کیش کهن آریایی
قسمت دوم
گروه تاریخ:درآیین ایرانیان هر یک از مرد و زن بایستی یک بند دینی به کمر و یک پیراهن پنبهای سفید و ساده که سدره خوانند بتن داشته باشد. این کمربند مقدس در اوستا ائیویانگهن و در پهلوی به آن کستیک نام دارد. این بند همان رشته? دینی است و از آیین بسیار دیرین دو گروه آریایی است. امروزه زرتشتیان ایران و پارسیان هند آیین کستیبندی را در حدود سن هفت سالگی بچه بجای میآورند. در هندوستان نیز همین بند را نیاکان هندوان به کمر فرزندان خود میبستند، هنوز هم این رسم از هم نگسسته است. امروزه سه گروه از پیروان آیین ودا باید این بند را داشته باشند که برهمنان، رزمیان و برزیگران باشند و از آنان یاد کردیم.
*هوم و سومه
دیگر اینکه نیاکان هردو گروه یک گونه می را در مراسم دینیشان بکار می بردند. این می را ایرانیان هومه و هندوان سومه می نامیدند و از بهم فشردن ساقه? نوعی گیاهی همنام تهیه میشدهاست. این گیاه امروزه نزد زرتشتیان و هندوان فقط جنبه? آیینی دارد و مشخص نیست گیاهی که در مراسم بکار میرود همان هوم یا سومه? قدیم است یا نه و اصل این گیاه تا چه اندازه مسکر بودهاست. گیاه هوم و یا سومه گیاهی بود مقدس که افشره? آن را از صافی میگذراندند و با شیر میآمیختند. بنا بر منابع هر دو گیاه هوم و سومه بر کوه میرویند و بارانی بهشتی آنها را آبیاری میکند و هر دو را مرغی میآورد.
*مشابهت اساطیر
در بین اساطیر مشترک مخصوصاً نام یمه پسر ویوسونت که نخستین مرد و فرمانروای جهان مردگان در هند است با داستان ییمه پسر ویوهونت هماهنگیهایی دارد. اینکه در ریگودا و همچنین بعضی روایات زرتشتی از یمه همچون نخستین انسان یاد کردهاند، ارتباط او را با دوران زندگی مشترک هندوان و ایرانیان میرساند. اما این اولین انسان بعدها در اساطیر هندی پادشاه دنیای مردگان شدهاست. در صورتیکه در اساطیر ایرانی غالباً از وی همچون فرمانروای بیمرگ سخن می رود. اختلاف درباره? داستان یمه، در مورد افسانه? ورثرغنه یا بهرام، یک خدای قهار اژدهاکش و خدایان دیگر نیز دیده میشود. وجود اختلاف، در جزئیات اساطیر، دو قوم را از هم جدا میکند و در عین حال نشان از وجود توافق و اتحاد در دورههای قبل دارد.
*مشابهتهای دیگر
هر دو ملت یاتو به معنای جادو و دروغ در اوستا (دروج) و در ودا (دروح) را به نیروهای پلید نسبت میدهند. آبها و گیاهان در نزد هر دو ملت قابل نیایش و ستایشند. هر دو ملت آیین پرستش آتش را گرامی میدارند در هند آتراوانا و در اوستا آتراوان نگهبان آتش هستند. قربانی نزد هندیان یجنه و در اوستا یسنه خواندهمیشود. هر دو ملت برهیس را در هند و برسم را در ایران بر زمین میگستردند تا خدایان بر آن بنشینند و سهم خویش را از قربانی دریافت دارند.
*خدایان آریایی
وارونا (آسمان)، آتر (آتش، نور)، میترا (مهر یا خورشید)، ماه و ستارگان، آناهیتا (زهره) وَرَهران (بهرام یا مریخ)، خشتریَه (تیر یا عطارد) ایندرا (آذرخش)، وایو (باد)، گواتَه (نسیم) و زمین خدایان قوم آریا بودند.
بر فراز این خدایان که جایگاهشان در زیر آسمان بود و گردانندگان امور جهان و انسان بودند، دو آفریدگار بنام اهورا و دیو نیز وجود داشتند که برادر بودند و جایگاهشان فراز آسمان بود. اهورا خدای اداره کننده? امور کلی جهان در روز بود و ذاتش در خورشید تجلی می یافت و دیو خدای اداره کننده? جهان در شب بود و ذاتش در ماه و ستارگان تجلی مییافت. خدایان آریایی به دو گروه تعلق داشتند. اسوراها (در ایران اهوراها) و گروه دیگر دیوها که در کنار آنها قرار داشتند. در تاریخ دینی آریاییان هر دوی این گروه خدایان بر سر تفوق و برتری خود میجنگیدند.
*وارونا
مردم هندوایرانی مسلماً به ایزدان بسیاری اعتقاد داشتند ولی ظاهراً برای آسمان تفوق مقامی قایل بودند. از این رو به کلمه? وارونه به معنی آسمان اغلب کلمه? آسوره یعنی بزرگ و ولینعمت را میافزودند. آفتاب چشم وارونه محسوب میگردید. همچنین گاهی برای وارونه صفت همهدان استعمال میشدهاست. وارونه تنها مظهر قوای مادی طبیعت نبود بلکه از نظر قوای معنوی نیز وارونه دارای صفات اخلاقی عالیست. او برقرار کننده? آسمان و زمین است. او ایجاد کننده و حافظ نظم سعادت دنیاست و انحراف از این قوانین گناه و نخستین مرحله? هر نوع کژی و کاستی است. به همین جهت از گناهها به درگاه وارونه توبه کرده و عفو میطلبیدند، زیرا که وارونه همانطور که رحیم است، جبار نیز هست و از همه? گناهان بزرگترین تقصیر، در نظر او دروغ است.
*میترا
نام وارونه در اغلب خطابهها با نام ربالنوع دیگری به نام میتره همراهست. میترا به منزله? آپولون خدای یونانی است و با خدای آسمان رابطه? نزدیکی دارد. به حدی که آن دو در حکم یک جفت غیر قابل تجزبه و تفکیک میباشند. وارونه و میترا مانند همند و هیچیک بر دیگری تقدم ندارد. این هر دو دارای یک فکر می باشند و متفقاً نظام و قانون راستی را حفظ میکنند و با هم ناظر کارها و دلهای نوع بشرند. آفتاب را اغلب چشم وارونه مینامند. مهر دقیقاً با میتره در هند برابر است. میتره در هند دوست معنا میدهد و مهر ایرانی به معنای پیمان است. میتوان گمان برد که مهر در فرهنگ آغازین هند و ایرانیان به مفهوم پیمان و دوستی میان افراد قبیله و مظهر چنین امری در ارتباط فرد با قبیله و در پیوستگیهای آئینی قبیله بودهاست، و از این روی، مظهر مقدس اتحاد، یگانگی و دوستی قبیله به شمار میآمدهاست.
هنریک ساموئل نیبرگ خاورشناس سوئدی نوشته است که تردیدی نمیتواند باشد که در زمانهای بسیار کهن و تا حدود سده? ۱۴ پیش از میلاد میترا در جهان طبیعت در درجه? نخست خدای آسمان شب بود که به زیور ستارگان آراسته بود. زیرا در بند ۲۵ مهریشت آمدهاست که پس از فرورفتن خورشید، میترا بسوی گردی زمین میاید سر و ته فراخ و گرد و دور مرز زمین را لمس میکند و بر همه? چیزهایی که میان آسمان و زمین است مینگرد.
*ایندرا
در میان نامهای خدایان میتانی به خدایی ایندرا نام بر میخوریم. در هند نیز خدایی بزرگ به نام ایندرا موجود است که از دسته? دیگر خدایان هندی به نام دیوهاست. در ایران از آن جا که دیوان از اورنگ خدایی فرو افتادهاند، ایندرا به صورت دیوی بزرگ در آمدهاست ولی لقب او بهرام به صورت خدایی بزرگ در ادبیات اوستایی بازماندهاست.
*دیئوس
از متون ریگ ودا بر می آید که دیئوس مظهر آسمان است و پدر همه? خدایان نام او با زئوس یونانی همریشه است و ظاهراً در ابتدا ایرانیان نیز به خدایی به همین نام معتقد بودهاند.
*سنگنبشته میتانی
سنگنبشته? میتانی، بازمانده از سده? چهاردهم پیش از میلاد، باستانیترین سند مکتوب زبانهای هند و ایرانی است و از لحاظ زبانشناسی تاریخی و نیز از لحاظ تاریخ مهاجرت تیرههای آریایی به آسیای میانه و ایران و هند اهمیت بیش از اندازه دارد. سنگنبشته? معروف میتانی که در زمان نگارش آن به سال ۱۳۱۷ پیش از میلاد میرسد مربوط به پیماننامهای است که میان شاه میتانی و شاه هیتی بستهشده و در آن بغان آریایی چون گواهان نیایش شدهاند. ایزدانی که در این سنگنبشته از آنان یاد شده، عبارتند از ایندرا وارونا، مهر و ناسیته و معلوم میدارد که شاهزادگان و آزادگان میتانی با این که زبان و برخی از رسمهای بابلی را پذیرفته بودند همچنان ایزدان آریایی نیاکان خود را نیایش میکردند.
*شکلگیری آئین کهن ایرانی
آیین مزدایی همانا شکل ایرانی آیین دیرین و مشترک هند و اروپاییهاست. آریاییان ایزدانی که مظاهر نیروی طبیعت به شمار میرفتند دئوا یا دیوها میخواندند. در کنار دئواها، اسوراها قرار داشتند. اسورا تلفظ دیگر برای اهور است. این دو پروردگار در دوره? هندوایرانی کمال رابطه را با یکدیگر داشتهاند. عقاید دینی هندوها در ریگ ودا، جمعآوری شدهاست. در بخشهایی از ریگ ودا بارها از اهور با تلفظ اسور به عنوان دشمن نام برده شدهاست که در خور نابود شدن است و از ایندرا خدای تندر و رعد و برق تقاضا شده که لشکر اهور را درهم شکند و اهورپرستان را تارومار کند. از سوی دیگر خاطره? زمان هم زیستی مسالمتآمیز پیروان اهور و دیو در متون باستانی هندوان از جمله ریگ ودا باقی ماندهاست. در کتاب دینی دیگر هندوان به نام مهابهاراته تصریح شدهاست که دیو و اهور دو برادر بودند و در کنار هم میزیستند. اهور برادر بزرگتر بود و دیو برادر کوچکتر اما بعدها اختلاف یافتند و به جنگ یکدیگر برخاستند.
پس از جدائی ایرانیان از هندوها ارواح نیکوی ودای هندوها یعنی دوا را ایرانیان دیوا یا دیو یعنی ارواح پلید دانستند و از این زمان با هندوها اختلاف عقیده پیدا کردند.
دو یزدان جفت باستانی میترا و وارونا از یکدیگر جدا میشوند. هر کدام از آنها به تنهایی گرایش پیدا کرد به اینکه همه یا بخشی از وظائف دیگری را برعهده بگیرد و به صورت ایزد آسمان فراگیرنده? همه چیز تکامل پیدا کند. پارهای از محافل میترا را به عنوان بالاترین ایزد پذیرفتند و برخی محفلهای ایرانی دیگر گرد سرور دانا اهورامزدا متمرکز شدند. یک چنین محفلی انجمن گاهانی است که در آن زرتشت پدید آمد و اثر گذاشت. اهورامزدا در این زمان به عنوان خدای آسمانی کلی پذیرفته میشود.
وارونا در سنت ایرانی یکسره ناپدید میشود و بجای آن اهورامزدا نماینده? بالاترین یزدان است. در ایران میترا ویژگی خود را به عنوان ایزد آسمان شب نگهداشته در عین حال ربالنوع آسمان روز نیز به شمار میآید.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۵ ق.ظ