کتاب‌هایی که مد فرهنگی در جامعه ایجاد می کنند

کتاب‌هایی که مد فرهنگی در جامعه ایجاد می کنند

گروه فرهنگی: در جامعه امروزی برای هر مشکل روحی و برای همه پرسش‌ها کتابی وجود دارد که در حقیقت اینگونه کتاب‌ها که تعداشان بسیار است جعلی هستند و انسان امروزی را درگیر خود کرده‌اند.
در همه کتاب‌ها مولفه‌هایی وجود دارد تحت عنوان کشف و آگاهی که خواننده به وسیله کشف به آگاهی می‌رسد اما متاسفانه در کتاب‌های روان‌شناسی اینگونه مولفه‌ها مشاهده نمی‌شود. در کتاب‌های روان‌شناسی هیچ‌گونه کشف و آگاهی وجود ندارد و بیشتر پرسش‌های فراگیرتری را در ذهن خواننده به وجود می‌آورند.
در دوره‌ای کتاب‌های روان‌شناسی بسیاری وجود داشت که با خواندن آن‌ها هیچ پرسشی برایمان به وجود نمی‌آمد و خواننده با خواندن آن‌ها بیشتر به یک چالش برخورد می‌کرد. علت مراجعه به کتاب‌های روان‌شناسی سرگشتگی است و همین کتاب‌ها بوده که نسل جوان ما را به کج‌راهه برده است. در حقیقت کتاب‌های روان‌شناسی باعث شده است که یک نوع مد فرهنگی در جامعه ایجاد شود که این کار نیز توسط ناشران انجام شده است و مردم هیچ تاثیری در این خصوص نداشته‌اند.معمولا مشکل ما این است که داستان‌های خود را هیچ‌وقت نمی‌شنویم و هیچ‌وقت نویسندگان داستان‌های مردم خود را نمی‌نویسند.درگذشته کتاب‌های معروفی وجود داشت که بیش از آنکه به موضوعات روان‌درمانی وابسته باشد به حوزه‌ ادبیات وابسته بود. این به این معنی است که ما به نویسندگان خود اعتماد نکرده‌ایم و به آن‌ها جایگاهی نداده‌ایم و آن‌ها را جدی نگرفته‌ایم و به سمتی رفته‌ایم که فقط کتاب‌هایی را که ترجمه شده‌اند می‌خوانیم که اصولا هم ترجمه‌های مناسبی ندارند و حتی برخی از کتاب‌ها شناسنامه ندارند و می‌توان برای آنها شناسنامه جعلی ایجاد کرد. ناشران اگر هیچ اثری را بدون اجازه نویسنده به دلیل قوانینی که در کپی‌رایت وجود دارد چاپ نکنند و ترجمه‌های یک اثر را به قلم انسان‌های متعهد منتشر کنند، هیچ‌گونه اتفاقی رخ نمی‌دهد. این موضوع یک نوع رفتار غیرمسئولانه‌ است که برخی ناشران ما در برابر نویسندگان ملی خود انجام می‌دهند و فرهنگ دینی و ملی خود را نیز به فراموشی سپرده‌اند و حاضر نیستند به نویسندگان خود اعتماد کند. در واقع امروزه یک نوع رفتاری به وجود آمده است که کتاب خوب خواندن برابر است با ترجمه خواندن و همه به نوعی به سمت ترجمه گرایش پیدا کرده‌اند و از طرفی نیز ادبیات باید شاخصه‌اش را در جامعه امروزی پیدا کند.انسان‌ها دو گونه داستان دارند؛ داستان‌های گفتاری و داستان‌های نوشتاری که به گونه‌ای نیز ادبیات شفاهی و داستانی خوانده می‌شوند. هنگامی که این دو رویکرد خود را از جامعه کتاب‌خوان جدا می‌کنند و به جای آن ادبیات تخیلی و بی‌شناسنامه‌ به وجود می‌آید مردم نیز به سمت اینگونه کتاب‌ها سوق داده می‌شوند.
در واقع آگاهی‌ دادن نسبت به کتاب باید به نوعی فراگیر، تعلیمی و تربیتی عمل کند و به گونه‌ای نباشد که افراد جامعه را دچار شوک کند و افراد نتوانند تصمیم درستی بگیرند.سعید تشکری در این مورد گفت: تیراژ کتاب در حال حاضر دل‌بخواهی شده است و در این پدیده بیش از آنکه جوان‌ها مقصر باشند، در واقع وضعیت فرهنگی ‌جامعه تاثیر گذار است. این رمان‌نویس خاطرنشان کرد: یک کتاب فرهنگی برای اینکه دیده شود نیاز دارد که حمایت شود که متاسفانه در این زمینه هیچ‌گونه حمایتی از سوی ارگان خاصی وجود ندارد در صورتی که کتاب‌های غیرفرهنگی نیازی ندارند که پشتیبانی شوند و با این حال می‌توانند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند. تشکری افزود: در حال حاضر تلویزیون عضوی از خانواده‌ ماست. همچنین موبایل‌هایمان که یک وسیله ارتباط جمعی است به ارتباط شخصی تبدیل شده و جای کتاب‌هایی را که در گذشته قفسه‌هایی را به خود اختصاص می‌دادند و اکنون در کارتن‌ها جای داده شده و به فراموشی نیز سپرده شده‌اند گرفته‌اند. وی اظهار کرد: متاسفانه در مسابقه‌های پیامکی بسیاری که از طریق تلویزیون پخش می‌شوند و به صورت سوالات چهارگزینه‌ای هستند بیننده برای اینکه در مسابقه شرکت کند و جایزه‌ای را ببرد به سراغ اینترنت می‌رود و پاسخ را پیدا می‌کند بدون اینکه بداند موضوغ آن کتاب چیست و مطلبی را درباره آن مطالعه کند.تشکری ادامه داد: این کار ترویج کتاب نیست و در حقیقت این یک مسابقه است و مسابقه‌ای که در آن هیچ یک از افراد نمی‌خواهند از کتاب به کتاب و از کتاب نیز به آگاهی برسند، بلکه فقط هدفشان این است که از کتاب به جایزه برسند و در حقیقت از هدف خواندن کتاب که تربیت اندیشه است، دور می‌شوند.این رمان‌نویس گفت: متاسفانه در فیلم‌ها و سریال‌هایی که پخش می‌شوند قهرمان داستان کتاب‌خوان نیست و اگر رسانه‌ها تلاش کنند، می‌توانند از این طریق به گونه‌ای فرهنگ کتاب‌خوانی را در جامعه فراگیر کنند.امروزه روند تاثیر اهل قلم بر جامعه تغییر کرده است. با رواج شبکه‌های اجتماعی گاهی به نظر می‌رسد اهل قلم در این فضا صرفا تحت تاثیر قرار می‌گیرند تا این‌که بخواهند تاثیرگذاری‌ داشته باشندمولفان در برابر پدیده‌های جدید، خودشان نوعی مخاطب جدید محسوب می‌شوند و حتما طول می‌کشد تا تاثیرگذاشتن از طریق ابزار جدید را یاد بگیرند. کما این‌که برخی در مقابل یک پدیده جدید تکنولوژی یا فلان شبکه اجتماعی مقاومت می‌کنند اما با تاخیر بالاخره عضو می‌شوند. دلیل بیشترشان هم این است که عقب می‌مانند و از اخبار آن شبکه یا فایده آن ابزار در تعامل با دیگران یا مخاطب محروم می‌شوند. امروزه بیشتر مردم چند نشانی ایمیل دارند، حداقل با یک آی‌دی عضو فیس‌بوک و اینستاگرام و صدها گروه و چنل تلگرام هستند، برای ارتباط صوتی یا تصویری از وایبر و واتس آپ و ایمو استفاده می‌کنند و لاین و کیک و وی تاک و وی چت را هم دارند و می‌شناسند. این‌که من هر لحظه و همه جا با اینترنت سیم‌کارتم با همه دوستان و همکاران و نزدیکانم مرتبط باشم یا این‌که صدها کتاب الکترونیکی روی تبلت کوچکم داشته باشم، موزیک مورد علاقه‌ام همراهم باشد یا هر لحظه بتوانم با دوربین موبایلم عکس و فیلمی بگیرم و در لحظه منتشرش کنم، بلیت سینمایم را آنلاین بخرم یا با اسنپ تاکسی سفارش بدهم خوب است اما این همه ابزار گوناگون برای تعامل و این همه بمباران خبری که حتی برخی‌شان دقایقی بعد تکذیب می‌شوند، حتما می‌تواند آشفتگی بزرگی به‌بار آورد. حالا آن انسان سرگردان مدرن دیگر لحظه‌ای با خود تنها نمی‌شود. تنها شدن با خود خوب است، لازم است. معاشرت زیاد با هر کس و رفتن به هرجایی برای چه؟ شاید ۱۰ سال دیگر آسیب‌شناسی مقطع فعلی، حقایق تلخی را روشن کند که ما اکنون از آن بی‌خبریم. البته این اتفاق فقط جامعه ما را مبتلا نکرده. شاید ما از نظر فرهنگ استفاده از این ابزار چند قدم عقب‌تر باشیم. تا آن‌جا که خبرش را دارم آن ور آب خیلی از مدیران و بیزنس‌من‌ها و وکلا یا کسانی که به‌طور مرتب با ارباب رجوع سروکار دارند، به طور دوره‌ای به سفرهایی یکی-دوهفته‌ای می‌روند که قرار است در آن از موبایل و لپ‌تاپ و اینترنت و چک-میل کردن و این‌ها خبری نباشد تا با خودشان در طبیعت تنها شوند و استرس اتفاق‌ها و اخبار را بگذارند پشت سر. به هرحال افراط و تفریط هر دو موجب ضررند و شاید اگر سرعت آموزش برخورد با این پدیده‌ها با سرعت توزیع آن‌ها متناسب شود، اوضاع بهتر شود. که در این‌جا باز نیاز به همان مولفان و رهبران فکری هست!

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۶:۴۰ ق.ظ

دیدگاه


شش × = 18