هیچ؛ سهم کودکان زبالهگرد از طلای سیاه
سادات حسینی خواه
گروه اجتماعی:تناقض عجیبی است بین چهره پاک و معصوم کودکان با تلی از زبالههای کثیف و چرکین؛ بین جثههای کوچک و سبک با بزرگی و سنگینیِ بارِ زباله و بین رایحه خوش کودکی با بوی بد زباله؛ بین وعده و وعیدهای ساماندهی کودکان زبالهگرد و بکارگیری دوباره و دوباره آنها در امر زبالهگردی و غفلت از این کودکان محروم.
زباله گردی نشان از زخم عمیق و فقری ویرانگر بر پیکر شهر دارد، زخمی که هر از چندگاهی سر باز میکند و داغی تازه بر احساسات افکار عمومی نشان می گذارد، با این همه دست اندرکاران امر و حتی شهروندان، مسئولیت و وظیفه خود را در قبال این کودکان به محاق فراموش سپردهاند؛ شاید بسیاری از لایه_های زباله گردی از زندگی کودکان میان دپوی آت و آشغالها در گاراژها و سماجت پیمانکاران بر استثمار کودکان زباله گرد برای بسیاری از شهروندان پنهان باشد اما نمی توان چشم خود را روی کودکانی که تا کمر در سطل های زباله خم می شوند، بست؛ کودکانی که بسیاری از کارشناسان آنها را آخرین حلقه از مافیای زباله یا همان »طلای سیاه« می دانند.
این لایه های پنهان، گاه و بیگاه با حادثه ای تلخ، زشتی خود را به جامعه می نمایانند مانند همان اتفاقی که چند سال پیش برای دو کودک به نام های »احد« و »صمد« افتاد؛ دو کودکی که در یکی از گاراژهای تفکیک زباله در حاشیه کرج، زنده در آتش سوختند.
آن روزها رسانهها آنها را با نام »احد« و »صمد« میشناختند؛ این دو برادر همراه پدرشان کار جمعآوری ضایعات میکردند، یک روز سرمای دی ماه به جان کودکیشان میافتد و آنها برای فرار از سوز سرما شعله بخاری آلونکشان را بالا میکشند، شعلهها باعث انفجار کپسول کنار بخاری میشوند و پدر هر چه تلاش میکند نمیتواند دو کودکش را از زیر زبان شعلهها بیرون بکشد.این تراژدی بار دیگر طی چند ماه گذشته تکرار شد؛ دو کودک کار در منطقه ملاشیه شبانه دچار حادثه شدند و جان باختند.در خرداد ماه امسال، دو کودک به نام های »مهدی« و »مسلم« که به کار جمعآوری ضایعات مشغول بودند در ساعت یک بامداد روز پنجشنبه با گاری نان خشک وضایعات، هنگام بازگشت به منزل در منطقه ملاشیه اهواز در جاده اهواز – خرمشهر به وسیله خودروهای عبوری زیر گرفته می شوند و جان خود را از دست می دهند. اما چرخه این تراژدی خیال قطع شدن ندارد زیرا ۳۱ مرداد امسال نیز یک کودک کار در منطقه کوت عبدالله اهواز به وسیله خودرویی زیر گرفته شد و جان باخت. به گفته شاهدان عینی در این حادثه، کودک ۱۱ ساله ای به جمع آوری کارتن و مواد پلاستیکی می پرداخت.
اما حتی این تراژدیهای تلخ نیز نتوانست چشم غفلت را در برابر کودکان زبالهگرد باز کند درحالیکه این کودکان رنجهای زیادی را متحمل میشوند و طبق نتایج مطالعه ای که جمعیت امام علی (ع) روی کودکان زباله گرد انجام داده است، این کودکان به طور میانگین ۱۰ و نیم ساعت در روز کار می کنند. برخی از آنها تا ۲۰ ساعت هم کار می کنند. کمرشان زیر بار زباله خم شده و جسم کوچک شان پر از بیماری است.
عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره کودکان زباله گرد می گوید: کار کودک یک آسیب اجتماعی است و با توجه به اینکه ایران در مرحله گذر از توسعه است، آمار کودکان کار در کشور زیاد است؛ معضلات موجود در کشور مانند نبود اشتغال مناسب، فقر، مهاجرت داخلی و خارجی، حاشیه نشینی و چرخه معیوب اقتصادی باعث می شود که کودکان مجبور به کار شوند.مونیکا نادی می_افزاید: کار کودک به این معناست که به جای اینکه کودکان مورد حمایت و مراقبت قرار گیرند، مجبورند برای تامین معاش خود و خانوادهشان کار کنند. این مساله به خودی خود، آسیب های دیگری نیز به بار می آورد به آن معنا که کودک از حق کودکی، حق بازی، حق تحصیل، حق بهداشتی و بسیاری از حقوق خود محروم میشود.
وی اضافه میکند: همه اینها در حالی اتفاق می افتد که در قانون اساسی کشور اولا دولتها ملزم شدهاند که امکانات عادلانه را برای همه فراهم و فقر و هر نوع محرومیت را رفع کنند و از طرفی بر منع بهرهکشی از کار دیگران هم تاکید شده است. حتی در قانون کار صراحتا تصریح شده که بکارگیری کودکان در مشاغل سختی مانند زباله گردی ممنوع است و مقابله نامه محو فوری بدترین اشکال کار کودک و آیین نامه اجرایی آن را هم داریم که به آن پیوستیم و آن را قبول کردیم.
نادی می گوید: حتی پیمان نامه جهانی حقوق کودک نیز دولتها را مکلف کرده که از کودک در برابر کار زیانبار حمایت کنند؛ در واقع ما همه این تصریحات قانونی را داریم ولی همچنان میبینیم که کودکان کار میکنند و زباله گردی به عنوان بدترین شکل کار کودک به وفور دیده می شود.
عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان تصریح میکند: قوانین ناکارآمد در کنار دستورالعملهایی که اجرا نمیشود، منجر به افزایش زبالهگردی می شود؛ ضعف در اجرای وظایف و فقدان مدیریت کارآمد، زباله گردی را بسط میدهد و در این میان، کودکان قربانیان اصلی این شرایط می شوند یعنی در حالیکه کمترین سود را از این »طلای سیاه« می برند اما بیشترین آسیب را متحمل می شوند.
نادی می افزاید: کودکان زباله گرد در معرض آسیبهای بسیار جدی قرار دارند؛ این کودکان به واسطه زبالهگردی از حقوقی مانند حق کودکی، حق تحصیل و حقوق بهداشتی محروم می شوند؛ از سوی دیگر این کودکان در معرض خشونتهای کلامی و برخوردهای توهینآمیز قرار میگیرند و وضعیت خیلی خاصی دارند.
عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان میگوید: درصد بسیار قابلتوجهی از کودکان زبالهگردی مورد آزار و خشونتهای جسمی قرار گرفتهاند. تعدادی از این کودکان نیز مورد آزارهای روانی قرار میگیرند و متاسفانه گاهی حتی شهروندان نیز برخوردهای نامناسبی با آنان دارند؛ این گوشهای از اتفاقاتی است که علاوه بر آسیبهای کلان در زباله گردی رخ میدهد.وی ادامه میدهد: طبق معمول این وعده داده می شود که یک روزی سیستم های جمع آوری پسماند متفاوت میشود. اما حتی درصورت تغییر این سیستم، نظارت شهرداری تا چه حد میتواند از کودکان زبالهگرد حمایت کند چون کار کودک در حوزه پسماند، فقط آنچه در سطح شهر میبینیم، نیست. اینکه فقط کودکان در سطح شهر زباله جمعآوری میکنند، فقط یک سوی ماجرا است و در سوی دیگر پدیده زبالهگردی، کودکان بسیاری اوقات به گاراژها و مکانهای دیگر دپوی زباله میروند که از لحاظ شرایط بهداشتی و محیطی بسیار نامناسب است. عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان تنها جمع آوری کودکان زباله گرد از سطح شهر را کافی نمیداند و اضافه میکند: کودکان زبالهگرد از طریق این کار امرار معاش می کنند و زندگی آنها تامین می شود.
وقتی که کاری را از آنها بگیری چطور می توان با آن معاش کودک را تامین کرد پس باید ریشه آن را سوزاند و ریشه اصلی کار کودک فقر و مشکلات معیشتی است.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایرنا، نادی تاکید می کند: پس لازم است خدمات حمایتی و اجتماعی به کودکان ارائه شود یعنی در مرحله اول کودکان در جایگاهی قرار داده شوند که خدمات و آموزش دریافت کنند و توانمند شوند و از پس زندگی خود برآیند.وی اضافه میکند: به رغم وعدههای که داده شده شاهدیم که همچنان کودکان در ملاءعام، زبالهگردی میکنند.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۳ ق.ظ