گرگها در کمین دختران تحصیل کرده!
بسیاری از دختران جوانی که عمرشان را در کلاسهای درسی صرف ترقی و پیشرفت کردهاند بعد از اتمام تحصیلات به دلیل فشار اقتصادی و انتظار خانواده، تمام فکر و ذهنشان درگیر یافتن کار میشود.
توجه به توانمندی و توانایی بجای جنسیت افراد، موضوعی است که در حال حاضر در جوامع پیشرفته جای نگاههای جنسیتی و تفکیکی را گرفته است. نوع نگاه در جوامع امروزی به زن، نگاهی کاملا عادی و خارج از نگاههای تفکیک جنسی است. هر چند استثنائاتی نیز در این میان هست که پرداخت به آن در این مجال نمیگنجد. اما این موضوع در جوامع در حال پیشرفت و اصطلاحا جهان سوم، به دلیل مهیا نبودن زیرساختهای فرهنگی و عدم بستر سازی مناسب، هنوز موضوع جا نیفتاده تری است. با افزایش فشارهای اقتصادی و بالا رفتن میزان تورم در جوامع در حال پیشرفت، و همچنین الگو برداری زنان این جوامع از زنان کشورهای پیشرفته، فعالیت و کمک به بالا بردن توان اقتصادی خانواده از سوی زنان، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. کشور ایران نیز در ردیف کشورهایی قرار دارد که به سرعت در حال نزدیک شدن به پارامترهای کشورهای توسعه یافته است. کشور ما در دهههای گذشته پیشرفتهای بسیار زیادی در علوم مختلف داشته است و بدون شک همه این پیشرفتها در سایه همدلی و وفاق زنان و مردان آن حاصل شدهاند. امروزه در کشور عزیزمان ایران زنان در کنار مردان در بخشهای مختلف اشتغال در حال فعالیت هستند. امورات مربوط به علم و فرهنگ و صنعت. اما اینها تمام ماجرا نیستند. در کنار این نکات مثبت و شیرین نکات تلخی نیز هستند که پوشاندن آنها و سانسورشان میتواند عواقب به مراتب بد تری به دنبال داشته باشد. وقتی دختر جوانی بعد از اخذ مدرک دانشگاهی خود برای یافتن کار به این در و آن در میزند، و برای دریافت حقوق مکفی با ننگترین پیشنهادها مواجه میشود، یعنی فاجعهای در زیر پوست شهرها در حال رخ دادن است. کافیست با چند دختر جوانی که برای یافتن کار به آژانسهای کاریابی مراجعه کردهاند برای لحظاتی هم کلام شوید تا واقعیتهای تلخی از آنچه در پیشنهادات قبل و حین شروع بکار داده میشود را ببینید. واقعیتهایی که تا به امروز مسئولین امر نسبت به آن کاملا بی توجه بودهاند.این موضوع اما در شهر ارومیه، به دلایل گوناگون، تراژدی تلختری را دنبال میکند. تماس تلفنی یک جنس مونث برای یافتن کار به هیچ عنوان پذیرفته نیست. دختر جوان باید حضوری مراجعت کند تا بعد از رویت موارد جانبی، جناب کارفرما در موردش تصمیم گیری کند.
حال اگر این دختر محجبه و با حجب و حیا باشد با برچسب دهاتی بودن، کم رو بودن، افراطی بودن، داشتن روابط عمومی ضعیف مواجه میشود و سرافکنده و مایوس برمی گردد و اگر همین فرد با همان شرایط قبلی با تیپ جدید تر و اوپن تری به همان محل مراجعت کند مثل پروانهای که دور شمع میگردد به دورش خواهند گشت.
امروزه و در ارومیه در هر قشری افرادی هستند که شغل اصلیشان تعویض منشی دفترشان است، هر ماه یک منشی تازه و نو، اصولا در همان قشر نیز همگان بر هوسرانی این افراد صحه میگذارند اما دریغ از کوچکترین برخوردها، بدون شک جامعه عزیز و تلاشگر وکلا و سایر قشرهای فعال جامعه که با وجدان کاری بالا در حال باز کردن گره کور مشکلات مردم هستند بر این مطلب ما صحه خواهند گذاشت که فلان آقای وکیل یا سردفتردار یا مهندس و … چه جنایتهایی را در دفترش مرتکب نمیشود. اما دریغ از کوچکترین تذکرها.
بار دیگر توجه مدیران بزرگوار را به آنچه در زیر پوست شهر میگذرد جلب میکنیم. به واقع جای روانشناسان و جامعه شناسان و رفتار شناسان در جلسات شورای فرهنگ عمومی شهرمان کجاست؟
چرا در بررسی مسائل مختلف شهر از افراد آسیب دیده دعوت نمیکنید تا هر آنچه اسمش واقعیت جامعه است را برایتان بازگو کند؟
به راستی چرا گوشتان و چشمتان را بروی حقایق بستهاید؟
به گزارش اروم نیوز همانها که برای جستجوی کار مجبورند بر خلاف میلشان و برای جلب رضایت کارفرما فلان نوع تیپ را بزنند و فلان رنگ روی ناخنشان قرار بگیرد زیاد با من و شما فاصله ندارند. موضوع عمیقتر از این حرفهاست. این درد با دادن شعار و نوشتن تابلو علاج نمیشود. پیچاندن گوش عدهای انگشت شمار در صنوف مختلف، ایجاد فضای مناسب برای ایراد شکایات واصله (نه فضای آبروریزی)، ارتقای فرهنگ، و دهها موضوع دیگری که میبایست تاکنون به انجام میرسیدند، اما جای تاسف دارد که تنها عکسالعمل مدیران تصمیم گیر در مواجهه با این وقایع تلخ تنها و تنها ایراد این جمله کلیشهای است؛ آخرالزمان است دیگر!
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۴:۰۰ ق.ظ