گروه خبر : توقف پشت چراغ های قرمز در چهارراه های شلوغ و پر سر و صدا یا گشت زدن در محله های فقیر نشین شهرهای بزرگ می‌تواند بهترین راه باشد برای مشاهده و لمس مساله‌ای که هرچقدر ممکن است برای شهروندان دغدغه آفرین باشد، ظاهرا برای مسئولان این گونه نیست.
به کار گرفتن کودکان برای مشاغل گوناگون یا آنچه با نام پدیده »کودکان کار« می‌شناسیم، از جمله معضلاتی است که هرچه درباره آن گفته شده یا به رشته تحریر در آمده، مورد توجه مسئولان قرار نگرفته و واکنشی بر نیانگیخته تا به بیماری مزمنی تبدیل شود که هر روزه برای خیلی‌هایمان قابل مشاهده و عواقب بی توجهی به آن قابل حدس است اما درمانش روز به روز به تعویق می‌افتد.این در حالی است که وقتی قرار باشد فواید تحصیل، توجه به سلامت جامعه و حتی مولفه های مختلف تربیتی جامعه را برشماریم، از بسیاری از این امور به عنوان عوامل پیشگیری از بروز مشکلات در جامعه یاد می‌کنیم اما معلوم نیست با این تعاریف چگونه هیچ توجهی به پدیده رو به رشد کودکان کار و عواقب شومی که می‌تواند به همراه داشته باشد، نداریم و به این بمب ساعتی تا این اندازه بی توجهی می‌کنیم.اوضاع به حدی وخیم شده که به کار گیری کودکان در کارگاه های مختلف برای ساعات طولانی در ازای حقوق اندک، یعنی بخش نادیدنی نقض قانون کار درباره کودکان، مدت هاست در قالب استفاده از کودکان برای مشاغلی چون دست فروشی، گدایی و امثال آنها در خیابان ها و معابر عمومی فریاد زده می‌شود تا همه بدانند هیچ کارفرمایی نگرانی از قانون شکنی آشکار در این باره ندارد اما این اتفاق هم نتوانسته واکنشی به همراه بیاورد.این در حالی است که وقتی به ریشه پدید آمدن کودکان کار در جامعه می‌پردازیم، به معضلاتی همچون فاصله طبقاتی، فقر، عدم توزیع عادلانه ثروت، بیکاری والدین، فقدان یا کمبود درآمد، ازدیاد جمعیت خانواده، مهاجرت، جنگ، اعتیاد و ده ها مولفه دیگر بر می‌خوریم که حل و فصلشان تنها از عهده دولت مردان بر می‌آید؛ یا به عبارت دیگر با مشکلاتی در پس زمینه پدیده کار کودکان مواجهیم که ناشی از مشکلاتی است که دولت مردان می‌بایست رفع و رجوعشان می‌کرده‌اند اما به هر دلیل موفق به انجام آن نشده‌اند.با این تفاسیر می‌توان نتیجه گرفت که در وجود کودکان کار و افزایش شمار این شاغلان غیر قانونی، رد پای قصور دولت مردان بسیار پر رنگ است. اینجاست که می‌توان دریافت چرا هیچ واکنش درخوری از جانب ایشان برای زدودن چهره جامعه از کار کودکان مشاهده نمی‌شود؛ برای شناسایی ایشان، مقابله با بکار گیری ایشان و در در نهایت بازگرداندن دانش آموزان بالقوه و آینده سازان به مسیر عادی زندگی!بدین ترتیب سازمان های مردم نهاد و خصوصی به عرصه وارد شده‌اند تا کم کاری دولت مردان را در این زمینه جبران کنند و بر اساس اعلامیه سازمان جهانی کار، تاکنون به موفقیت های خوبی هم در جهان دست یافته‌اند در حالی که نمود فعالیت انواع ایرانی این نهادها، اگر بگوییم جز مشتی عدد و رقم چیزی نیست، به نظر از محدوده انصاف خارج نشده‌ایم.همه چیز خلاصه شده به اینکه گاه بر سر سن قانونی کار، بر تعریف »کودک« یا»کار« مجادله شکل می‌گیرد و گاه اشکالاتی که در قانون به چشم می‌خورد و مراقبت از کودکان بی سرپرست و از آن سخت تر، حمایت از کودکان بدسرپست را دشوار می‌کند، موضوع مباحثات می‌شود تا در نهایت هیچ کسی از خود نپرسد که آیا در لا به لای تمامی قوانین و تعاریف موجود، نمی‌توان دسته ای از کودکان کار را یافت که در »کودک« بودن یا به کارگیری غیر قانونی اش به »کار« اتفاق نظر وجود داشته باشد؟ براستی برای این عده چه کرده‌ایم؟کافی است برای پاسخ دادن به این سوال کمی تامل کنیم تا دریابیم علت پاسکاری شدن کودکان کار میان نهادهای مختلف چیست و چرا هم امثال سازمان بهزیستی خریدار این مشکل نیستند، هم نهادهای حمایتی ردیفی برای پرداختن به کودکان کار ندارند و هم امثال شهرداری ها گوشه گوشه شهر را رصد کرده و سعی در زیباسازی آن دارند اما چنین مشکل بزرگی را دیده، ندید می‌گیرند؟!به گزارش آرازآذربایجان به نقل از تابناک، گویی می‌بایست آنقدر صبر کنیم تا دید مسئولان به اندازه دید مردم عادی باز گردد و بتوانند پشت چراغ های قرمز، حاشیه معابر، داخل کارگاه های مختلف، پیرامون شهرها و… را مانند مردم ببینند تا شاید این دیدن موجبات تصمیم گیری درباره پدیده زشت کودکان کار را فراهم آورد؛ به شرطی که تا آن روز خیلی دیر نشده باشد و بمب ساعتی کوک کرده، هنوز مهلت بررسی و خنثی شدن در اختیارمان بگذارد!

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۷:۵۸ ق.ظ

دیدگاه


× 3 = پانزده