کرونا بهانه است ما محکوم به تغییر هستیم
نعمتالله فاضلی
گروه اجتماعی:در حالیکه کرونا مرزهای جهانی را در مینوردد و بر شمار مبتلایان و قربانیان آن افزوده میشود سخن از تغییر در جامعه پساکرونا در جهان از سوی کارشناسان علوم اجتماعی و انسانی مطرح میشود.
بحران کرونا از جنبههای گوناگون امکانی برای برخی تغییرات ساختاری و فردی است. اما قطعیت این تغییرات، محل تردید است. چون هنوز قضاوت دراینباره زود است و احتمال وقوع آن بسته به مدت زمان درگیری جامعه با این بحران دارد. اما کار رسانه و نخبگان دانشگاهی به زبان درآوردن این تغییرات است. در همین راستا، از لحاظ نظری با توجه به گفتگوهای شکلگرفته در فضای رسانهای میتوان احتمال داد برخی تغییرات در سطح حکمرانی، نهادهای اجتماعی و فردی شکل بگیرد. تغییر در نظام آموزش عالی کشورهای جهان از جمله ایران یکی از این تغییرات است.
از آغاز دوره قاجار تاکنون مهمترین گفتمان جامعه ایران، گفتمان تغییر بوده به گونهای که میل کلی جامعه در همه سطوح، تغییر وضعیت موجود بوده است. انسان ایرانی در یکونیم قرن اخیر هنگام مقایسه خود با جامعه توسعهیافته و آگاهی از موقعیت خود در جهان دچار نارضایتی عمیق از کلیت ساختارهای موجود شده و همین انگیزه برای تغییر را شکل داده است.
در این مدت، نیروهای تغییر در جامعه، اغلب نیروهای ویرانگر بودند. بحرانهای جمعی چون زلزله، خشکسالی، جنگ، قحطی و بیماریهای فراگیر مانند وبا، طاعون و تیفوس امکان یا ضرورت تغییر را برای جامعه ایران ایجاد کردند. در این مدت نیز موانع جدی در مقابل تغییر وجود داشت. شدت رنج ناشی از بحرانهای جمعی بر جسم و جان انسان ایرانی و درگیر شدن همه مردم فرصت تغییر در نگرش، رفتار و هنجارها و همچنین در حکمرانی و شیوه ساماندهی جامعه را ایجاد میکرد. همواره بخشی از پاسخ جامعه ایران در مواجهه با مصیبتهای جمعی، تغییر در نظام حکمرانی و سیاسی و بعد تغییر در نظام دانایی و دانش بوده است. پیدایش و گسترش نظام مدرسهای و نظام دانشگاهی جدید در بستر همین مواجهه شکل گرفته است. در موقعیت کنونی نیز جامعه ایران از یکسو با مصیبت جمعی و از سوی دیگر با فشارهای ناشی از تحریم بینالمللی و مناقشات منطقهای مواجه است براساس تجربه تاریخی گذشته این عوامل باید بتوانند در دو عرصه حکمرانی و نظام دانایی تغییراتی را ایجاد کنند. به نظر میرسد تغییرات در زمینه نظام دانایی یعنی نظام آموزش عالی متفاوت از تغییرات یکونیم قرن گذشته است. چون قبلاً این تغییرات مبنی بر گسترش نظام آموزشی بود. اما در موقعیت فعلی به جای تکیه بر گسترش نظام آموزش عالی، احتمال توجه به کیفیت آن بیشتر است.
در حال حاضر ایران با داشتن ۱۴ میلیون دانشآموخته، بیش از ۳ میلیون و نیم دانشجو و حدود ۲۷۰۰ مؤسسه آموزش عالی و انبوهی از فضاهای آموزشی و نهادی با الگوهای متنوع دانشگاهی اعم از دولتی، غیرانتفاعی و … هیچ کمبودی از نظر گسترش نظام آموزش عالی ندارد. پرسش اینجاست چرا این نظام آموزشی نتوانسته است شهروندانی توانا، نظام حکمرانی کارآمد و جامعهای توانمند بسازد که در موقعیتهای بحرانی همپای نظام دانایی در جهان، نیروی انسانی کارآمد، دانش مؤثر و امکانهای لازم برای تأمین نیازهای جامعه را فراهم کند؟ما برخلاف یکونیم قرن گذشته با کمبود جمعیت دانشگاهی یا چگونگی انتقال یا آشنایی با فرمهای جدید آموزش و آموزش عالی روبرو نیستیم بلکه اکنون میزان کارآیی و کیفیت نظام دانایی و نظام آموزش عالی در جامعه ما مسئله است در حالیکه به نسبت جمعیت، بالاترین میزان سرمایهگذاری مادی و غیرمادی در حوزه سرمایهگذاری نظام آموزشی در جامعه ایران رخ داده است. از اینرو بحران کنونی کرونا میتواند زمینه اندیشیدن به این مسئله را در میان نخبگان دانشگاهی و متولیان نظام آموزش عالی فراهم کند که چگونه میتوان آموزش عالی کارآمدتر و باکیفیتتری داشت.
در موقعیت کنونی که دانشگاهها از فعالیت روزمره خود بازماندند یک محک آزمون تجربی برای دانشگاه ایجاد شده است. مبنی بر اینکه این نهاد تا چه میزان میتواند از نظر دانش فنی، بینش تئوریک و نیروی انسانی توانمند برای مدیریت جامعه و حفظ و توسعه آن نقش جدی ایفا کند. همچنین جامعه ایرانی علاوه بر بحرانهای ناشی از تحریم و جنگهای منطقهای و بینالمللی و بحران کرونا با بحران ناشی از تغییرات علم و فناوری در آینده نزدیک نیز روبروست.
از اینرو بحران کرونا، به نماد تلاقی بحرانهای مختلف بدل شده است که جهان و از جمله ایران درگیر آن است. ایران از نظر بحرانهای زیستمحیطی در بالاترین حد درگیری قرار دارد.
افزون بر این با انبوهی از بحرانهای اجتماعی همچون فرسایش سرمایه اجتماعی، تغییرات گسترده نهاد خانواده، تحولات ارزشی، قاچاق و اعتیاد مواجه است. در چنین شرایطی، نظام آموزش عالی و دانشگاهی ایران در امروز و فردای پس از کرونا، موقعیت بسیار چالشانگیزی خواهد داشت. بسیاری از مدیران و رهبران آموزش عالی ایران به این تغییرات کیفی وقوف دارند. نکته کلیدی این است که در بحران کنونی کرونا ما بیش از گذشته تحت فشار ایجاد تغییر خواهیم بود. این تغییرات در چند محور خواهد بود.
محور اول، پذیرش ایجاد تغییرات در عملکرد کارآیی و کیفیت نهاد آموزش عالی است. پرسش از کیفیت در چند سال گذشته اغلب بهصورت پرسشی پژوهشی در میان محققان و نخبگان آموزش عالی صورتبندی شده است، اما در آینده این پرسش لاجرم باید به سیاست کانونی آموزش عالی ایران تبدیل شود. از اینرو تغییر جهت از توسعه کمّی به تحول کیفی و همهجانبه نهاد آموزش عالی میتواند اولین تغییر بنیادی در آموزش عالی باشد. جدی گرفتن این مسئله آرزویی بوده که تحقق آن همواره به تأخیر افتاده است. اما شاید نظام آموزش عالی در ماههای آینده توجه جدیتری به مقوله کیفیت کند.
محور دوم کیفیت، شامل چند گزاره اصلی است که مهمترین آن پرورش انسان توانمند و کارآمد در فرایند توسعه نظام آموزش عالی است. آموزش عالی ایران به ویژه در دو دهه گذشته به مسئله یادگیری و یاددهی به معنای واقعی کلمه توجه نکرده و آنرا به حاشیه رانده است. تحول کیفی در نظام آموزش عالی، تنها زمانی میسر است که دانشجویان در کلاس درس، مدرسان و اعضای هیئت علمی در زندگی دانشگاهی بتوانند ارزشها و باورهای اصیل و معطوف به زندگی دانشگاهی را تجربه کرده و درونی سازند. منظور از ارزشها و باورهای اصیل، ارزشها و باورهایی است که انسان دانشگاهی را مسئول، دغدغهمند و دردمند بار میآورد.
در حالیکه نظام آموزش عالی ایران در دهههای اخیر بیشتر معطوف به فرآورده دانشگاه یعنی مقاله و کتاب شده و توجه بسیار اندکی به نوع تجربه دانشجویان و اعضای هیئت علمی در محیطهای دانشگاهی صورت گرفته است.
متأسفانه به دلیل سیاست نتیجهمحور و کمینهگرای حاکم بر آموزش عالی، دانشگاهها تنها به گسترش کمّی توجه داشتند و از پرورش شهروند آکادمیک و انسان دغدغهمند غافل شدند. اما کمابیش تمام این شعارها، سیاسی و ایدئولوژیک و میانتهی بودند و اغلب بجای کمک به تجربه و بالندگی افراد دانشگاهی منجر به سرکوب و انقیاد آنان شدند. پیامد این وضعیت نداشتن آمادگیهای روحی، عاطفی و شناختی لازم برای پذیرش مسئولیت و بروز نیافتن خلاقیت و ایفای نقش از سوی دانش آموخته دانشگاهی است؛ بنابراین اولین رکن کیفیتگرایی نظام آموزش عالی، تأکید بر تجربه زیستهی دانشگاهیان و توجه به کیفیت انسانهای پرورشیافته در این محیط است.
دومین گزاره مهم درباره کیفیت، بازاندیشی در معیارهای ارزیابی عملکرد دانشگاههاست. درگذشته معیارهای ارزیابی دانشگاهها اغلب شامل شاخصهای کمّی، چون سنجش نظام تولیدات دانشگاهی مانند تولید مقاله، کتاب گزارشهای تحقیقاتی، میزان و تعداد دانشجویان مدرسان و رتبههای اعضای هیات علمی در هر مؤسسه آموزش عالی بوده است. این امر مانع توجه مدیریت آموزش عالی به شاخصهای کیفی در نظام آموزش عالی شده است. بحران کرونا میتواند زمینهسازی برای بازاندیشی درباره این سیاست کمّیگرا و خط و مشیهای مدیریتگرایانه غیرانسانی بر دانشگاهها باشد.
سومین گزاره، توجه جدی به ارزشهای اصیل و واقعی است که نهاد دانشگاه برای ایفای عملکرد کیفی به آن نیازمند است. این ارزشها سه دسته هستند. ارزش اول، آزادی آکادمیک است. در نظام آموزش عالی در ایران به طور ساختاری اندیشهورزی، تضارب اندیشه و به تعبیر استاد فرهنگ رجایی، معرفه آرا در آن شکل نگرفته است. از گذشته دانشجویان و اعضای هیئت علمی در دانشگاهها با خودسانسوری و ترس از اندیشیدن، خلاقیت و مشارکت اصیل در فرایندهای یادگیری و اندیشهورزی روبرو بودند. اغلب سعی شده تا با گسترش کمّی دانشگاهها بحران فقر آموزش عالی کشور پوشش داده شود.
اما بحرانهایی مانند کرونا، فقر فراگیر اقتصادی یا فرسایش سرمایه اجتماعی سیلیهای محکمی بر صورت سیاست زدند که دانشگاه را از آزادی دانشگاهی محروم کرده است. امروز بحران کرونا میتواند زمینه ساز بازاندیشی در مقوله آزادی آکادمیک باشد. دانشگاه تا زمانیکه به محل واقعی درگیری و تضارب آراء بدل نشود و در کلاسهای درس، استادان و دانشجویان نتوانند خویشتن واقعی را بروز دهند نظام آموزش عالی کشور از هر گونه خلق انسان با کیفیت ناتوان خواهد بود.
بحران کرونا و سایر بحرانها میتواند فرصتی برای بازاندیشی در نظام سیاسی ایجاد کند تا بتواند استقلال آکادمیک و نهادی را به دانشگاهها برگرداند؛ بنابراین منظور از توجه به کیفیت آموزش عالی یعنی وضعیتی که در آن از یک سو انسان دانشگاهی بتواند تجربه یادگیری و یاددهی پیدا کند و در آن مسئولیت، کارآمدی و توانمندی را در خود محقق بسازد تا خویشتن آکادمیک شکل بگیرد. از سوی دیگر نظام حکمرانی و دانشگاهی بتواند جسارت کافی برای درگیری با پرسشهای جدی را در این نهاد فراهم کند.
ازاینرو ما برای دست یافتن به کیفیت در نظام آموزش عالی نیازمند بازاندیشی انتقادی درباره وضعیت دانشها در جامعه هستیم؛ بنابراین باید امیدوار بود که بحران کرونا بتواند نظام دانایی و آموزش عالی ایران را آماده تغییرات کیفی کند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از فرارو،زمینه واقعی این تحول کیفی حداقل به لحاظ گفتمانی در جامعه ایران، فراهم شده است. بحران کرونا اگر مانند بحرانهای یکونیم قرن پیش، ما را وادار به پذیرش این دگرگونی کند، تغییرات رخ خواهد داد. جامعه ایران تاکنون براساس فرآیندهای عقلانی و دموکراتیک، تغییری را نپذیرفته و همواره در نتیجه مواجهه با بحرانهای بسیار حاد تن به تغییر داده است. تجربه نشان میدهد وقتی بحرانها از حدی فراتر بروند به طور ناخواسته تغییراتی در جامعه بوجود میآید.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۴ ق.ظ