وقتی دیدافقی به کمتر از پانصد متر میرسد
گروه اجتماعی: تخریب سرزمین، جنگلزدایی و بیابانزایی سه چالش بنیادی جوامع امروزی است که برآیند همافزایی آنها معیشت پایدار و امنیت غذایی را در مقیاس منطقهای و جهانی تهدید میکند. در این میان، بین کاهش بارش و خشکسالی با پیدایش و افزایش کانونهای ریزگردساز و گسترش گرد و غبار رابطه مستقیمی برقرار است که به فراخور شدت خشکسالی دامنه و پهنه ریزگرد نیز گستردهتر مینماید.
بر بنیاد بررسیهای موجود پس از تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین، خشکسالی و پیدایش کانونهای ریزگردساز در قالب بیابانزایی (درون و برونمرزی) چالش اصلی امنیت زیستمحیطی ایران هستند که در این میان بیش از هشتاد درصد گرد و غبار داخلی در ایران که عمدتاً در فصول گرم سال رخ مینماید، خاستگاه برونمرزی و منشأ عراقی، سوری، عربستانی و شمال آفریقا دارد. این در حالی است که امروزه بنا به گفته کارشناسان، نزدیک به بیست درصد گرد و غبار کشور خاستگاه داخلی دارد. روندی که از سالها پیش به حجمی اندک آغاز و در صورت تداوم روند کنونی حجم و گستره بیشتری به خود اختصاص خواهد داد.
ریزگرد، پدیدهای جوی در قالب مجموعهای از گرد و غبار، دود و دیگر ذرههای خشک معلق در هواست که بروز آن، گاه دید افقی را به کمتر از پانصد متر میرساند و پیامدهای ناگواری بر دستگاه تنفسی بهویژه برای بیماران دارد. درباره خاستگاه اینگونه گرد و غبار مواردی مانند دگرگونیهای اقلیمی، آلایندههای صنعتی، آمد و شد خودروها، آتشسوزی جنگلها، گسترش بیابانها، شخم زدن زمین در آب و هوای خشک، خشکیدن تالابها و رودها را برشمردهاند که در کلیت خود برآیند تخریب بنیادهای زیستی در قالب تخریب سرزمین و بیابانزایی در زیستبومها بهشمار میروند.دادههای موجود نشان میدهند که ذرات ریزگرد میتوانند مانع تابش مستقیم خورشید بر سطح زمین بهویژه برای رستنیها شود و فرایند فروغآمایی (فتوسنتز و ساخت مواد آلی) و تنفس (از طریق روزنههای روی برگها) را دچار آشفتگی کند که در نهایت کاهش تولید محصول را در پی خواهد داشت. عوارض ریزگردها بهصورت تشدید بیماریهای ریوی مانند آسم و بیماریهای مزمن انسدادی ریه در انسانها نمود مییابد و در درازمدت به کاهش عملکرد و انسداد مزمن ریه میانجامند.طی یک دهه اخیر در قالب فرایندی خزنده، پدیده ریزگرد در نواحی مسکونی به یک معضل ملی تبدیل شده است. ریزگردهای ایران در کلیت خود دو خاستگاه درون و برونمرزی دارند. در بخش برونمرزی منشأ اصلی کانونهای ریزگردساز ایران به ترتیب عمدتاً در مناطق غربی عراق (الرمادی، الانبار)، رقه و دیرالزور سوریه و ربعالخالی عربستان قرار دارند. هرچند کارشناسان در اینباره آمارهای ناهمگونی درباره میزان و درصد سهم خاستگاه برونمرزی دارند اما عموماً تا حدود هشتاد و پنج درصد توافق دارند و علت آن هم به این مهم باز میگردد که سهم کانونهای گرد و غبار داخلی افزایش یافته است. نزدیک به ۹۰ درصد تالابهای عراق در همسایگی کشورمان خشکیدهاند که دلیل آنرا بایستی در آبگیری سد آتاتورک در قالب طرح کلان آناتولی بر روی رود فرات در خاور ترکیه در سال ۱۳۹۹پی گرفت که بر پایه آن بیش از ۲۲ سد و ۱۹ طرح برقابی در حوضه آبریز دجله و فرات ایجاد خواهد شد.
بر اساس دادههای موجود تاکنون فقط ۲۱ درصد از طرحهای مربوط به آبیاری و ۷۴ درصد از طرحهای برقآبی پروژه آناتولی به بهرهبرداری رسیدهاند. به دیگر سخن، آب رودهای دجله و فرات بهواسطه سدسازیهای ترکیه و سوریه کاسته شده و دو میلیون هکتار از دشت بینالنهرین، رطوبت خود را از دست داده و رسوب هزاران ساله آن، منبعی برای تولید گرد و غبار شده است که با وزش باد شمال بهویژه در ماههای خرداد تا شهریور، حجم کلانی از خاک و شنهای آن به هوا برمیخیزد و تا خلیج فارس و گستره آبهای آزاد پیش میرود و در ایران نیز بیشتر در استانهای غربی و جنوب غربی انباشته میشود بهگونهایکه گاه میزان آن از محل تولید نیز فزونی میگیرد، هرچند طی چند سال اخیر مقیاسی سراسری یافتهاند. براساس برخی آمارهای موجود، نقش کانونهای ریزگردساز داخلی به بیست درصد کل حجم ریزگردها در کشور رسیده است. برای نمونه در سال ۱۳۹۳ در استان خوزستان از ۱۱ مورد کانون ریزگردساز آلودهکننده هوای استان ۹ مورد آن کانونهای داخلی بودند. همچنین در صورت عدم احیای تالاب گاوخونی در حوزه مرکزی کشور، این تالاب به کانون ریزگردساز تبدیل میشود و مناطق مرکزی کشور و حتی پایتخت در معرض ریزگردها قرار خواهند گرفت، در استان همدان بهواسطه ضعف مدیریت منابع آب و نابودی زیستگاههای آبی و خشکیدن تالابها، دستکم ۱۷ فرونشست رخ داده است که بهعنوان کانون ریزگردساز سر برآوردهاند، در استان کرمان شانزده نقطه بحرانی ریزگردساز وجود دارد، بستر خشک دریاچه ارومیه، کانون انتشار ریزگردهای نمکی شده است، بیش از ۳۰۰۰۰ هکتار کانون بحرانی ریزگرد در تالاب هامون وجود دارد، در سال جاری، ریزگردهای ناشی از بیابانهای پیرامون تهران، زمینه بحرانیشدن هوای این شهر شدند. به دیگر سخن، در گذشته برای رسیدن ریزگردهای عربی به کشور بایستی هزاران کیلومتر طی میشد اما در حال حاضر که کانون ریزگردها گاه به کمتر از صد کیلومتر با مراکز جمعیتی فاصله دارند، کمترین وزش باد به آلودگی شدید هوا و جابهجایی ریزگردها میانجامد. ذرات معلقی که بهدلیل ابعاد ریزی که دارند مستقیم وارد بافت ریه و خون میشوند و در طبیعت، چرخه زیستی را برآشوبند که در هر صورت امنیت انسانی و امنیت زیستمحیطی کشور را به هم ریخته و در آینده نزدیک نیز تشدید خواهند شد.
کمآبی و خشکسالی پدیدههای رایج در سرزمین ایران هستند. از اینرو، هرگونه اقدام توسعهای نیازمند هماهنگی برنامهها و طرحها با الزامات بومشناختی کشور است.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۴ ق.ظ