کودکان حاشیه نشین را دریابیم
ناهید زمانی
گروه اجتماعی: منطقه حاشیه نشین، منطقه فقیرنشین اطراف شهرهای بزرگ است که به علت ارزانی زمین، افراد جذب آن میشوند ولی از امکانات لازم و کامل برای یک زندگی متعارف برخوردار نیستند و جذب نظام اقتصادی اجتماعی شهر و امکانات و خدمات شهری نمیشوند.
بنا بر این تعریف، افراد ساکن در حاشیه شهرها نیازمند امکاناتی هستند که معمولا موفق به دریافت آنها نمیشوند. بر اساس آمارهای اعلام شده میزان وقوع جرم و بزه در حاشیه شهرها و میان افراد حاشیه نشین، بیش از شهرها و افراد شهرنشین است.
برای بررسی عوامل افزایش وقوع بزه و جرم در این مناطق، ابتدا لازم است به نقش تقلید در یادگیری به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی که زمان شکل گیری شخصیت روانی افراد است توجه شود. یادگیری مشاهده ای یا جانشینی یکی از شیوه های آموزشی است که از دیرباز در تعلیم و تربیت دارای کاربرد بوده است. از آغاز قرن بیستم پژوهشهای فزاینده ای درباره تقلید یا نسخه برداری از رفتار دیگران به عنوان یک پدیده علمی انجام گرفته و جنبه های مختلفی برای آن مشخص شده است.
فرد از طریق مشاهده دیگران، ایده چگونگی انجام رفتارهای تازه را شکل میدهد. در موقعیتهای بعدی، این اطلاعات رمزی به عنوان راهنمایی برای عمل، در خدمت فرد خواهد بود. چهار عامل مهم در فرآیند یادگیری مشاهده ای موثر است: ? دیدن و توجه کردن به عملی که اتفاق میافتد، ? یادداری و در حافظه نگه داشتن عمل مشاهده شده، ? تقلید کردن از آن عمل و ? دریافت تقویت و تشویق در قبال انجام آن عمل از طرف دیگران.
یادگیری از یکدیگر، هم میتواند شامل رفتارهای خوب باشد و هم رفتارهای نه چندان خوب و حتی بد.
مادام که رفتارهای خطرزا غالب هستند، امکان آموختن این رفتارها در جامعه بیشتر از یادگیری رفتارهای سلامت گراست. نبود امکانات فرهنگی، رفاهی و آموزشی کافی در حاشیه شهرها شانس یادگیری مشاهده ای هنر، تفریحات سالم، امور فرهنگی، ورزشی و اخلاقی را کاهش داده و از طرفی وقوع بالای جرم و بزه در حاشیه شهرها، احتمال یادگیری مشاهده ای این اعمال را در کودک و نوجوان ساکن در منطقه حاشیه ای شهرهای بزرگ را بالا میبرد و همچنین این افراد به دلیل این که از کودکی شاهد جرم و بزه بیشتری بودهاند، تکرار مشاهده این اعمال تا حدودی از میزان قبح و ناشایستی این اعمال در دید آنان میکاهد و حتی تصدیق و تشویق دیگران از این جرمها و بزهها تحت عنوان توانمندی، باعرضه بودن، زرنگی و… فرد را راغب به تجربه این اعمال میکند. از دیگر سو به علت نزدیکی این مناطق به شهرهای بزرگ و امکان رفت و آمد به شهر بزرگ، حاشیه نشین ها از امکاناتی که از آن محروم ماندهاند به خوبی مطلعند و این احساس محرومیت از امکانات را از کودکی به خوبی حس میکنند و چه بسا با توجه به آشنایی با اعمال مجرمانه و بزهکارانه، از آنها به عنوان وسیله ای برای دست یافتن به آنچه از آن محروم شدهاند یعنی امکانات بهتر و بیشتر استفاده کنند.
شاید در مناطق حاشیه نشین به دلیل فقر و گرفتاری والدین در تامین اساسیترین نیازهای اعضای خانواده، توجه به نیازهای عاطفی و روانی کودک و نوجوان از اهمیت کمتری برخوردار باشد؛ بنابراین فرد سعی میکند از هر وسیله ای حتی انجام اعمال مجرمانه و بزهکاری جهت ابراز وجود و جلب توجه به هر قیمتی حتی تقبیح و سرزنش اطرافیان استفاده کند و از طرفی معمولا افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند یا چیزهای کمتری برای از دست دادن دارند، بیشتر خطر میکنند و راحتتر تن به اعمال مجرمانه و بزهکارانه میدهند و آسانتر خطر آن را به جان میخرند.
به نظر میرسد برای حل معضلات حاشیه نشینی لازم است چشم انداز زیباتری از جهان برای کودکان و نوجوانان ساکن در این مناطق در نظر بگیریم تا با استفاده از امکانات برابر و تجربه زیباییها و آموزش مهارتهای زندگی، کودک و نوجوان حاشیه نشین، توان و قدرت نادیده گرفتن و نه گفتن به جرم و بزه را کسب کند.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۶:۴۹ ق.ظ