کم رنگ شدن آرمان ها درد مشترک جامعه امروز

کم رنگ شدن آرمان ها درد مشترک جامعه امروز

گروه اجتماعی : آرمان واژه ای است که تعریف های گوناگونی از آن صورت گرفته است. یکی از عمومی ترین این تعریف ها، آرزوها و امیدهای مشترکی است که افراد را برای رسیدن به اهداف دوردست اما با درجاتی از امکان تحقق، به هم پیوند می دهد.
در جامعه ما آرمان ها زیر عنوان های گوناگونی ظهور یافته و باورمندان خود را به حرکت واداشته است؛ آرمان هایی چون آزادی خواهی، ظلم ستیزی، عدالت طلبی و … در برهه های تاریخی موجب حرکت یک ملت به سوی انقلاب شد و در زمانی دیگر، بسیجی همگانی را برای دفاع از مرز و بوم شکل داد و بدین ترتیب جامعه ما خود را به شکل جامعه ای با ضریب بالای آرمانگرایی نشان داد.
یکی از ویژگی های آرمانگرایی جمعی، مستحیل شدن فردیت و به بیان درست تر منافع فردی در اهداف و خواسته های مشترک به شکل هایی چون ایثارگری و از خودگذشتگی است؛ فرایندی که به نظر می رسد در روزگار کنونی ار رونق و رمق آن کاسته شده و جای خود را در ضمیر شماری به فردگرایی افراطی داده است.
نوکلان شهرها جایی است که حساسیت های متقابل پیشامدرن نسبت به سرنوشت مشترک و دردها، گرفتاری ها و مشکلات همنوعان رنگ باخته و در راه رسیدن به فردیت های آزاد اما منسجم به منزل نرسیده است
به باور برخی ناظران، این گونه فردگرایی که از جنس عنصر »اومانیسم« (انسان گرایی) اما متفاوت از آن است از کلان شهرنشینی نشأت می گیرد. در کلانشهر به رغم متراکم بودن حضور و وجود انسانی، نوعی دافعه میان عناصر و اعضای این جمعیت ایجاد می شود و انسان ها را نظیر قطب های همنام آهنربا از هم وامی گرایاند. البته این نوع رفتار از ویژگی های زندگی کلانشهریِ در حال گذار برشمرده می شود؛ جوامعی که از شکل »گمینشافتی« خود فاصله گرفته و هنوز در قالب »گزلشافت« قرار نگرفته اند. به بیانی ساده تر نوکلان شهرها جایی است که حساسیت های متقابل پیشامدرن نسبت به سرنوشت مشترک و دردها، گرفتاری ها و مشکلات همنوعان رنگ باخته و در راه رسیدن به فردیت های آزاد اما منسجم به منزل نرسیده است.
در شماری از جوامع مدرن شاهد هستیم افراد به رغم پافشاری بر آزادی های فردی و حوزه های خصوصی خود، به نوعی مسئولیت پذیری اجتماعی پایبندند و نسبت به سرنوشت دیگری اعتنا دارند. گفته می شود این نوع رفتار ناشی از فعالیت نهادهای مدنی و ایجاد پیوندهایی است که از کارکرد این نهادها ناشی می شود.
در جامعه ما نیز چنین کارکردهایی از دل نهادهایی چون هیات های مذهبی و معدود گروه های مردم نهاد برمی خیزد. به عنوان مثال می توان به ایجاد نوعی همدلی عمومی هنگام برگزاری مراسم های مذهبی اشاره کرد. با این حال، گسترش بی تفاوتی و واگرایی در جامعه در شرایط عادی و غیر انگیزشی، آفتی است که زنگ خطر کم رمق شدن آرمان ها را به صدا در می آورد.گسترش انگاره های مبتنی بر سبک زندگی به رغم برخی مزایا با چالش یاد شده هم پیوند است. به عنوان مثال جمعیتی که برای مرگ یک خواننده جوان پاپ که به دلیل سرطان درگذشته است به شکل توده ای چند ده هزار نفری به خیابان ها می آیند و سوگوارانه اشک می ریزند، به دشواری حاضرند بخشی از درآمد خود را برای جلوگیری از گسترش سرطان و کمک به مبتلایان اختصاص دهند و با اقدام هایی نظیر به حرکت در آوردن خودروهای تک سرنشین در روزهای آلوده کلانشهر و افزودن بر آلودگی به صورت غیرمستقیم در گسترش سرطان سهیم می شوند.
گسترش بی تفاوتی و واگرایی در جامعه در شرایط عادی و غیر انگیزشی، آفتی است که زنگ خطر کم رمق شدن آرمان ها را به صدا در می آورد
در زندگی کلانشهری، آرمانی چون عدالتخواهی اگر از دریچه ایجاد شرایط بهتر برای فرد به زیان فرد دیگر و عاری از هرگونه هزینه دادن تفسیر می شود، با تهی شدن از بایسته های خیر عمومی و همگانی از ویژگی های آرمان فاصله می گیرد. در این جامعه فرد از بی عدالتی اقتصادی ممکن است فریاد برآورد اما در صورت مهیا شدن شرایط، آماده بهره جویی از رانت یا مزیتی ناعادلانه است.یکی از نمودهای این رفتار در کنش افرادی نمایان است که به رغم تمتع و بی نیازی مالی حاضر به انصراف از دریافت یارانه در مسیر تحقق عدالت اجتماعی نیستند.سخن به میان آوردن از کم رمق شدن آرمان ها چالشی است که قابل تعمیم به کل جامعه نیست زیرا بسیارند افرادی که همچنان آرمان مند به سرنوشت و خیر عمومی می اندیشند. با این حال در کش و قوس تغییر »دوره- زمانه« این آسیبِ نگرانی برانگیز نیازمند تدقیق و تامل کارشناسان و درمانگران آفت های اجتماعی است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۵:۲۳ ق.ظ

دیدگاه


شش − = 5