گونه_شناسی ادبیات عاشیقی

گونه_شناسی ادبیات عاشیقی

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: تاریخ عاشیقی از نظر زمانی عمری به بلندی و عمقی به ژرفای تاریخ ترک دارد. تاریخی که هم از درازنای تاریک پیش تاریخ رد پا دارد و جغرافیای حاکم بر آن گستره و حوزه بزرگی را شامل می شود. در نتیجه این مقال و نوشتار نه جای آن دارد و نه قصد آن و نه یارای آن که به این تاریخ بپردازد. از سویی هنر و صنعت عاشیقی موضوعی نیست که بتوان در طول یا عرض یک یادداشت و یا مقاله آن را جمع و جور کرد.هنر عاشیقی از بنیاد خود، هم موسیقی آذربایجان را در دل محفوظ دارد هم شعریت و قصویت حاکم بر فرهنگ آن را معرف است و هم اسطوره‌ها حماسه‌ها و روح اعتقادات دینی و مذهبی حاکم بر این منطقه را متبلور.ادبیات عاشیقی گونه‌های فراوانی دارد که همه تحت قوانین طبیعی زبان به وزن بومی هجایی سروده می‌شوند. مانند: قوشما، گرایلی، تجنیس، جیغالی تجنیس، دئییشمه، باغلاما، اوستادنامه، قیفیل‌بند دوداق ده‌یمز، دیل ترپنمز، دیوانی، مخمس جیغالی مخمس، بایاتی، سایا، تاپماجا قوشایارپاق، حربه زوربا و غیره. بسیاری دیگر از منظومه‌های شفاهی نیز به دست عاشیق‌ها آفریده شده است و گاه شده که عاشیق‌ها از داستان‌ها و روایت‌های حماسی یا عاشقانه که میان مردم رایج بود، سود جسته، منظومه‌ای دلنشین ساخته‌اند. مانند منظومه‌های »اصلی و کرم«، »آرزی و قمبر۱۳«، »حماسه‌های کوراوغلو«، »فرهاد و شیرین« و غیره.
رایج‌ترین گونه‌های ادبیات عاشیقی به شرح زیر است:
قوشما:رایج‌ترین گونه‌ی ادبیات عاشیقی است که دست کم از سه بند و حداکثر از ۷ بند تشکیل می‌شود. هر بند چهار مصراع یازده هجا دارد و در دو نوع تقطیع ۵+۶ و ۳+۴ و ۴+۴ رایج است. در انجام قوشما معمولاً تخلص عاشیق یا شاعر ذکر می‌شود. قوشما سیال‌ترین و زیباترین نوع شعر شفاهی است. این نوع شعر را »واقف« وارد ادبیات رسمی نیز کرد. پس از او شاعران نام‌آوری مانند: ودادی، ذاکر، نباتی قره داغی عاشیق پری و جز این‌ها تحت تأثیر شعر عاشیقی قوشماهایی زیبا سرودند. مهارت قوشماسرایی برخی از شاعران روزگار ما مثلا، صمد وورغون بانو مدینه گلگون، بالاش آذراوغلو، بولود قاراچورلو سهند، شهریار و غیره اعجازآور و حیرت‌انگیز است. چنان‌که بسیاری از سرودهای آنان تبدیل به ترانه‌های بومی شده است.
گرایلی:نوعی دیگر از شعر عاشیقی است. مثل قوشما ساخته می‌شود، با این تفاوت که هر مصراع آن هشت هجا دارد. در موضوع عشق و حسرت و زیبایی‌های طبیعت سروده می‌شود. گرایلی نیز ۳، ۵ یا ۷ بند دارد. ردیف‌ها و قافیه‌های آن هم مانند قوشماهاست.
بایاتی: نوعی از شعر هفت هجایی چهار مصراعی که موضوع آن را شکوه و شکایت هجران و غم عشق و مضامین اجتماعی تشکیل می‌دهد و هر بند آن استقلال مضمونی دارد و تنها نوع شعر عاشیقی است که میان عامه‌ی مردم رواج خاصی دارد و از انواع شعر فولکلوریک به شمار می‌آید. در نوع »بایاتی« مضامین طنزی بیش از هر نوع دیگر جا می‌گیرد و تاکنون بایاتی‌های فلسفی طنزآمیز فراوانی به‌دست ما رسیده است. اوستادنامه:موضوع شعر عاشیقی اندرز دادن و احترام به اهل و عیال و نیکی و خیرخواهی است. چنان‌که از نامش پیداست اوستادنامه حاوی خطاب‌های پندآموز و موضوعات فلسفی و اجتماعی است که اغلب در مقدمه‌ی منظومه‌های عاشیقی گنجانده می‌شود. گاهی در اوستادنامه‌ها از اساطیر و میتولوژی نیز استفاده می‌شود و از آفرینش کاینات، خلقت انسان، اسطوره‌ی سلیمان، اسکندر و جز این‌ها سخن به میان می‌آید. عاشیق‌ها ندا دهنده‌ی آرمان‌های والای اسلام در میان مردم بوده‌اند و به تلمیحات بدیع و زیبایی به قصه‌های شصت و هفتگانه‌ی قرآن در خلاقیت آن‌ها برمی‌خوریم. برخی از عاشیق‌ها نیز حتی منظوم ساختن یک قصه‌ی قرآنی را برعهده گرفته‌اند.
دئییشمه:دئییشمه یا مناظره از جالب‌ترین و رایج‌ترین انواع شعر عاشیقی است. عاشیق‌ها هنگام مناظره (= دئییشمه) از انواع فرم‌های شعری عاشیقی مانند: تجنیس، قیفیل‌بند، باغلاما اوستادنامه، حربه- زوربا و غیره استفاده می‌کنند.
طبق سنت کهن، عاشیق‌های ماهر، هر از چندگاه یک‌بار در مجلسی حاضر می‌شوند و در حضور مردم با هم به دئییشمه می‌پردازند و شرط می‌کنند که هرکس باخت، ساز خود را تحویل دهد و حتی از پیشه‌ی عاشیقی دست بر دارد. در این نوع شعر عاشیقی رگه‌های طنز بیش از هر نوع دیگر دیده می‌شود. در این مسابقه‌ها بیشتر عاشیق‌هایی پیروز می‌شوند که بتوانند بالبداهه شعر بسازند و از انواع شعری استفاده کنند. در این دئییشمه‌ها، عاشیق‌ها از دانش دینی، ادبی تاریخی، اساطیری و علمی خود استفاده می‌کنند و در هر مورد از رقیب با ساز و سخن پرسش‌هایی می‌نمایند و او نیز به ساز و سخن پاسخ می‌گوید.
مخمس:در مخمس هر بند پنج مصراع دارد و گاهی عاشیق‌ها هر مصراع را دوپاره می‌کنند و می‌خوانند. گاهی عاشیق‌ها با افزودن کلمات به اول و آخر مصراع‌ها آن را به آهنگ معروف مخمّس منطبق می‌سازند و می‌خوانند.بئشلیک:بئشلیک شعری است غیر از مخمّس. هر مصراع آن دو لنگه‌ی پنج هجایی دارد و سه مصراع نخست هر بند اغلب از قید قافیه آزاد است. بئشلیک از مناسب‌ترین قالب‌های شعری عاشیقی برای مضامین طنزی است. حکیم سید ابوالقاسم نباتی، شاعر جادوبیان ولایت ارسباران در عصر فتحعلی‌شاه، بئشلیک‌های طنزی عاشیقی فراوانی دارد . منظومه:منظومه‌ها در فولکلور آذری، در واقع رمان‌های عامیانه هستند که از نظر حجم بیشتر و گسترش وسیع، دارای اهمیت‌اند. در فولکلورشناسی معاصر، به آن‌ها»داستان« اطلاق می‌شود. در گذشته در کهن‌ترین آثار مکتوب آذری، چنان‌که گفتیم »بوی« و در دوره‌ی اسلامی»حکایت«، »قصه« و «ناغیل» گفته می‌شود. منظومه مرکب از پاره‌های نظم و نثر است. هر دو پاره پیوسته و مربوط به هم‌اند. تکه‌های نظم، رایج‌ترین و سیّال‌ترین فرم‌های شعری بومی از قبیل قوشما، گرایلی و بایاتی را دارند و همه، دارای ماهیت تغزلی رسا و مؤثر و از نمونه‌های زیبای شعری‌اند که بیشتر هیجانات و اضطرابات درونی قهرمانان منظومه در آن‌ها ترنّم می‌شود. تکه‌های نثر در عین حال که ابتدایی‌ترین اشکال نحوی زبان را داراست، زیباترین و دلنشین‌ترین تعبیرات و تشبیهات دلپذیر طبیعی عامیانه را دارد. عاشیق‌ها در این‌جا از گنجینه‌های واژگان و تعابیر زبان مردم بهره‌ور می‌شوند و به دنبال هم،‌ قافیه‌ها و تعبیر‌های بومی وارد منظومه می‌کنند.منظومه‌ها در مجالس سرور مردم سروده می‌شوند. نظیر جشن‌های عروسی که چند شب پیش از جشن سرایش آن آغاز می‌گردد. اکنون عاشیق‌ها این کار را اغلب در قهوه‌خانه‌ها می‌کنند. برخی از عاشیق‌ها منظومه‌ای را چندین روز و شب تعریف می‌کنند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


4 × = شانزده