کودکان کار زخم بی مرهم خیابان های شهر
گروه جامعه: یکی از شاخصهای اندازهگیری رشد یافتگی در سازمان بهداشت جهانی و یونیسف وضعیت کودکان کشورهاست و مهم ترین وظیفه دولتها در این بخش ایجاد حق هویت برای کودکان، صدور کارت شناسایی و اجازه تحصیل در مدارس است.
اما در عمل شاهد چنین سیاستهایی نیستیم. کودکان کار و خیابان را بیشک باید پدیدهای اجتماعی در نظر گرفت که تمام بخشهای یک اجتماع را درگیر میکند.
این پدیده اجتماعی یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است و گسترش آن به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.
عواملی چون نارسایی نهادهای اجتماعیکنندهای مانند خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دستبهدست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند، همچنان بهعنوان مشکلی حل نشدنی در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور ما، خودنمایی کند.
تعریف کودکان کار
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار مشغول به کار میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی محروم میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. امری که در بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود. بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO) سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند.۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲درصد در آفریقا و ۷ درصد درآمریکای لاتین زندگی میکنند. این روزها وجود کودکان کار و خیابان امروز چه در عرصه تولید مثل کوره پزخانه و کارگاههای کوچک مثل فرش بافی و شیشه سازی و مانند آن و چه در عرصه خیابان مثل فروش گل، پاک کردن شیشه ماشینها آدامس فروشی و امثال آن در شهرهای بزرگ و کوچک ایران، غیرقابل انکار و به پدیدهای عادی تبدیل شده است.
آمار متناقض
آمار دقیقی در مورد تعداد کودکان کار و خیابان وجود ندارد. مرکز آمار ایران در سال ۸۵ اعلام کرد در ایران یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک بهصورت مستقیم درگیر کار هستند. مظفر الوندی دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک در ایران تاکید میکند تا وقتی آمار درست و دقیقی از تعداد کودکان کار وجود ندارد، تصمیماتی که گرفته میشود، درست نیست. در بررسیهایی که در سال ۹۵ در این خصوص صورت گرفته است آمار دولتی با آمار انجمنها و گروههای مدافع کودکان کار مغایرت اساسی دارد، چنان که منابع دولتی تعداد کودکان کار را ۲ میلیون نفر میدانند در حالی که منابع غیر رسمی تعداد آنها را بسیار بیشتر و حدود ۷ میلیون نفر تخمین میزنند.
از آنجا که آمار بسیار متناقض و نادقیق است، ۳ سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس کودکان بازمانده از چرخه تحصیل را حدود ۴ میلیون نفر اعلام کرد. اما از آن تاریخ به بعد با وجود اینکه صحبت از مازاد بودن معلمان است ولی شاهد افزایش اعلام آمار دانش آموزان از سوی آموزش و پرورش از سال ۹۱ تا ۹۳ هستیم؛ یعنی بهطور میانگین سالی یک میلیون کودک به چرخه تحصیل اضافه شده که با توجه به رشد جمعیت ایران و میزان مرگ و میر غیرعادی است.
در سال ۹۱ میزان دانش آموزان بیش از ۱۱ میلیون و پانصد هزار نفر، در سال ۹۲به بیش از ۱۲ میلیون و ۲۰۰هزار نفر رسید و تعداد دانش آموزان سال ۹۳ بیش از ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفراعلام شد. آمار کودکان خارج از چرخه تحصیل باید کودکانی را که همزمان تحصیل و کار میکنند، کودکانی که در تابستان کار میکنند، کودکان کار پناهجو و پناهنده افغانی را نیز اضافه کرد.
در این سه مورد آمار مشخصی نداریم. ضمن اینکه کودکانی هم هستند که هنوز به سن مدرسه نرسیدهاند، اما در مزارع، کوره پزخانهها و کارگاههای قالی بافی کار میکنند. براساس آمارهای بهزیستی، ۷۵ درصد کودکان کار و خیابان سرپرست دارند، ۳۰ درصد این کودکان کار به مدرسه نمیروند، ۳۱ درصد آنها شش تا یازده سال دارند و ۹ درصد آنها زیر شش سال دارند. افزون بر آن ۶۰ درصد این کودکان نانآور خانواده خود هستند که نشان از تنگدستی خانوادههاست.
فاطمه دانشور عضو اتاق بازرگانی ایران نیز، در این باره میگوید: »۹۱۵ هزار کودک بهعنوان خانهدار به ثبت رسده که ۹۹ درصد آن دختر هستند و آمار بهزیستی در سال ۸۹ خبر از تنها ۶ هزار کودک خیابانی ساماندهی شده میدهد که عملکرد ناچیزی است.« وی تاکید کرد که ۹۰ درصد کودکان کار شبها به منازل خود بر میگردند.
با توجه به آماری که خبر از ۹۰ درصد کودکان کارمیدهد که دارای خانواده هستند، تصور اینکه آنان از سوی باندهای مافیایی سازماندهی شده باشند اشتباه است. وی معتقد است علت اصلی وجود کودکان کار درایران فقر است و درصد کمی از آنها مورد سوء استفاده باندهای مافیایی قرار میگیرند.برخی از این کودکان که تحت تاثیر فشارهای طاقت فرسای اقتصادی هستند، به میل و رغبت خود برای کمک به خانوده و برخی نیز تحت تاثیر اجبار و الزامهای والدین و بزرگترها به کار کردن درخیابان روی میآورند. یافته دیگر این پژوهش نشان میدهد که به موازات افزایش میزان درآمد سرپرست خانوار بر تعداد کودکان مدرسه رو افزوده میشود و بالعکس از تعداد کودکان ترک تحصیل کرده کاسته میشود.
این پژوهش عواملی مانند فقر اقتصادی خانوادههای کودکان خیابان، ناتوانی آنان در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آسیبزا بودن محلات حاشیه شهر و نارسایی نهادهای اجتماعی مانند خانواه و مدرسه و فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مطولی را از عوامل پدیده کودکان کار و خیابان برمی_شمارد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سلامت نیوز ، به نظر میرسد با توجه به روند اضافه شدن سالانه ۳۰۰۰ نفر به کودکان کار، این پدیده اجتماعی هر روز پیچیدهتر از قبل شود و تأثیرات خود را در بطن جامعه بیش از پیش نشان دهد و این امر لزوم برنامهریزیهای کاربردی و عملی در این خصوص را از اهمیت بیشتری برخوردار میکند. توجه به زیر ساختهای عملی در خصوص آموزش کودکان، اجرای قانون حمایت از کودکان و توجه ویژه بر اجرا و نظارت این قانون، بیتردید از وخامت این پدیده اجتماعی میکاهد، پدیدهای که رفتهرفته میرود تا به یک بحران اجتماعی تبدیل شود.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۴ ب.ظ