در آستانه روز خبرنگار خطاب به استاندار//
کم دردسرترین شیوه مدیریتی استاندار با اصحاب رسانه
مریم رسولی
جناب آقای استاندار؛ روزی که خبر انتصاب جنابعالی از منابع غیررسمی و بعدها از منابع رسمی به گوشم رسید و شنیدم که در سالهای ۶۹ تا ۷۶ نیز به عنوان استاندار در خدمت مردم خطه مظلوم و محروم آذربایجان غربی بودید و از سویی رکورددار سمت استانداری در ایران هستید، روزنه امید و خوشحالی در دلم روشن شد؛ آیین معارفه جنابعالی همچون سایر استاندارهایی که در طول ۶ سال قلم فرسایی بنده معارفه شده بودند برگزار شد. بنا به تجربه مدیریتی که داشتید همچنان امیدوار بودم، امیدوار از اینکه شاید وضعیت دریاچه مریض ارومیه و وضعیت راه های استان که به جرات می‌توان از آنها به قتلگاه یاد کنم، وضعیت اطلاع رسانی از اخبار و رویدادهای استانداری و هزاران هزار آرزویی که داشتم بهبود یابد.
در ماه های اول که سکان استانداری را به دست گرفته بودید گمان می کردم شاید برای بهبود امور، زمان لازم است ولی ماه ها گذشت و نخستین سال حضورتان در استان تمام و شد دومین سال حضورتان در استانداری و … ولی نه تنها هیچ بهبودی در هر آنچه فکر می کردم حاصل نشد بلکه وضعیت به مراتب بدتر از سالهای گذشته شد؛ بخش وسیعی از دریاچه ارومیه نه تنها احیا نشد بلکه خشکید!
جناب آقای استاندار؛ خدا را شکر که نمردیم و طوفان نمکی را هم دیدیم، کشت محصولات استراتژیک از جمله چغندرقند محدود شد، کارخانجات قند استان به واسطه همین اجرای ناموفق طرح نکاشت که بعدها به طرح به کاشت تغییر یافت نیروهای خود را تعدیل کردند، تعداد زیادی از کارگران همین کارخانجات در برابر خانواده هایشان شرمنده شدند ولی کسی دم برنیاورد شاید آن زمان هنوز امیدوار بودند!جناب آقای استاندار؛ در طول مدیریت دو ساله جنابعالی نه تنها وضعیت دریاچه ارومیه بهبود نیافت بلکه بخشهای قابل توجهی از دریاچه ارومیه به واسطه مدیریت ناکارآمد و عدم هماهنگی اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه خشکید، وعده و وعیدها گوش آسمان و فلک را پر کرد و عملی تاثیرگذار از کسی سر نزد.
جناب آقای استاندار؛ امیدهایم در روزهای نخست انتصاب جنابعالی، امروز به ناامیدی ختم شده چرا که سهمیه اشتغال استان آذربایان غربی در آزمون استخدامی‌های استانداری نسبت به سایر استانهای همتراز با آذربایجان غربی بسیار بسیار کم بود یعنی استان نیازی به نیروی جوان و تحصیلکرده نداشت؟ و این یعنی موج دیگر ناامیدی در بین جوانان استانی مرزی که جوانان آن رتبه نخست بیکاری را دارند.
ولی آنچه که بیش از هر موضوعی در این مدت جامعه رسانه ای استان را عذاب می‌دهد گریز شخص اول اجرایی استان از جامعه رسانه‌ای است؛ نمی دانم شاید این شیوه مدیریتی که در برابر رسانه‌ها اتخاذ فرموده‌اید به نظر جنابعالی و سایر همکارانتان کم دردسرترین شیوه مدیریتی است ولی بدون شک روزی فرا خواهد رسید که رسانه ها از دوری استاندار از رکن چهارم دموکراسی و بی توجهی و نادیده گرفتن رسانه ها و بی احترامی جنابعالی به خبرنگاران و اخراج آنها از جلسات استانداری سخن به میان می‌آورند.
جناب آقای استاندار؛ جامعه رسانه ای استان آذربایجان غربی در سالهای متمادی حسن نیت خود را در کمک به مسئولان دولتهای مختلف در عمران، آبادانی و توسعه این استان در بخشهای مختلف ثابت کرده اند، حالا وقت آن نرسیده پس از دو دوره حضورتان در استانداری به عنوان استاندار به نشریات و خبرگزاریها اعتماد کنید؟
به نظر می رسد حذف برخی رسانه های ارزشی استان از جلسات استانداری و تکیه بر توان یک یا دو رسانه آنهم دولتی و ترس از انتشار برخی مسائل که خلاف واقع هم نیستند روند توسعه استان را کند و کندتر می‌کند؟
جناب آقای استاندار؛ می خواهم سنت شکنی کرده و برخلاف سایر همکاران رسانه ای خود که بنا به مصلحت سکوت اختیار کرده اند داد سخن برآورم و آنچه در روزهای نخست مدیریتتان انتظار داشتم را بیان کنم و امیدوارم این دلنوشته را حمل بر ناسازگاری بنده با طیف، گروه و یا سازمان خاصی قلمداد نکرده و رسانه ها را همراه و محرم مجموعه مدیریتی خود در راستای توسعه همه جانبه استان بدانید.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۸:۵۵ ق.ظ
