گدایی هر روز در جامعه متنوع تر می شود
گروه جامعه: بازی با احساس مردم یکی از شیوههایی است که از گذشته تاکنون متکدیان بر موج آن سوار بوده اند و هر روز شیوه جدیدی را برای تحریک احساسات مردم انتخاب میکنند تا به وسیله آن پولهای کلانی به جیب بزنند و در این راه نیز تاکنون موفق بوده اند، شیوههای نوین در این راه و همچنین افزایش روزانه تعداد متکدیان گواه بر همین موضوع است اما این روزها متکدیان از شیوههای جدید و نادری استفاده میکنند که هیچ شباهتی به شیوههای قبل ندارد و بسیار دور از ذهن بهنظر میرسد! تاریخچه تکدیگری
سالها پیش متکدیان تنها در دایره مردانی قرار میگرفتند که در ظاهر یک پا نداشتند، دارای ضعف بدنی بودند یا حتی توان راه رفتن نداشتند، دستهایشان را به سوی دیگران دراز میکردند با عباراتی مثل: » به من عاجز بینوا کمک کنید« از مردم پول طلب میکردند! بعد از آن کم کم پای زنان هم به میان آمد، زنانی که بیشتر کولی به نظر میرسیدند و لباسهای کثیف و پارهای بر تن میکردند و اسپند آتش میزدند یا در کوچه و خیابان کف بینی میکردند و از این طریق پول زیادی را به جیب میزدند! کم کم همین زنان یاد گرفتند که اگر میخواهند پول بیشتری به دست بیاورند باید با احساسات مردم بازی کنند و بهترین حربه برای استفاده از احساسات مردم، بچه بود! پس شروع کردند به استفاده ابزاری از کودکان، آنها را به کمرشان میبستند یا با قرصهای قوی خواب آور خوابشان میکردند و با دیالوگهایی مثل: »کودکم مریضه به بچم رحم کنید« مبالغ زیادی پول از مردم دریافت کردند. اما کم کم دستشان برای مردم رو شد و بازارشان کساد! مردم دیگر نه پولی به فال و کف بینی میدادند و نه دلشان برای کودکان به خواب رفته با قرص خواب میسوخت! همان زمانها بود که متکدیان راه جدیدی برای بازی با احساس مردم پیدا کردند و کودکان خیابانی به بازار کثیف متکدیان پیوستند! کودکانی که به قول خیلیها به بردگی گرفته میشوند و پول حاصل از گدایی و یا حتی فروش وسایلشان به جیب خودشان نمیرود! اما این روزها با شیوههای جدیدی از تکدیگری روبهرو هستیم! شیوههایی که روز به روز متنوع تر و کمزحمتتر میشود!
یادداشتی روی عابر بانک
چند وقتی است که وقتی به عابر بانکهای سطح شهر مراجعه میکنیم با یادداشتهایی مواجه میشویم که نشان از این دارد که نگارنده دارای فرزند مریض است یا خودش در بستر بیماری است و از آن جایی که پولی برای امرار معاش ندارد از مراجعهکنندگان طلب کمک میکند! شاید در نگاه اول به نظر برسد که شخص از روی ناتوانی مالی و ناچاری این گونه دست نیاز به سمت دیگران بلند کرده اما تعدد این نامه در سطح شهر نشان از موضوعی دیگر دارد! نمیتوان اینطور به موضوع نگاه کرد که همه قشر کم درآمد در سطح شهر به یکباره تصمیم گرفته اند که با نوشتن یادداشت و قرار دادن آن در عابر بانکهای سطح شهر کمک طلب کنند! یا اینکه همه آنها یا دارای فرزند معلول هستند یا خودشان دارای معلولیت هستند! این طور که به نظر میرسد این یادداشتها شیوه نوینی در امر تکدی گری هستند و متکدیان این روزها سعی دارند با تحریک احساسات مردم پولی به جیب بزنند! درآمدی بدون زحمت و خرج که شاید خیلی بیشتر از سایر روشهای تکدی گری هم درآمد داشته باشد. بارها دیده شده که حتی در شرایط نابسامان اقتصادی که این روزها با آن دست و پنجه نرم میکنیم، افرادی بعد از خواندن این نامهها مبالغ مختلفی از پول را به حساب مندرج در نامه واریز کرده اند و شاید هم همین موضوع سبب میشود که متکدیان هر روز روش جدیدی را برای بازی با احساس مردم انتخاب کنند.
زنی میانسال با سر و وضع مرتب
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که حین مراجعه به یک دستگاه خودپرداز زنی میانسال با سر وضع مرتب به شما نزدیک شده و درخواست کرده که با کارتش از عابر بانک برایش مبلغی پول بگیرید و شما وقتی کارت او را درون دستگاه قرار دادهاید متوجه شده اید که مبلغ ناچیزی پول در کارتش است. در این حین زن از شما میخواهد که همان مبلغ ناچیز را بگیرید از آن جایی که دستگاه خودپرداز زیر ۱۰هزار تومان پول پرداخت نمیکند و چون زن با لحنی این درخواست را دارد که مقدار خیلی زیادی عجز و ناله در آن نهان است، خیلیها دلشان به حال زن سوخته و احساساتشان تحریک میشود و مبلغی پول از کارت خودشان به زن میدهند!
جالب است اگر بدانید زن لحظاتی بعد از رفتن شما دوباره به سمت همان دستگاه خودپرداز روانه میشود و همه این درخواستها را از شخص دیگری میکند و در آخر هم از آن شخص مبلغی پول میگیرد و این چرخه همچنان ادامه دارد! شاید اگر چند روز بعد مسیرتان همان محدوده باشد باز هم زن را در کنار دستگاه خودپرداز ببینید که شخص دیگر را طعمه قرار داده و به همان شیوه پول دریافت میکند! دیدن سر و وضع مرتب زن این حس را القا میکند که حتما او انسان متشخصی است که در حال حاضر به مشکلی برخورده و حساب بانکی اش خالی شده اما واقعیت امر این است که آن زن یک متکدی زیر پوست یک زن متشخص است که با احساس شما بازی کرده و از شما پول دریافت میکند!
نسخههای پول ساز
در همه بیمارستانهای سطح شهر به ویژه بیمارستانهای بالای شهر هستند مردانی که نسخهای در دست گرفته اند و با عجز و ناله میگویند که کودک مریضی دارند که از پس خرج درمان آن بر نمیآیند از مردم حاضر در بیمارستان میخواهند که کمک کنند تا بتواند نسخه کودک مریضش را بگیرد. کودکی که در اکثر موارد دارای تب شدید است یا سرطان دارد و قرار است شیمی درمانی شود و یا نیاز به عمل جراحی دارد! در بیشتر موارد هم با اینکه نگهبانان بیمارستان آنها را بیرون میکنند دوباره راهی برای ورود به بیمارستان پیدا میکنند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش، خیلیها در بیمارستانها مبالغ کم یا زیادی پول به این افراد میدهند اما واقعیت این است که شما اگر در یک سال هر روز به آن بیمارستان سر بزنید حتما در گوشهای از بیمارستان آن فرد یا همکارانش را خواهید دید! اگر از بروز احساسات جلوگیری کنید و نسخه دست آن مرد را بررسی کنید متوجه خواهید شد که واقعیت داستان تا چه اندازه با گفتههای مرد متفاوت است، نسخهای که یا مربوط به خیلی سال پیش است یا اینکه داروهای نوشته شده در نسخه با بیماری که فرد برای فرزندش در نظر گرفته زمین تا آسمان متفاوت است!
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۴ ب.ظ