پسافتادگی فرهنگ مالیاتی معضل اقتصاد جامعه
گروه اقتصادی :پرداخت مالیات، مهمترین عامل رشد و توسعه جامعه است و موجب رونق اقتصادی و ارتقای شاخص های آن، تحقق عدالت اجتماعی، افزایش خدمات و عمران و آبادانی کشور و استان می شود.
با توجه به اینکه درآمدهای مالیاتی، رابطه مستقیمی با بودجه دارد، نقش مهم و سازنده ای در اقتصادکشور و برقراری عدالت در جامعه ایفاء می کند و با رشد آن، شاهد توسعه و عمران هرچه بیشتر استان خواهیم بود.
دست اندرکاران و صاحب نظران امر معتقدند: ایجاد امنیت، رفاه اجتماعی و گسترش خدمات از مزایای پرداخت مالیات است و باید با فرهنگ سازی مناسب، مردم را از مزایای پرداخت مالیات آگاه نمود.
به اعتقاد آنها، مردم باید مالیات را جزیی از بدهی خود به دولت بدانند و پرداخت به موقع مالیات باید در جامعه به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود تا مردم مالیات خود را به موقع پرداخت کنند.
صاحب نظران بر این عقیده اند: بهبود نظام مالیاتی بدون توجه به سیاست هایی که مبتنی بر ارتقای فرهنگ مالیاتی باشد، محقق نمی شود و با توجه به اهمیت مالیات در پیشبرد اهداف اقتصادی دولت، شناسایی ویژگی ها و نوع کارکردهای مالیات های اسلامی می تواند جهت گیری کلی نظام مالیاتی را آشکار ساخته و دستیابی به اهداف مد نظر سند چشم انداز توسعه در بخش مالیاتی را تسریع بخشد.تحقق اهداف اقتصادی دولت به خصوص در بحث مالیات، نیازمند اطلاع رسانی و فرهنگ سازی است و مردم باید در خصوص نحوه دریافت مالیات، هزینه نمودن و میزان تاثیرگذاری آن بر اقتصاد و عمران و آبادانی کشور و استان، اطلاعات و شناخت کافی داشته باشند.بنابراین اراده مردم، عمدهترین نقش را در اجرای قانون مالیاتها ایفا میکند و به این لحاظ موثرترین عامل موفقیت در اجرای این قوانین، فرهنگ مالیاتی جامعه است.
کارشناسان می گویند: در این زمینه باید اطلاع رسانی و به مردم اعلام شود که چرا باید مالیات بپردازند و مالیاتی که گرفته می شود به چه مصارفی می رسد و آشنایی مردم از چگونگی مصرف درآمدهای مالیاتی می تواند نقش مهمی در افزایش این درآمدها داشته باشد.
در برنامه های توسعه، گسترش پایه های مالیاتی و حرکت به سمت اقتصاد بدون نفت، مورد تاکید جدی قرار گرفته و در این میان، طرح مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مهمترین پایه مالیاتی تامین کننده درآمدهای دولت، به عنوان یک راهکار مناسب جهت اصلاح نظام مالیاتی محسوب می شود.بنابراین ضروری به نظر میرسد با گسترش فرهنگ پرداخت مالیات در سطح جامعه و شناختن اهمیت آن در توزیع درآمد، ایجاد عدالت اجتماعی و از بین بردن فاصلههای طبقاتی، آن را جایگزین اقتصاد متکی بر نفت کرده و بسترهایی به وجود آید تا مالیاتدهی جزو وظایف و تکالیف مهم آحاد جامعه تلقی شود.هزینه های وصول مالیات بر ارزش افزوده نسبت به سایر انواع مالیات ها پایین تر است.اخذ مالیات باید نخستین منبع مالی دولت به شمار آید.قانون مالیات بر ارزش افزوده از پیشرفته ترین نوع مالیات ها در سراسر جهان است.اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده یکی از راهکارهای مناسب برای جلوگیری از فرار مالیاتی و اقتصاد زیر زمینی است.تغییرات در نظام تجاری و ساختار اقتصادی جوامع براساس رقابت در بازار آزاد به سرعت انجام میشود؛اما تغییرات نظام مالیاتی کشور به دلیل لزوم طی مسیر قانونی با کندی پیش میرود.با بر شمردن برخی از ویژگیهای فرهنگی در مقوله مالیات ،فرهنگ مالیاتی به مجموعهای از عناصر قابل لمس و اندازهگیری(مادی)چون روشهای عملیاتی ،قانون و تکنولوژی و مجموعه عناصر معنوی آن چون اخلاقیات ،آداب و رسوم و هنجارهای حاکم بر جامعه قابل بازتعریف، است.به طور کلی ،برخورداری از فرهنگ مالیاتی منجر به پذیرش شکل داوطلبانه آن از طرف گروههای اجتماعی میشود.در بسیاری مواقع با پدیدهای روبرو میشویم که عناصر مادی و معنوی فرهنگی، همسو رشد نمیکنند و به اصطلاح جامهشناسانه با نوعی نابسامانی فرهنگی مواجه شده که این موضوع کل فرایند را با اختلال روبرو میکند.در این چارچوب ابزارهای موجود در سیستم مالیاتی مانند روشهای پرداخت مالیات ،بهنگام کردن قوانین مالیاتی و مدون کردن شرح وظایف و نمودار سازمانی دستگاه مالیاتی ،را به عنوان عناصر مادی فرهنگ مالیاتی باید در نظر گرفت.
از طرف دیگر هنجارهای حاکم بر ذهنیت گروههای اجتماعی نسبت به پرداخت مالیات و موارد مصرف آن ،همچنین احساس عدم تبعیض میان مؤدیان مالیاتی نسبت به مسائل مالیاتی ،رویکرد دولت به تأثیر مالیات در بودجه دولت ،از جمله عناصر معنوی فرهنگ مالیاتی را تشکیل میدهند. تحولات سریع در نظامهای اقتصادی باعث میشود ویژگیهای مادی، فرهنگ مالیاتی شامل به روز شدن قوانین مالیاتی و مدرنیزاسیون روشهای عملیاتی به دلیل رشد تکنولوژی و تعاملات تکنولوزیکی رشد کند.
ولی بخش معنوی فرهنگ مالیاتی به آن دلیل که به موارد کیفی و تحولات جامعهشناختی باز میگردد ،به کندی رشد میکند و در برخی اوقات رشد آن منفی است.
در این حالت ،با پدیده پسافتادگی در فرهنگ مالیاتی روبرو میشویم.از جمله مواردی که در وضعیت پسافتادگی فرهنگی رخ میدهد ،احساس تبعیض میان مالیاتدهندگان است.این عامل را میتوان در توزیع ناعادلانه درآمد، تلاش برای استفاده بیشتر از ترفندهای قانونی و غیر قانونی مالیاتی و بیتفاوتی نخبگان جامعه نسبت به مسئله استراتژیک مالیات جستجو کرد.از عوامل مهم در ایجاد پسافتادگی فرهنگی ،همانا بعد زمان است.به طور مثال ،احساس تبعیض نسبت به اجرای قانون در یک فرایند زمانی به باور گروههای اجتماعی تبدیل میشود.
با این حال مهمترین دلیل در بروز این وضع ،چسبندگی اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت است که به دلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی آن را در موضع ضعف قرار داده است.همچنین اقتصاد دولت محور در ایران ،میتواند اخذ مالیات را از نظر اقتصادی بیتأثیر کند و این وضع در بلندمدت به لایههای اجتماعی هم نفوذ میکند و آنان نیز به عنوان کارگزاران اقتصادی میآموزند که مالیات ندهند یا سعی کنند از معافیتهای مالیاتی بیشترین بهره را ببرند و سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را از آن خود کنند.
ادامه این وضع، بیشتر به فرهنگ مالیاتی آسیب میرساند و پسافتادگی فرهنگی را سرعت میبخشد.دلیل دیگر در پسافتادگی فرهنگ مالیاتی ،نداشتن استراتژی مدون رفاهی است ،اگرچه دولت در ایران به استناد اصل»۲۹« قانون اساسی یک دولت رفاهی شناخته شده و موظف است با برقراری نظام فراگیر رفاه اجتماعی فرصتهای برابر در اختیار شهروندان قرار دهد. علاوه بر آن ،در قانون اساسی از آموزش رایگان یاد شده که خود مانند حق مردم و تکلیف دولتهاست. با این حال ،نوعی ناهماهنگی در سیاستهای اجتماعی ایران دیده میشود. پرداخت مستقیم به مردم در بخش درمان بیش از عرف جهانی است. نابسامانی زیادی میان انواع خدمات بیمهای دیده میشود و انتظار شهروندان را به ویژه در حوزه بهداشت و درمان رفع نمیکند. در برنامههای خصوصیسازی، طرح خود گردانی بیمارستانها و خصوصیسازی در آموزش رخ داده، غافل از اینکه این موارد ،جزئی از کالاهای عمومی هستند که در ابتدا دولت باید آنها را تأمین کند و انتظار مردم از آن اصل در قانون اساسی پوشش داده شود. باید قبول کنیم وقتی در تأمین هزینههای معمول زندگی مردم حضور مالیات کمرنگ میشود ،فرهنگ مالیاتی رشد نمیکند.
نخبگان و روشنفکران جامعه نیز از موانع توسعهیافتگی فرهنگ مالیاتی در ایران بودهاند. روشنفکران ایرانی به دلیل ساختارهای جامعه ایرانی ،به بخش خصوصی وابستگی نداشتهاند یا امکان فعالیت مستقل برای آنها فراهم نبوده است و بسیاری از آنان در دانشگاههایی تدریس میکنند که در اختیار کامل نهاد دولت است.این موضع دقیقا برعکس کشورهای توسعهیافته است که روشنفکران اجتماعی نسبت به موظف بودن آنها نسبت به پرداخت مالیات و نحوه هزینه کرد آن بسیار حساس هستند. مالیات نسبت به دیگر ارزشهای اجتماعی ،جایگاه کمتری در فضای رسانهای و تبلیغات کشور دارد.به جز سازمان امور مالیاتی که به عنوان متولی رسمی امور مالیاتی کشور است-کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی دیدهایم که خود را موظف به تشویق امر مالیات در کشور میداند. به طور مثال در تیرماه که مؤعد خود اظهاری مالیاتی در ایران است، به جز سازمان متوالی هیچ رسانهای به طور مستقل نسبت به این موضوع نمیپردازند. این جریان حاکی از بیتفاوتی آشکار گروههای اجتماعی نسبت به مهمترین رکن زندگی در جوامع مدرن است. در کنار آن ،میتوان به بیاهمیت دانستن مالیات در برنامه احزاب نیز اشاره کرد. تاکنون هیچ حزبی در ایران مانیفست خود را نسبت به مالیات مشخص نکرده و اصولا با شعار و برنامه مالیاتی وارد گود انتخاباتی نشده ،ترس از نگاه منفی مردم با مقوله مالیات در پای صندوقهای رأی و نامشخص بودن جایگاه مالیات در اقتصاد سیاسی کشور از دلایل این موضوع است.بخشهایی از جامعه نیز خمس و زکات را جایگزین مالیاتهای قانونی میدانند.در حالی که نظام مالیاتی جمهوری اسلامی در مورد مالیات ،قانون مصوب مجلس دارد.ازاینرو این امر نیز باعث پسافتادگی فرهنگ مالیاتی میشود که باید برای آن راهکار اساسی یافت.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۵:۳۸ ق.ظ