یلدا یا چیلله و انعکاس آن در فرهنگ عامه
علی رزم آرای
گروه فرهنگی: فصل زمستان در فرهنگ و باور عمومی مردم منطقه آذربایجان به دورههای مختلفی تقسیم شده و هر دوره متناسب با خصوصیات روزهای آن، با نامها و عناوین مختلف و خاصی نشانهگذاری شدهاند. این ادوار، با »چیلله گئجه سی« یا شب یلدا آغاز، و با »چرشنبه بایرامی« یا همان چهارشنبه سوری که عید اصلی مردم آذربایجان است، به پایان میرسد. البته دیگر آثاری از عینیت این دورهها در زندگی امروز مردم آذربایجان یعنی از کرسی، کورسی یورقانی، اجاق، زغال، زغالگردان، افسانههای آصلی و کرم، غریب و شاه صنم، تپه گوز، امیرارسلان رومی، قمر وزیر، شمس وزیر، جگر بند و داستان قهرمانیهای کوراوغلی خبری نیست.درباره واژه : چیلله در زبان ترکی به زه کمان گفته میشود بسیاری از محققان آنرا بر گرفته از واژه چیلمک که به معنای وارد کردن ضربه است دانستهاند که در بازی چیلینگ- آغاج (الک-دولک) به زدن چیلینگ یا چیلیک یا چیلیهْ (دولک) با آغاج (چوب دستی) از این فعل استفاده میشود: چیل گلسین! (بزن بیاد!) چیلمَک اسم تلنگر شدید است که در آن ریگِ کوچکی بین پشت ناخن سبابه و نوک انگشت شست قرار گرفته و به شدت پرتاب میشود.
یا تلنگری که بر سطح آب به نیت پخش کردن و افشاندن آب زده میشود. شکل دیگری از این فعل نیز هست که چیله مَک (افشاندن آب توأم با ضربه) است.
پیشینه جشن: در اسطورهها و افسانههای کهن در مورد یلدا یا چیلله چنین آمده است که ۱۷ روز مانده به زمستان را (از ۱۳ آذر تا ۳۰ آذر) کَلوَز مینامند و در باورهایشان معتقد به وجود چیللههای چهار گانه هستند که به ترتیب آنها را بویوک چیلله، کیچیک چیلله، قاری چیلله و قاری بچه مینامند. چیلله بزرگ که از اول دی تا ۱۰ بهمن است و چیلله کوچک که از دهم بهمن شروع می شود و مدت آن ۲۰ روز است و گاری چیلله که مدت آن ده روز بوده از ۳۰ بهمن شروع میشود و روز دهم اسفند ماه پایان می پذیرد، با پایان «کیچیک چیلله»، روزهای سخت زمستان هم تا حدودی به پایان رسیده و با آغاز اسفند ماه، برودت هوا رفته رفته کمتر میشود. چنانچه مردم آذربایجان این را مَثل کردهاند که: چیلله چیخدی، قیش چیخدی! (اینکه چله تمام شد، یعنی زمستان تمام شد).
شب یلدا یا شب چله در فرهنگ ایرانی
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ?? آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
درباره واژه :واژه «یلدا» به معنای «زایش، زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش دوباره مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود. ماه دی در تقویم مذهبی ایران باستان آغاز سال نو مذهبی بوده است. چنان که میراث آن از راه میترائیسم به مسیحیت و تقویم امروزی نیز رسیده است.پیشینه? جشن: ایرانیان باستان بر این اعتقاد بودندند که یلدا یکی از خدایان مرد آنان است که در فردای این شب به وجود میآید و خون گاو مقدس را میریزد و در زمانی که خون آن گاو به زمین رسید ریشه گیاهان در زیر زمین سبز میشوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در م آیند او »یلدا« با شیطان به جنگ میایستد و مردم عادی را تحت مراقبت قرار میدهد.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب را با جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.آنها فهمیده بودند که در بعضی ایام و فصول، روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، میتوانستند از روشنی و نور خورشید بیشتر استفاده کنند. پس این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند.
مردم دوران باستان دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن، روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرما شروع میشد و در اوستا، واژه سَرِدَ یا سَرِذَ که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان خور نیز یاد شدهاست.
در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر خرم روز نامیده شده است.
در برهان قاطع ذیل واژه »یلدا« چنین آمده است:»یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است. «
منابع:
مقدمه بر بررسی کتاب ددقورد – میرعلی سید سلامت
پیدایش تمدن در آذربایجان – محمدتقی سیاهپوش
لغتنامه دهخدا- علی اکبر خان دهخدا
فرهنگ معین- دکتر محمد معین
زروان، سنجش زمان در ایران باستان- فریدون جنیدی
جشنها و معتقدات زمستان – ابوالقاسم انجوی شیرازی
فرهنگ مردم، سیدعلی میرنیا
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۶ ق.ظ