- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -

چرا روستا زادگان رغبتی به کشاورزی ندارند

Posted By admin On بهمن ۱۹, ۱۳۹۵ @ ۴:۴۶ ق.ظ In اقتصادی | No Comments

صلاح الدین عباسی
گروه اقتصادی:چرایی عدم رغبت روستازادگان مهابادی به کشاورزی به عنوان کار آباواجدادی خود موضوعی است که صلاح الدین عباسی در یادداشت پیش رو به بررسی آن پرداخته است.نمی دانم در سراسر ایران چنین است یا اینکه ویروس “عدم رغبت فرزندان کشاورزان به فعالیت در امور کشاورزی” تنها روستاهای شهرستان مهاباد را مورد هجوم قرار داده است ؟ شهرستان مهاباد با بیش از ۲۰۰ روستا از مناطقی است که حدود ۸۰% اقتصاد آن بر کشاورزی، اعم از زراعت و باغبانی و دامپروری، قرار گرفته است. در زراعت ، کشت های متنوع مثل غلات، چغندرقند، ذرت، و علوفه رایج است. در باغبانی درختان سیب، هلو گردو و…زمینه پرورش دارند. در دامپروری پرورش دامهای بزرگ و کوچک، زنبورداری پرورش طیور و شیلات زمینه فعالیت دارند. سالهاست ساکنین زحمتکش روستاها ضمن آنکه از امور کشاورزی توانسته اند اقتصاد خود را به شکلی قابل قبول اداره نمایند بر اقتصاد شهر نیز، که محدود به اقتصاد خرد بازار است، یاری برسانند.
در شهرستان مهاباد غیر از چند واحد معدن سنگ های ساختمانی و چهار واحد کارخانه سنگبری فعال و نیمه فعال فعالیت زیربنایی دیگری، غیر از کشاورزی و صنایع تبدیلی مربوطه مشاهده نمی شود. شهرنشینان عمدتا به فعالیتهای مغازه داری مشغول هستند. بازارچه_های خرید و فروش اجناس نامرغوب خارجی، چون سرطان، بدنه اقتصاد شهری را بیمار کرده است. براساس آمارهای غیر رسمی برای هر خانوار در سطح شهر چهار واحد مغازه وجود دارد. در همان حال مراکزی مثل کشت و صنعت یا چند واحد کوچک صنعتی در شهرک صنعتی یا کارخانه های خوراک دام و لبنیات و غیره همه و همه وابسته به امور روستایی و کشاورزی هستند. در شمال مهاباد دشت حاصل خیز شهرویران قراردارد. این دشت دوازده هزار هکتاری با استفاده از منبع آب سد مهاباد و خاک حاصل خیزش، از چنان پتانسیلی برخوردار است که قبل از انقلاب با استفاده از کارشناسان خارجی و ایجاد شرکتهای سهامی زراعی می_رفت که به یک قطب کشت و صنعت نتنها در ایران بلکه در خاورمیانه تبدیل شود . شرق و غرب و جنوب مهاباد با داشتن مزارع و دیمات وسیع و عالی و مراتع پر بار و متنوع زمینه فعالیتهای باغی و دامپروری وسیع و قوی را دارد.
با این حال اندک زمانی است پدیده ای در روستاهای مهاباد ظهور و روز به روز در حال تکثیر و افزایش است. این پدیده مشتاق نبودن روستازادگان به فعالیت در کاریست که در طول تاریخ اجدادشان به آن مشغول و اقتصادشان بر آن پایه ریزی شده است. اگر دوره هر نسل ۲۵ سال در نظر گرفته شود نسل آینده با معضل مزارع و باغات و دامداریهای رها شده مواجه خواهد شد.هم اکنون زنگ خطر در دامداری_های کوچک روستایی به صدا درآمده است. آن منظره که هر خانواری در روستا دارای حداقل پنج راس گاو و دو راس گاومیش و یا دویست راس گوسفند بود و هر روز صبح زود گاوان ( چوپان ) روستا بیش از یکصد راس احشام روستا را جمع و به چرا می برد و زنان روستایی با اشتیاق در غروب منتظر بازگشت دام هایشان می شدند، تا آنرا دوشیده و همدوش مردان به اقتصاد خانواده شان کمک نمایند، رویایی بیش نیست. فرهنگ چوپانی و آوردن گوسفندان روزی دو بار به نزدیک روستا و رفت و آمد دختران و زنان (بیری) به خارج روستا جهت دوشیدن گوسفندان چنان در منطقه ریشه دار و چندان زیبا بود که درصد بالایی از فرهنگ آواز فولکلور را به خود اختصاص داده و الهام بخش سرودن اشعار شاعران بود. بگذارید از ترجمه » بازی بیریان دوره ده سته » کابانی دوبزنانه« » شه نگه بیری« و غیره و غیره خوداری کنم چرا که نه تنها شهرنشینان متوجه منظور نخواهد شد بلکه جوانان و نوجوانان فعلی روستا هم چیزی از آن به خاطر ندارند. دامداری های کوچک روستایی چنان نابود شده اند که اکنون روستاییان خود خریدار مواد لبنی شده اند و کارخانه لبنیات شهر جهت تهیه شیر مورد نیازش به شهرستان های دیگر متوسل شده است. این بلا بر سر سنت نگهداری ماکیان و تامین مرغ و تخم مرغ خانوار روستایی نیز آمده است و در صورت تداوم شاهد رها شدن مزارع و نابودی باغات نیز خواهیم بود.
در حالیکه درآمد حاصل از امور کشاورزی بسیار بیشتر از درآمد یک مغازه یا یک تاکسی یا یک وانت بار است چرا این ویروس در حال تکثیر و رشد است؟ درآمد یک هکتار باغ سیب با درآمد یک مغزه پررونق برابری می کند. با چنین دارآمدی و با توجه به زمان سپری کردن عمر در مغازه داری یا رانندگی، مشاهده می شود روستازادگان، از آن گریزان و حاضرند صبح تا شب در مغازه ای چشم به راه مشتری بنشینند یا در داخل تاکسی در شهر پرسه بزنند یا در کنار و انتهای آبی رنگ شان بیاستند و… .ریشه های این پدیده منفی اجتماعی را در کجا باید جستجو کرد؟ آیا جبر تاریخ است یا روند رشد اجتماعی است. آیا پرداخت وام های زیاد و غیر قابل کنترل باعث شد که روستایی به جای خرید ماشین آلات کشاورزی یا یکی دو راس دام یا علوفه یا سایر مایحتاج امور کشاورزیش به خرید مغازه و تاکسی و وانت روی بیاورد. تا بعداً به بهانه باز پرداخت وام هایش، خودزمین و دام هایش را بفروشد، چرا که به زندگی جدیدی غیر از کشاورزی عادت کرده است. زنان روستایی که قبلاً دوش به دوش مردان در امر تولید مشارکت مستقیم داشتند اکنون چرا خود را به کار در مزرعه یا شیردوشی یا نگهداری ماکیان یا پخت نان معذب نمایند؟البته این پدیده به معنای مهاجرت به شهرها نیست. با توجه به برنامه ای که در گذشته برای مبارزه با این مهاجرت اجرا شده اکنون روستاها از بیشتر امکانات شهری برخوردار هستند. پدیده مهاجرت به شهرها مهار شده است، اما شاهد پدیده دیگری هستیم که خطرناک تر از قبلی است. اکنون که پرداخت وام_های متعدد، ارائه خدمات به روستاها، منجر به پدیده ایجاد شهرک های جدید که شکلشان و فرهنگ شان نه شهری است نه روستایی، گشته است و موجب گریز روستا زادگان زن و مرد از فعالیت های کشاورزی و روستایی شده است چه باید کرد و چه راهکاری وجود دارد؟ چه باید کرد تا آنچه از اقتصاد کشاورزی مانده است محفوظ بماند؟
پر واضح است هر اندازه مشکلات اجتماعی بزرگتر و پیچیده تر باشد راهکار اصلاح آن نیز پیچیده تر و اجرای آن مشکلتر خواهد بود. اولین مرحله این اقدام تغییر یا اصلاح قانون مالکیت بر زمین های زراعی در موضوع تقسیم ماترک مالکین متوفاست. زمین های زراعی شهرستان مهاباد از همان ابتدا در مساحت های کم در اختیار زارعین قرار گرفت. اکنون پنج دهه بعد از اجرای قانون اصلاحات ارضی، مزارعی با مساحت دو هزار متر مربع، مشاهده می شود. بیشتر قطعات کمتر از۳ هکتار می باشند.
در شرایط کنونی، زراعت در مساحت های کم، نه تنها اقتصادی نیست بلکه به اقتصاد کلان شهرستان یا کشور تحمیل راندمان منفی می نماید. لذا ضرورت دارد قوه مقننه از هم اکنون، با استفاده از تجربه سایر کشورها، نسبت به رفع این معضل اقدام نماید. مرحله دوم سوق دادن “کشاورز متمرکز در روستا” به سوی “کشاورز متمرکز در مزرعه” است. کشاورزی ما ریشه در سیستم ارباب رعیتی دارد.قانون اصلاحات ارضی انقلاب سفید، تنها مسئله مالکیت زمین های زراعی را اصلاح کرد. ساختارهای ارباب و رعیتی را کاملاً از میان نبرد. روستاها به همان شکل دوران ارباب و رعیتی باقی ماندند.کشاورزان در روستاهای خود ساکن و فقط در فصل کاری به مزارع می روند. زمانی که به شکل سنتی، فصل فعالیت و کار و کوشش است کشاورز سر مزرعه است و بقیه سال دور از مزرعه و مزرعه خالی است. در حالی که کشاورز زمانی موفق است که در طول سال خود و خانواده اش در کنار مزرعه اش باشد. در روش مدرن کار در مزرعه محدود به فصل خاصی نمی_باشد. در سیستم ارباب رعیتی، زمین ملک ارباب بود و مردان روستا به صورت موقت بر روی آن کار می کردند. هر زمان ارباب صلاح می_دید ملک از وی پس گرفته شده و به دیگری واگذار می شد.ضرورت نداشت خانواده زارع در ملکی که مال خودش نیست حضور داشته باشد. اما اکنون که مالک مزرعه خود کشاورز است در صورتی کشاورزی رونق می گیرد که او همراه خانواده اش در مزرعه حضور مدام داشته و در مزرعه خود ساکن باشد. زمین تبدیل به جایگاهی شود که هم محل درآمد و هم محل زندگی باشد. اگر از همان ابتدای اصلاحات اراضی این روش اجرا می شد هر کشاورز مالک قطعات کوچک و دور از هم نمی شد. کشاورزی فئودالی از بنیان دگرگون می گشت. اکنون هم تا اوضاع بحرانی_تر نشده است لازم است کشاورزی از حالت روستا نشینی خارج و به سوی مزرعه داری سوق داده شود. کشاورزی موفق است که در طول سال بر سر مزرعه اش باشد، در آنجا دامهایش را پرورش دهد و از پرورش ماکیان نیاز گوشت و تخم مرغش را برطرف نماید. تعجب آور آن است که اکنون به بهانه حفظ کاربری از ساخت سرپناهی برای استراحت یا مکان نگهداری وسایل و نهاده_ها جلوگیری می کنند.
کشاورز و خانواده اش که فاقد محلی برای استراحت و سرپناهی در برابر باد و باران در مزرعه شان هستند رغبتی به ماندن در مزرعه ندارند. اما در همان حال دهها هکتار از بهترین زمین های دشت شهرویران به محل تصفیه فاضلاب شهری، اتوبان ، راه قطار ومحل عبور لوله های گاز و نفت گاز و نفت خام و تاسیسات دیگر تبدیل شده است. توسعه روستاها منجر به احداث خانه سازی بی رویه در زمین های زراعی اطراف روستا و ناچاراً تاسیس میدان ورزشی و مدارس و مراکز پزشکی شده است.
مزارع و باغات میدان های زیبا و جذابی هستند که ساکن شدن در آنها به سلامتی روح و روان انسان کمک می کند. پرورش گیاهان و درختان و گل ها و حیوانات خانگی، برای سنین مختلف و در تمام فصول چنان، سرگرم کننده است که هر کسی آرزویش را دارد. این آرزو هنگامی که با درآمد مالی توام شد پربارتر خواهد شد.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از دانا ،اگر هزینه ای که اکنون در امور رفاهی روستاها هزینه می شود به ایجاد و اجرای طرح های رفاهی مزارع نشینان اختصاص می یافت اکنون کشاورزی ما در همان مسیر فئودالیسم و روستا نشینی باقی نمی ماند. نه تنها تولید افزایش می یافت، روستا زادگان به کار در مزرعه رغبت پیدا می کردند. مساحت املاک کاهش پیدا نمی_کرد. تولید فزونی می گرفت. سلامت روح و روان جامعه در سطح ایده آلی واقع می شد. امیدوارم زمان درک این مهم، از طرف دولت و ملت!، به درازا نکشد.


Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir

URL to article: http://www.araznews.ir/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7-%d8%b2%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%ba%d8%a8%d8%aa%d9%8a-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d8%b2%d9%8a-%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b1/

Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.