چرا رمانهای خارجی بیشتر از داستانهای ایرانی به فروش میروند
گروه فرهنگی:نویسنده اثر تحسینشده »ماتیخان« با اشاره به الگوپذیری نویسندگان ایرانی از سبکهای غربی میگوید: گاه این تقلید سبب میشود که نویسنده داستان را فراموش کند.
کتاب »ماتی خان« شما را به دهها سال قبل در منطقه بندر ترکمن میبرد و با اتفاقات جذابی که انتظارش را ندارید همراهتان میکند. کتاب راوی داستانی جذاب و خواندنی مربوط به سالهای اول حکومت پهلوی اول رضاخان است که مردم با اتفاقات تازهای روبهرو میشدند.
این کتاب به زمانی برمیگردد که قبایل ترکمن را در منطقه مرزی حاشیه رود اترک اسکان دادند و با ایستگاههای انتظامی مرزبانی در کنار آنها سعی کردند تمام زندگی و رفتارشان را کنترل و محدود کنند.در آن دوران نیروهای انتظامی رفتار بسیاری بدی با مردم داشتند و این سابقه بد، خبری هولناک برای مردم آن منطقه بود و نمیدانستند باید با این موضوع چطور برخورد کنند.
»ماتی خان»، ریشسفید یکی از قدیمیترین قبایل ترکمن است، او میداند این اوضاع خوب نیست و باید یک واکنش درست داشته باشد، اما چه اتفاقی میافتد؟ این کتاب ما را با تصمیم ماتی خان پیش میبرد و درگیر داستان میشویم. کتاب »ماتی خان« نه تنها ما را به شناختی جالب از آداب و فرهنگ ترکمنها میرساند بلکه کمک میکند اوضاع مردم در آن دوران را بهتر درک کنیم.
عبدالرحمن اونق، نویسنده، در کتاب »ماتی خان« همانند دیگر آثارش، به المانهای بومی توجه ویژه نشان داده و داستانش را در چنین فضایی نقل میکند. علاوه بر انتخاب شخصیتها، محیط و … نوع زبان نیز متناسب با چنین فضایی انتخاب میشود؛ موضوعی که سبب میشود مخاطب امروز کمی با آداب و رسوم، فرهنگ و زبان منطقه ترکمنصحرا بیشتر آشنا شود.
* آقای اونق! اولین موضوعی که درباره »ماتی خان« و دیگر آثار شما به ذهن ممکن است خطور کند، اشتراک همه آنها در بومیگرایی است؛ گویی این مسئله همانند نخ تسبیحی همه آثار شما را به هم متصل کرده است. چرا بر حفظ این موضوع اصرار دارید؟
علت اصلی این است که من در صحرا زندگی میکنم و با این محیط آشنا هستم. در سالهای اخیر نویسندگانی که در مناطق مختلف حضور دارند نیز تلاش کردهاند با بهرهگیری از ظرفیتهای محیط اطراف خود، داستانهای خود را روایت کنند. مثلاً آقای فرهاد حسنزاده داستان جنوب را روایت میکند، در آذربایجان و خراسان نیز نویسندگانی هستند که با این رویکرد، داستانهای خود را روایت میکنند. وقتی نویسنده بومی باشد، حسی که در داستان ایجاد میشود، زنده و قابل درک است و به راحتی به مخاطب منتقل میشود.
* این علاقه شما به محیط در بسیاری از داستانهای امروز دیده نمیشود. منظورم این است که داستانهای امروز بیش از آنکه بومی باشند، محصول محیطهای تکراری شهرها و فضاهای بسته آپارتمانی هستند؛ این موضوع حتی درباره نویسندگانی که در شهرستانها زندگی میکنند هم صدق میکند.
من برای داستانهایم به منابع مختلف مراجعه کردم؛ افسانهها را خواندم، درباره آنها تحقیق کردم، در حوزه موسیقی به ویژه موسیقی مقامی تحقیق کردم و خلاصه تلاش کردم به همه منابعی که در این زمینه کمک میکند، مراجعه کردم.
من در شهر شلوغ زندگی نکردم، بزرگترین شهری که زندگی کردهام، گنبدکاووس است. در این میان احساسم این بود که سوژههایی که مربوط به آدمهای روستا باشد، مانند ماهیگران، کارگران و … کمتر در داستانها حضور داشتهاند و به آنها پرداخته شده است.
از سوی دیگر، برخی از نویسندگان تصورشان این است که مخاطب ممکن است به اتفاقاتی که در زیر پوست شهر رخ میدهد و در داستان روایت میشود، علاقه بیشتری نشان دهد. البته اگر داستان با موضوع بکر و تازهای نوشته و از زاویه دید بهتری پرداخته شود، مخاطبان خود را دارد. اما یکی از مسائلی که میتوان به آن اشاره کرد، این است که گاه نویسندگان میخواهند شبیه نویسندگان غربی بنویسند؛ کتابی از آنها میخوانند و میخواهند شبیه آنها بنویسند. وقتی وارد این قضایا میشوند، داستان را فراموش میکنند و فقط به سبک نوشتاری فکر میکنند؛ این در حالی است که یکی از حُسنهای داستان این است که مخاطب از آن لذت ببرد، اوج و فرود داشته باشد. نویسندگان فرمگرای غربی اگرچه فرمگرا هستند، اما در همان فرم هم لذتی به مخاطب خود منتقل میکنند. اما ما گاه این مسائل را فراموش میکنیم؛ به همین دلیل معتقدم که نباید به این صورت حرکت کنیم.یکی از دلایل این رویکرد این است که ما در حال حاضر همانند آونگ میان سنت و تجدد در حال حرکت هستیم. اروپا یا آمریکا حرکت از سنت به سمت مدرنیته را با پوست و خون خود چشیده و درک کردهاند. اما ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم؛ ابزارهای مدرنیته را داریم، اما نمیدانیم که چطور باید از این ابزارها استفاده کنیم. مثلاً موبایل داریم، اما نمیدانیم که چطور از آن استفاده کنیم؛ به همین دلیل معضلاتی پشتبند آن پدید میآید؛ از این رو تجربه کردن سبکهایی مانند رئالیسم جادویی، سوررئالیسم و … برای ما سخت است.
* منبع شما برای نقل این داستان چه بود؟ آیا کسی از اهالی روستا زنده مانده است؟
همه اهالی در آن زمان روستا را ترک کردند و رفتند. آنها همه با هم زندگی میکردند، به همین دلیل به صورت کامل رفتند. ۷۰ سال هم از آن ماجرا میگذرد، کودکانی که این خاطره را در ذهن دارند، باید در زمان این رخداد حداقل ۱۰ ساله باشند. خودم خیلی به دنبال کسی گشتم که شاهد عینی این ماجرا باشد، اما هیچکس از آن واقعه نمانده بود. اما در این میان پیرمرد ۹۰ سالهای را یافتم که در روستای همجوار زندگی میکرد و از این ماجرا اطلاع داشت. با یکی از معتمدان محلی به سراغ پیرمرد رفتم، او ماجرا را برای من به صورت کامل تعریف کرد.
* برای مخاطبان ترکمن چه نکتهای در «ماتی خان« جالب بود؟
معمولاً داستانهایی که در گذشته رخ دهد، برای همه لذتبخش است. حس همذاتپنداری سبب میشود تا مخاطب همراه کتاب شود. اما این موضوع درباره آثاری که در قالب گزارش تاریخی نوشته شده باشند، صدق نمیکند. وقتی رمانی نوشته شود، آن ماجرا ماندگار خواهد شد.
* در حال حاضر کتاب جدیدی در دست نگارش دارید؟
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از تسنیم ،بله، قرار است توسط مؤسسه شهرستان ادب کتابی با عوان »گرگ دریا« منتشر شود که انتقادی اجتماعی است. قرار است کتاب تا زمستان سال جاری منتشر شود.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۸:۴۱ ق.ظ