پراید و درس هایی که می توان از آن گرفت

سونیا بدیع
من خودم از پراید راضیم چون درس های زیادی ازش گرفتم از درس خداشناسی گرفته تا خودشناسی، آناتومی بدن و علوم سیاسی؛ یعنی واقعا مثل یک معلم سَرخونه عمل می کنه، بدون شهریه و پیام بازرگانی !
از درس خداشناسی بگم، دوستم خیلی وقت بود که به مَدَد دُرافشانی های موجود در فضای مجازی، با خدا شاخ به شاخ بود ولی به محض اینکه یک تصادف کوچولو کرد و دست و پاش رو مثل تاب های پارک از سقف آویزون کردن دیگه از ترس اینکه مبادا رو به قبله درازش کنند حاجی حاجی مکه شد.
بعد از اینکه دوستم مومیایی شد، هر روز بساط » آننامادیم، قلط الدیم« به درگاه ایزدی برپا می_کرد، اصلا اینو بگم که نه تنها با خدا توی تخته نرد هم بازی شد، بلکه با فرشته ها هم هر روز بساط منقل، جگر و قلیان راه می انداخت تا پیش خدا رو بزنند که این شفا پیدا کنه.
در همین حین که، دوستم از فرق سر تا نوک انگشت شصت پا بسته‌ بندی شده بود، علاوه بر خداشناسی، توی اقتصاد و سیاست یه پا تحلیل گر شده، چون به لطف تماشای ۲۴ ساعته اخبار، الان واسه خودش کارشناس شده و داره تفاوت بین سلطان جنگل با سلطان سلسله قاجار و اشکانیان و ساسانیان همچنین سلطان قیر و کاغذ و … تحلیل می کنه، همچنین با خودش عهد بسته اگر زنده موند با آهن ربا دنبال سلطان خودرو بگرده.
ولی یک ابهام فلسفی براش ایجاد شده که بین این همه سلاطین چرا خودش حداقل سلطان خونه اش نیست، اگر هم باشه، تنها فیضی که از سلطان بودنش می برد، گذاشتن سطل آشغال دَم در و ایفای نقش به عنوان عابربانک هست.
درس دیگه ای که میشه از پراید گرفت روانشناسی و اتکا به نفس هست، باشی یا نباشی فرق زیادی نداره، خودرو هست خودرو، خودش میره، بعضی مواقع می زنه جاده خاکی، گاهی روی گاردریل، شایدم روی تَلّی از آدم!
یا درس دیگه ای که از تصادفات با پراید گرفتیم مربوط به آناتومی بدن هست یعنی فهمیدیم که بدن مون می تونه به عنوان یک طاقچه یا کُمُد عمل کنه، آخه می دونید چیه؟! موقع تصادف فرمون و قفل فرمون مستقیم رفت تو شکم دوستم و لای دل و روده‌اش جا خوش کرد، بعد از تصادف هم، وقتی دوستم رو جراحی کردن، تجهیزات خودرو درنیاوردن چون دیدن جاشون خوبه، لپ تاپ بچه جراح، گوشی معاینه و عینک دکتر هم تو قفسه سینه دوستم جا گذاشتند.
اصلا یک درس دیگه ای که گرفتم درس خلاقیت و نوآوری هست، همه که لابد قصه پادشاه عریان و خیاط رو شنیدین، پراید ما هم قصه اش همینه، ما چشم بصیرت نداریم که ببینیم وگرنه پراید ما لیموزین هست، اصلا لیموزین کپی پراید ایرانی هست، چی فک کردین!؟
یک درس دیگه هم که گرفتم آئین پس انداز بود، چه معنی داره پول مون رو پیش خودمون نگه داریم می تونیم گونی گونی پول هامون رو به کارخانه های قوطی سازی نه، ببخشید خودروسازی بدیم اونا بهتر نگه می دارن. مهم ترین درس زندگی ام از پراید میشه گفت خودباوری هست، یعنی من فک می کردم تا دُوشان آباد هم نمیشه با پراید رفت ولی تصادف دوستم بهم ثابت کرد که میشه باهاش حتی سفر آخرت هم رفت پس به قدرت تولید ملی از نوع خودرو ایمان آوردم!
Arazazarbaijankhabarname@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


3 − سه =