کارکرد جهادی در نهضت سوادآموزی
مرتضی جمشیدی
گروه اجتماعی:یکی از الگوهای موفق که به عنوان سبکی مدیریتی در تاریخ انقلاب اسلامی در موضوعات مختلف مورد آزمایش قرار گرفته، حرکتهای جهادی برای دست یابی به اهداف از پیش تعیین شده است. انجام برنامههای بزرگ و دست یابی به جایگاههای مهم در حوزههای مختلف، با مدیریت جهادی و اقدام مجاهدانه به بار مینشیند. موفقیت ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله و شکل گیری حلقههای جهاد سازندگی تا پیش از دولتی شدن این نهاد، از نمونههای برجسته این الگوی عملیاتی هستند.
جهاد در مسیر تحقق اهداف و آرمانها ارتباط تنگاتنگی با مفهوم ایثار دارد که امروز در سازوکارهای مرسوم اداری چندان جایگاه مناسبی ندارد.
اداری شدن و اسارت در دالانهای بروکراتیک، توان سیستم و نیروهای انسانی را تحلیل میبرد و مانع دست یابی به بازدهیهای حداکثری میگردد. اقداماتی که در طول تاریخ انقلاب اسلامی تا سالهای اخیر در جریان نهضت سواد آموزی صورت گرفت، یکی دیگر از تجربههای موفق حرکتهای جهادی است که نتایج آن یکی از ارزشمندترین دستاوردهای انقلاب اسلامی به شمار میرود.
عقب ماندگی ایران در دوره سلطنت پهلوی و استعمار مضاعف مردم توسط نیروهای بیگانه، فرصت اضافهای در اختیار مردم قرار نمیداد تا بتوانند پس از تامین معاش خود به فکر تحصیل و پیشرفت علمی نیز باشند.
بر اساس آماری که در سال ۱۳۵۵ منتشر شده است تنها ۴۷ درصد از مردم باسواد بودهاند، ۲۳ درصد میان باسوادی زنان با مردان اختلاف وجود داشته و اختلاف میان نرخ باسوادی در میان مناطق روستایی و شهری ۳۵ درصد بوده است.
اما این روند آسیب زا در طول انقلاب اسلامی با برنامه ریزیهای دقیق و جهادی مسیر اصلاح خود را در پیش گرفت به طوری که بر اساس آماری که در بخشهای مذکور در سال ۹۰ منتشر شد، میزان جمعیت باسواد در ایران به رقم بالای ?? درصد رسید. اختلاف نرخ باسوادی میان زنان با مردان به۷ درصد کاهش یافت و تفاوت باسوادی در مناطق شهری با روستایی نیز تا ۱۲ درصد کم شد.
توجه ویژه امام (ره) به امر سواد و فرمان ایشان در سال ?? مبنی بر شکل گیری نهضت سواد آموزی سنگ بنای تحقق این آرمانها به شمار میرود. امام (ره) نسبت به ضعف دستگاه پهلوی در امر دانش و سوادآموزی انتقادات جدی داشتند. ایشان در یکی از سخنان خود در این زمینه به سابقه بینظیر ایران در طول تاریخ، نسبت به علم و دانش اشاره میکنند و میفرمایند: »اکثر افراد کشور ما از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار نیستند چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند، طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بی سوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاء الله در آینده نزدیک، هر کس خواندن و نوشتن ابتدایی را آموخته باشد.
»دستاوردهای قابل توجه نهضت سوادآموزی همچنان در جریان بود که در سال ۹۰ در اقدامی انتقاد برانگیز این سازمان از جانب دولت وقت تبدیل به معاونتی در ذیل وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت و تجربه دیگری در جمهوری اسلامی در زمینه انحلال یک سازمان جهادی و قرار دادن آن در حصار مناسبات اداری رخ داد. دولتی شدن سواد آموزی از این حیث مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت که اساسا شرح وظایف آموزش و پرورش یا سازمان نهضت سواد آموزی در دو قالب مجزا قابل بررسی است. همان تحلیل معیوبی که در سالهای دهه ابتدایی انقلاب منجر به ادغام جهاد سازندگی با جهاد کشاورزی شد در موضوع نهضت سواد آموزی نیز به شکل دیگری خود را بازتولید نمود.
آموزش و پروش در حالی که خود موظف به تامین فرصت آموزش و تحصیل برای تمام افراد جامعه است، احساس کرد نهضت سواد آموزی نیز نهادی موازی با وزارت است که دیگر دلیل منطقی برای فعالیت مستقل آن وجود ندارد، در حالی که حجم فعالیتهای صورت گرفته در طول ۳۲ سال از برنامههای نهضت سواد آموزی نشان میدهد این نهضت در کنار آموزش و پرورش به صورت پایاپای عهده دار تامین نیازهای بخش خاصی از جامعه در حوزه آموزش بوده است، که آموزش و پرورش توان پرداختن به آنها را نداشته است.
عباس مقتدایی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در این زمینه به کافی نبودن تلاشهای وزارت آموزش و پرورش برای مقابله با بیسوادی اشاره میکند و میگوید:»ریشه کن کردن بیسوادی در کشور نیازمند عزم ملی است.مجلس، وزارت آموزش و پرورش، هیئت دولت و همچنین همه دستگاههای فرهنگی و تاثیر گذار در عرصه آموزش کشور باید برای این مهم به کمک آموزش و پرورش بیاید. در سالهای اخیر آموزش و پرورش در اثر برخی از مسائل در سطح فعالیت های خود لاغر شده؛ از این رو باید تلاش کنیم این وزارتخانه به حد بالاتری از فعالیت و چابکی در عملکردها برسد. در حال حاضر وزارت آموزش و پرورش با مجموعه امکاناتی که در اختیار دارد میتواند حدی از بار را از زمین بردارد اما به نظر میرسد ضرورتا باید سایر دستگاه ها به ویژه هیئت دولت تاکیدات جدی بر امر سواد آموزی و احیای نهضت سواد آموزی داشته باشند.«
آمارهای منتشر شده از آخرین دستاوردهای نهضت سواد آموزی موید این مفهوم است که وجود حتی یک نفر ایرانی که توان خواندن و نوشتن نداشته باشد به عنوان یک معضل مهم اجتماعی به شمار برود. علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سواد آموزی که پس از ادغام این نهاد، به جای حجت الاسلام محسن قرائتی این مسئولیت را از طرف آموزش و پرورش بر عهده گرفت، سال گذشته اعلام کرد: »درصد باسوادی از حدود ۵۰ درصد در تمام گروه های سنی به حدود ۸۶ درصد رسیده و در گروه سنی زیر ۵۰ سال این آمار ۵۲ درصد گزارش شده و در تمام گروه های سنی بالای شش سال، ۱۴ درصد است و در گروه سنی تا ۴۹ سال حدود هفت درصد خود را بیسواد مطلق معرفی کرده اند.« باقرزاده عنوان نمود این آمار مربوط به سرشماری سال ۹۰ است و بر طبق آن دسته بندی و ارائه شده است.
با چنین شرایطی این سوال مطرح میشود که اگر روند فعالیتهای سازمان نهضت سواد آموزی به صورت یک نهاد مستقل توانسته به این آمار دست یابد، در شرایطی که این مجموعه در قالب برنامههای دست و پا گیر آموزش و پروش دچار رخوت شود چه آمار نگران کننده تری در سالهای آینده منتشر خواهد شد.
دولت وقت در سال در صورتی که میتوانست به جای تغییرات ساختاری غیر ضرور در این نهاد، به صورت میان بخشی از برخی امکانات آموزش و پرورش برای کمک به نهضت سواد آموزی بهره ببرد، علاوه بر کاهش هزینههای خود تاثیر مثبتی بر میزان بازدهی سواد آموزی ایجاد میکرد و نگاه تصدیگری نیز نسبت به این نهاد ایجاد نمیشد. اقدام مشابهی که در دولت فعلی در موضوع سازمان فضایی کشور ایجاد شد نیز تکرار اشتباه دولت گذشته در موضوع نهضت سواد آموزی به شمار میرود.
از سوی دیگر با توجه به تمام موفقیتهایی که در مسیر سواد آموزی در کشور روی داده است و ویرانههایی که رژیم پهلوی در فضای آموزش و تحصیلات کشور بر جای گذاشت رفته رفته به آبادانی گروید، امروزه سواد از تعریف صرف خواندن و نوشتن فراتر رفته است و سطح آموزشها نیز متناسب با سطح پیشرفتهای ایجاد شده، حد بالاتری را به خود اختصاص داده است. از این رو اگر چه همچنان تعریف سواد آموزی همان قدرت خواندن و نوشتن است؛ اما آموزشهای تخصصی در علوم دینی و مهارتهای تکنولوژیکی از محورهایی است که در اهداف نهضت سواد آموزی قابل تعریف است.
زهرا فلاح آموزشیار نهضت سوادآموزی در این باره معتقد است: »امروزه بیسوادی تنها توان خواندن و نوشتن نیست، بلکه ابعاد گسترده تری را در بر میگیرد که سواد اقتصادی، اجتماعی، رسانه ای و آشنایی با سبک زندگی از جمله این ابعاد است که در آموزش افراد باید بر روی آنها تاکید کرد. بیسوادی خسارت زیادی را به افراد جامعه و روحیات آنان وارد می? کند.
ز بین رفتن اعتماد به نفس افراد مهمترین آسیبی است که به این افراد وارد میشود و این امر سه مشکل اساسی ناتوانی در حل مشکلات، ناتوانی در برقراری ارتباط سالم و ناتوانی در تعیین سرنوشت را در پی خواهد داشت.«
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۴:۱۷ ب.ظ