چهره انقلاب اسلامی در شعر
علی رزمآرای
گروه فرهنگی/ادبیات کلاسیک: ادبیات کلاسیک و تاریخی ملل (در اینجا ادبیات فارسی و ترکی) را میتوان بنای فاخری فرض کرد که از نظر زیبایی و اصول معماری کم ندارد. البته این همه زیبایی و فاخریت هم جز از سیما و نمای آن قابل دریافت نیست! اما این بنای فاخر که فقط هم یک عمارت بزرگ چند تالاره و چند وجهی است، آیا امروز گنجایش افکار و اندیشهها و نیازهای پیش بینی نشده و جدید را دارد؟ منظور از جدید هم، افکار و اندیشههایی است که با دلالت و ادله عمل میکند نه شفاهی و شخصی! (منظور تلقی شخصی و فردی صرف).
شعر: شعر در طول تاریخ خود، مؤثرترین بعد ادبیات و ترسیم آنی لحظات با محتوای مختلف در پهنای خیال و خاطر بشر بوده است. آنچه که در مورد شعر در طول زمان دچار تطور و تغییر شده است، فرم و شکل ارائه و اجرای ادبی آن بوده که به مرور جان محتوای کلام شعر را درنوریده و متغیر ساخته است. این مقال به شکل کلی جایگاه مناسبی برای توضیح ابعاد زبان شناختی و شکل شناسی شعر نمیتواند باشد، چرا که محور آن نوع شناسی خاصی از این کلام سحرآمیز در گستره فرهنگی و جغرافیایی خاص و همچنین ریشهشناسی آن در این محیط بومی است!
انقلاب اسلامی:اصولا ًانقلابهای بزرگ و مردمی در همیشه تاریخ بر دو پایه مهم برقرار شده و جان مایه گرفته است! یکی ایدئولوژی و معنویات است که در غیاب آن، فلسفه آن هم از نوع سیاسی قابل مشاهده است و دیگری ادبیات و سخنسرایی که بیشتر حول شعر و شعار با انواع مختلف میگردد. در انقلاب ایران هر دوی این وجوه در شکل واقعی خود بروز و ظهور داشته است! ایدئولوژی مذهبی از یک سو و شعر و شعار از سوی دیگر. انقلاب با خود ویژگیهای جدید و فضای جدید به بار میآورد، یک حافظه انقلابی به شکل معیار، بنیهها و ریشههای جوشش خود را اعم از تاریخی، مذهبی و مردمی و… درونی خود میکند و در زبان خود متبلور میسازد.
جهان بینی زبان شعر انقلاب اسلامی: این یادداشت خواهان آن نیست که یک طرفه وارد مبحث پر پیچ و خم زبانیت و زبانی شود که نه در ارومیه و استان آذربایجان غربی که در گستره کشوری به نام ایران نیز هنوز به روشنی تکلیف این بحث چند لایه و چند وجهی معلوم نشده که علت هم به نوع و وضع ترجمههایی بازمیگردد که تنها سرچشمه و دریچه آشنایی ادبیات و هنر ما با این مبحث از این طریق بوده و هست! ترجمههایی که بیشتر غرق در ظاهر پیچیده ماجرا هستند و از درون مشوش و لابیرنت وار آن بیخبرند. خلاصه آن که زبان شناسی محصول برخورد ذهنی و نه عملگرا با صورت نوعی زبان است نه زبان به شکل صرف صحبت و یا کلام! یعنی زبان معیار! از این نظر زبان در زبان شناسی نباید با زبان یک ملت و یا مردم که دستور و قالب نگارش ویژه دارد اشتباه گرفته شود که این هم آخرین لایه بحث زبان شناسی بعد از عبور از لایههای اصلی دیگر است. لایههای نشانه شناسی، حرکت دال به مدلول، حرکت دال به دال، حرکت سمبولیستی زبان و… و اما اصل ماجرا! اصل ماجرا آنجا است که از حوالی انقلاب مشروطیت، کسانی چون جعفر خامنهای، شمس کسمایی و… برای تغییر زاویه دید زبان فارسی در ادبیات به انسان و جهان، دست به تجربیاتی جدی زدند که البته به دلیل تئوریک نبودن مواضع این افراد، این تجربیات فقط در حد تجربه باقی ماند! علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج، بعد از انقلاب مشروطیت و با فاصلهای کم این خلاء تئوریک را مورد مطالعه قرار داد و چون با زبان فرانسه و سیر شعر و ادبیات آن هم آشنا بود توانست جهان بینی زبان فارسی را در ادبیات و حتی در حوزه عمومی نسبت به جهان پیرامون و انسان تغییر دهد.
شعر انقلاب اسلامی در ادبیات ارومیه: در منطقه استان آذربایجان غربی و شهر ارومیه هم در چرخه انقلاب اسلامی و حرکت در مسیر زمان آن، شعر خاص منطقهای و بومی شکل و اساس یافته است که در کل از قاعده کلی آثار انقلابی سرچشمه میگیرد! پیوند شعر کلاسیک با مضامین و زبان انقلابی و معاصرت با متن انقلاب تا زمان حال!
در این زمینه و برای مثال برای بررسی عمیقتر باید به سراغ اسامی و نامها رفت و چندوچون جریان شعر انقلاب را در شهر ارومیه و بر پهنای هر دو زبان ترکی، فارسی به بررسی نشست!
اما یک نکته روشن و مشخص است، اینکه به تأکید گفته میآید که گفتمان ادبیات انقلاب اسلامی با جهان معاصر و زمان معاصر فاقد افق و نظریه معیار است و در ابعاد اجرایی و هنری نیز فاقد آثار شاخص و معیار اعم از رمان، شعر و داستان کوتاه و … است! در شهر ارومیه نامهایی نظیر بیت ا… جعفری، دکتر محمدعلی ضیایی سید حیدرعلی آران، علی محمدی، مظفر خداوندگار، حمید واحدی، علی صلاح لو شاهرخ رضوانی و… و از جوانان احد افخمی و… به چشم میخورند!در بین زنان شاعره نیز میتوان از زهرا کریم زادگان، فکریه سلامت و… اشاره کرد. برخی از این اسامی در زبان و ادبیات ترکی در جهت ظرفیت سازی برای مضامین انقلابی تلاش فراوان کردهاند: بیت ا… جعفری، مظفر خداوندگار، حمید واحدی، علی صلاح لو و… کار این دست از شاعران شعر انقلاب شاید مردمیتر و جنبه ارتباطی قویتر با عمق جامعه داشته است!
شهر ارومیه از نظر نوع شناسی و زمینه شناسی بعد بزرگی از انقلاب را، بعد از وقوع آن به شکل عین به عین تجربه کرد. تجربه ۸ سال جنگ و دفاع مقدس! نه شهر ارومیه که استان آذربایجان_غربی با محیط بومی خود شاید این تجربه گرانبها را نه فقط از نزدیک و در مناطق مرزیتر، که بلکه در جنوب کشور و جبههها نیز شاهد بود! این تجربه بزرگ و زمینه شگرف شاید اصلیترین بنیان ادبیات و شعر انقلابی در منطقه بومی استان آذربایجان غربی و شهر ارومیه باشد!
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۶:۰۱ ق.ظ