پیشاتاریخ منطقه آذربایجان با قوچ های سنگی

پیشاتاریخ منطقه آذربایجان با قوچ های سنگی

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: به شکل کهن‌تر قوچ‌های سنگی آثاری از ذوق و هنر دستان توانای نیاکان ما بودند که با آمیزه‌ای از اعتقادات قومی و نقش و نگارهای بومی برای انتقال فرهنگ و هنر و تعیین قلمرو خود دست به کار حجاری‌ها و تغییر شکل و فرم دادن بر روی سنگ‌ها می‌شدند . قوچ های سنگی در ادوار مختلف تاریخ ( پیش از اسلام تا سلجوقی و یا بعد از آن تا دوره آق قویونلوها و صفویان تا به امروز) به عنوان نماد قدرت و شکست ناپذیری، سلامت و درمان ابدی و جاودانگی بر سر مزار افراد گوناگون از پهلوانان تا جنگ آوران و بزرگان و اشراف و همچنین در میادین شهرها و روستاها، اماکن مقدس و عبادتگاه‌ها قرار می‌گرفتند. درمنطقه کهن آذربایجان ( تمام نقاط استان‌های آذربایجان‌غربی و شرقی ، اردبیل، تا قزوین و همدان حتی جمهوری‌های آذربایجان و نخجوان و سرتاسر فلات آناتولی در ترکیه) این قوچ‌های سنگی سیاه و یا قرمز رنگ مورد احترام و تقدس مردم بوده‌اند و زمانی که هنوز از بهداشت و واکسناسیون (سرخک و…) خبری نبود و بیماری‌های واگیر سرخک (قزل‌جا) و سیاه سرفه (قره اسکورمه ) بلای جان کودکان می‌شد و به تقریب و با توجه به شهادت تاریخ از هر ۱۰ کودک، جان ۶ کودک قربانی این امراض می‌شد، قوچ‌های سنگی پناهگاهی برای دست به دامن شدن مادران گریان بوده‌است. مادران برای نجات فرزندان خود از کام شیاطین وهیولای سرخک، فرزندان خود را چندین بار از زیر این قوچ‌ها گذر می‌دادند و چند مشت گندم از گندمی که با هزاران زحمت به دست آورده‌بودند نذر این قوچ‌های سنگی می‌کردند و معتقد بودند هر دانه‌ای که توسط پرندگان و جوندگان از این نذرات خورده شود سبب رفع سرخک و بهبودی و نجات بچه می‌شود. این قوچ‌ها به قدری در میان زنان مقدس بوده‌اند که زنانی که بی‌فرزند بودند روی آن سوار می‌شدند و نذر می‌کردند که صاحب اولاد شوند. متأخرترین این مجسمه‌های قوچ شکل حدودا ً ۴۰۰ سال پیش از این در ابعاد یک و نیم در یک متر توسط هنرمندان ناشناس اما ماهرحجاری شده و پدید آمده‌اند. جنس این قوچ‌ها اغلب از نوع سنگ‌های رسوبی است.
قوچ های سنگی در نقاط مختلف آذربایجان: امروزه روز درسرتاسر آذربایجان مجسمه سنگی قوچ جای پای بسیاری دارد و در بیشتر آبادی‌ها و شهرها این مجسمه‌ها دیده می‌شوند. عمده دلیل مادی این پراکندگی و جدا از باور و بینش عمومی و مردمی به استفاده از اجزاء مختلف این حیوان به عنوان نماد حیوانات اهلی و حتی غیر اهلی مرتبط با تمدن انسانی ( گاو، گوسفند و….) بوده است. گوشت لذیذ و تهیه بیشتر لوازم معیشت و زندگی مانند قالیچه‌های زیبا، لباس‌های مناسب و استفاده از پوست قوچ و دیگر حیوانات اهلی که این حیوان نماد حضور آنان در زندگی انسان بوده است، از از مهمترین این اجزاء به شمار می‌آیند. قوج همچنین برای پدران و نیاکان ما سمبل فراوانی و غلبه به شمارمی‌رفته‌است. علاوه بر گورستان‌ها که مجسمه‌ قوچ بر سر قبر قهرمانان و پهلوانان و.. گذاشته می‌شد و همچنین دیگر اماکن مقدس وعمومی، نام قهرمانان مردمی با نام این حیوان یعنی قوچ برده می‌شده‌ است. مانند قوچ کوراوغلی ، قوچ نبی و… در این عرصه نیز لفظ قوچ را به عنوان سمبل مردانگی و رشادت مورد استفاده قرار می‌داده‌اند. پراکندگی این مجسمه‌ها درایران از دورترین نقطه درآذربایجان‌غربی و حتی استان کردستان تا مرزعراق، ترکیه، نخجوان جمهوری آذربایجان تا استان گیلان از سمت شمال و شمال غرب و از بوکان تا زنجان، میانه و همدان و حتی در استان مرکزی و لرستان و… در جنوب و جنوب شرق و مرکز را شامل میشود. حضور مجسمه قوچ در خط الرأسی از بین‌النهرین تا نقطه صفر مرزی ترکیه وعراق که از ارومیه عبور کرده و با گذر از دریاچه ارومیه و ارتفاعات میشو(میشو داغی) و ارتفاعات سبلان و مشکین شهر تا دریاچه خزر نشانه گذار مسیری است که گیل‌گمش افسانهای در آن به دنبال یافتن جاودانگی و آب حیات که به گفته منابع سومری و آشوری آب دریاچه خزر و یا همان کاسپین و یا مخلوطی از آب دریاچه ارومیه و خزر بوده‌است، طی طریق کرده‌است. دو طرف این خط و میسر در شمال و جنوب و حتی چپ و راست آن در غرب و شرق در همه نقاط مملو از مجسمه قوچ است.
ریشه دینی قوچهای سنگی: مجسمه قوچ‌های سنگی در دروان متأخر و معاصرتر تاریخ چندین صد ساله دارد به احتمال قوی این مساله مربوط به داستان حضرت ابراهیم (ع) است. که در بیابان هنگام قربانی کردن فرزندش اسمائیل قوچی ظاهر شده و به جای ایشان ذبح گردیده از آن پس قوچ سمبل سلامت، حیات ابدی و مردانیگ و رشادت گردیده است.
مجسمه قوچ در ارومیه: در شهرارومیه تا همین اواخر در میادین قدیمی شهر مانند قاپان میدانی و یا اماکنی نظیر مسجد جامع ارومیه و یا امام زاده محمد خلیلان و ..مجسمه قوچ مستقر بوده و در باورعامه مردم جای داشته است. قاپان در معنا یعنی ترازو- به ترازویی معروف بود که وسط میدانی به نام بوغدا میدانی(میدان گندم) حد فاصل دوشاپ چی خانا تا شهرام آغزی خیابان دروازه شاپور( خیابان آیت…طالقانی فعلی تا خیابان زنجیر) خیابان شهید مطهری، و محلات خیابان سیروس ( خیابان آیت ال… مدنی ۲) محاط بر این میدان و سامان میدانی ( میدان کاه) قوچ سنگی هم کامل کننده تصویر این ترازو بوده. قوچی از جنس سنگ سیاه که کاسه سرش گودی داشته به شکل کاسه! معروف بود که مردم باور داشته‌اند که شفا می‌داده این قوچ! کودکی را که زکام گرفته بوده و سرفه می کرده از زیر این قوچ رد می کردند به یاد و شفاعت اسماعیل ذبیح ال… تا شفا بگیرد از این برکت و می‌گفتند که می‌گرفته! و این بایاتی را می خوانند:
زوکلی زوکام اولموشام
درد دوکام اولموشام
بوگون منده ، بوگون سنده و کاسه سر قوچ را روغن می زدند و یا سکه‌ ای به نذر بخشش می‌کردند و در کاسه سر قوچ می‌گذاردند. این تصویر اعتقادی که نشانه حضور و ظهور معنویات دینی و نشانه‌های محکم آن در میان مردمان ارومیه قدیم بوده با تنور و آتش گداخته آن و خلط دماغ کود ک و دهان او، که به آتش تنور نثار می‌کردند کامل می شود. شاید تنور و آتش نماد اجاق و نور باشد که به گفته و روایتی آذربایجان و ارومیه موطن آتش بوده و محل ظهور این عنصر عالی در طینت چهارگانه عناصر خلقت آب، خاک و باد و…. همچنان گفته آمد که قوچ سنگی را می‌توان در هر مکان مقدس و عمومی در ارومیه قدیم دید، در امام زاده ابراهیم محمد خلیلان ! در دروازه مهاباد و در مسجد جامع ارومیه و…

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۵۴ ق.ظ

دیدگاه


1 + هفت =