چرا از رسم و رسوم بزرگان و سرزمین مادری دور می شویم

چرا از رسم و رسوم بزرگان و سرزمین مادری دور می شویم

محمد عیوضی
گروه اجتماعی: به آخر خیابان رودکی رسیده بودم وچهار راه از دور دیده می شد به نبش این چهار راه که رسیده بوده بودم از ساختمانی دو طبقه پیرمردی به بیرون پرت شد من مثل همه تعجب کرده به سوی حادثه دویدم بعد ازچند لحظه مردی جوان به طرف او دوید و لگد محکمی به او زد ومتعاقب ان شروع به کتک زدن پیرمرد که پدرش به به نظرش می رسید زد چند نفر از همسایگان به طرف مرد جوان دویدند تا مانع کارش شوند ولی او مثل دیو شیطان صفتی با خشم وفریاد انها را به به عقب راند وبا گفتن به شما ربطی ندارد خط ونشان می کشید .
دختری چادری با دیدن این صحنه زود با پلیس تماس گرفت وبعد از چند لحظه پلیس در در محل حاضر شد در حین رسیدن پلیس ان مرد پدرش را همچنان کتک می زد وفریاد به شما ربطی نداره .
من چیکار می کنم به شما ربطی نداره با کی می گردم به شما ربطی نداره ، کجا و با کی می_آیم ومی روم ای عقب مانده ……وفحش های رکیک علیه پدرش .
مردم همچنان به دیدن این صحنه هچنان خشمگین ونفرت وجودشان را فرا گرفته بود .
با رسیدن پلیس ماموران دستان مرد را از پشت دستبند زدند واو را سوار ماشین کردند ولی مرد انگار خشمی که از پدرش داشت فروکش نکرده بود چون بعد از سوار شدن به ماشین پلیس رو به عقب نگاه کرد و پدرش را تهدید به مرگ می_کرد .
با دور شدن پلیس مردم که قبلا با اورژانس تماس گرفته بودند سریع او را به بیمارستان امام رضا که نزدیک همان محل بود رساندند.
پزشک بیمارستان امام رضا ع برای پیرمرد عکس از تمامی تقاط بدن پیرمرد را بدون نوبت تجویز کرد ۱۰ذقیقه بعد جواب عکسها به دست پزشک رسید شکستگی دست و پا وزخمی شدن صورت و دهان جواب همه ان عکسها بود .
خوشبختانه چیزی شبیه معجزه شما را از اتفاق سالم بیرون اورد من هم شنیدم خیلی ناراحت شدم این صدای پزشک بود که خیال پیرمرد را راحت کرد اما او همچنان گریه می کرد .
ولی از درد بدنش نبود بلکه از کار زشت پسرش که ابروی او را بین همسایگان ریخته بود ناراحت بود .
کنجکاوی امانم را بریده بود وبرای درمان آن پاهایم را به طرف او حرکت دادم وکنار تخت او رسیدم سلام کردم پیرمرد لبخندی زد و گفت سلام حتما کنجکاوی که چرا این حادثه برایم اتفاق افتاد . پسرم ابرویم را ریخت وکمرم را شکست وبین آشنا وهمسایه سرم را پایین انداخت پسری که دراین ۳۴ سالی که از عمرش میگذرد . هیچ وقت وهیچ کجا برایش کم نگذاشتم هر آرزویی که داشت برایش براورده کردم همسن سالان او از داشته های او در حسرت بودند حتی در تربیت او کم نگذاشتم اما یک سالی می شود اخلاق ورفتار او خیلی تغییر کرده است و من مادرش هم از این تغییر رفتارش خیلی تعجب کردیم برای مثال به ما می گفت باید مثل اروپایی_ها زندگی کنیم ودوران قدیم را فراموش کنید من هم با اینکه به رسم و رسومات گذشته خیلی وابسته ام ولی به خاطر پسرم مجبور به اطاعت کارهای او شدم وکارهایی از قبیل تغییر دکوراسیون منزل وماشین مدل بالا دوچار هزینه_های گزاف شدم ولی باز اخلاق پسرم تغییر نکرد.
با آوردن ماهواره به خانه به دو برابر شدن تغییر رفتار پسرم کمک کرد مثل اروپایی ها موهایش را بلند کرد ومثل زنان ابروهایش را آرایش می کرد وبه من ومادرش امر ونهی می کرد که شما هم مثل من رفتار کنید و تحمل شما برایم سخت است .من ومادرش از قدیم که به رسم رسومات احترام می کذاریم و به خاطر این رفتارمان سرمان پیش خانواده و فامیل بلند بوده است ولی نمی_توانیم به خاطر حرف فرزندمان از این رسم_ها بگذریم یک روز پسرم از من خواست مثل اروپایی ها با مادرش تمرین رقص کنیم ولی ما رقص کردن بدمان می آید . چون همیشه سرما در سجده بوده است وپیش خدا عبادتش را می کردیم و وقتی از این کار صرف نظر کردیم برای همین او اول مادرش را کتک زد وبعد از او دید چه اتفاقی به سرم آمد.
راستی یادم رفت همسرم در چه حال است نگران نباشید حال همسرتان خوب است این صدای پرستار بخش بود که خیال پیرمرد را راحت کرد او بعد از کشیرن نفس راحت دوباره رو به من کرد و گفت من با پیشرفت دنبا وبه روز شدن مخا لف نیستم اما نباید هم از بی احترامی به پدر ومادر .دین .ورسم رسومات گذشتگان به راحتی گذ شت چون این ها میراث ما ایرانی هستند ما اگر می خواهیم مثل اروپایی ها باشیم نباید مثل انها تقلید کنیم بلکه با فکر وئاندیشه خود راهی برای ورود به دنیایی جدید باز کنیم این حرف پیرمرد خیلی تودل من نشست بله چرا ما باید از اروپایی_ها تقلید کنیم در حالی که این همه نخبه در کشور داریم ومی توانیم با کمک مسئولان وانها حرفی برای گفتن تو دنیا داشته باشیم و به جای ان که رسم ورسومات را فراموش کنیم تمدن چندین ساله انها را به جهان نشان دهیم .
چون ایران کشوری است با تمدن های بسیار زیبا که از قدیم دنیا را به سمت خود می کشانده است سرزمینی که درهر نقطه اش هر لهجه وزبانی که دارد می توان به زیبایی آن دخیل بودن طبیعت درآن و از همه مهمتر نشانه های قدرت خداوند را با تامل نگاه کرد امروزه با ورود فناوری_های به روز دنیا به کشورمان اما با سو استفاده از آن برای مثال ورود کلاهای مدرن اما با کیفیت پایین وبسورت قاچاق فکر واندیشه بعضی از مردم ایران را به سوی خود معطوف کرده است واین در اندیشه انان تاثیر گذار بوده است ودشمنان ایران ار نقطه ضعف می خواهد ملت را از تمدن باستانی اش جدا کند با ورود فرهنگ غلط غربی جوانان مجبور به تقلید گرایی از خود وفرامش کردن اصالت رسم ها ایین ها احترام ها وحتی تا جایی رخنه کرده که ایمان مان را نشانه گرفته است برای مثال با چند تن از جوانان ارومیه صحبت می کردم نسبت به دین مذهب خودشان شک شبه داشتند ویکی از آنها از کم آگاهی مذهبی و محدودیتهای آن گلایه می_کرد .
البته نباید فراموش کرد که تورم بسیار بالا وبیکاری بسیاری از جوانان اعم از بیسواد تا فارغ_التحصیل دانشگاه ها یکی از عوامل بدبینی وبد اندیشی وتاثیر گذار بر این اتفاق است یعنی اگر آرامش وامنیت شغلی در جامعه باشد اتحاد همه مردم برای جلوه گری تمدن ایرانی بیشتر می شود .
بصورت ساده تر اگر واضح تر بگویم اگر مردم وجامعه از دولت وحکومت راضی ودر ان احساس امنیت شغلی واجتماعی کنند در مقابل ملت از تمدن ودین و ایین گذشتگان پاسداری می_کنند .
چه بسا که قبلا این را ثابت کردند در دوران دفاع مقدس با نثار خون شهیدان وتحویل جانبازان به دعنوان سند ارزشمند برای این دورن از خاک و شرف وناموس ودین و ایین وتمدن ایران پاسداری کردند اگر دولت با منع کالاهای قاچاق که تشکیل شده از لباسهایی که روی انها از الفاظ شیطانی نقش بسته وبا حمایت از تولید کننده های داخلی وکار افرینی هم نسبت به اجرای اقتصاد مقاومتی گام برداشته است وهم از خروج تمدن ایرانی از از کشور قدمهایی را به سوی جوانان گذاشته است هرکس به ایران سفر می کند محو تمدن ایرانی می شود .
پیرمرد روی تخت بیمارستان دراز کشید واهی از دل بیرون آورد ودستش را روی پیشانی اش گذاشت ودر حالی که سقف اتاق نگاه می کرد گفت امیدوارم پسرم در زندان پشیمان شود وهمان پسراول من شود وبعد از گفتن این حرف صورت خود را بر گرداند تا کسی گریه اش رانبیند.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۷:۵۲ ق.ظ

دیدگاه


شش × = 36