هیس(!) در این مورد تیتر درشت نزنید. . . !

هیس(!) در این مورد تیتر  درشت نزنید. . . !

سنبله برنجی شاهین‌دژ
مناسبت ها یک به یک در حال گذر هستند، اما آیا دولتمردان، قانونگذاران و مسئولین تا چه حد توانسته اند از پس حل کردن مشکلات غامض و خواسته های برحق و اصولی قشرهای مختلف، مخصوصاً قشرهای آسیب پذیر و در معرض خطر جامعه بربیایند؟ یا حداقل به فکر تدوین راه کاری اجرایی و نه شعاری برای حل این معضلات لاینحل باشند.
آزار جنسی زنان مخصوصاً زنان کارگر ریشه در تاریخ بشریت دارد که با موضع تبعیض جنسیتی مضاعف عجین شده و با تار و پود خشونت در هم تنیده شده است؛ اما تاکنون چندین نهاد یا ارگان دولتی بر بحث آزار جنسی زنان کارگر صحه گذاشته یا آن را تأیید کرده یا در مورد آن به مطالعات گسترده پرداخته است؟ آزار روح فرسایشی و ناگفتنی که در کمین بیشتر زنان شاغل در سطوح مختلف شغلی و اجتماعی نشسته و به دلیل منع های اجتماعی و جلوگیری از آبرویزی و خدشه دار شدن حیثیت افراد، زنان و دختران از شکایت، بازگویی در مورد آن به شدت منع شده و حتی از یادآوری آن خاطرات آزار دهنده اکراه و ابا دارند.
با توجه به اهمیت موضوع، تاکنون در کشور ما به ندرت از سوی مراجع قانونی و ذی صلاح به صورت جدی به این مسئله مهم پرداخته شده است.
به همین دلیل در مورد نوع و میزان آزارهای جنسی، محیط هایی که آزارها در آنها بیشتر قابل مشاهده است و یا واکنش زنان نسبت به آن و… اطلاعات بسیار اندکی در دست است. امروزه در فضای مطلوب ایجاد شده در چند مقاله برآنیم به طرح این آسیب اجتماعی و صدمات و تنش های جبران ناپذیر آن بپردازیم، موضوع حادی که حتی ابراز آن حساسیت زاست و بسته به جایگاه شغلی و پایگاه اجتماعی و حتی اقتصادی قشر زنان شدت و حدت آن متفاوت، متغیر، قابل بحث و تعمق برانگیز است.
در پروسه ی غلبه بر این آسیب و ارائه مشاوره های روانشناختی راهبردی رایگان در مراکز معتبر برای برون رفت از بحران های روحی و روانی ایجاد شده ناشی از آسیب های اجتماعی و خانگی و ضد ارزشی، زنان جامعه ی ما در جایگاه های شغلی متفاوت، از کم ترین امکان های پیش بینی شده نسبت به جوامع پیشرفته برخوردارند. امروزه زنان کارگر در محیط های کاری نابه سامان با انواع فشارهای ظالمانه تبعیض های جنسیتی فزاینده روبه رو هستند و تورم افسار گسیخته که با تدابیر و اعمال سلیقه ای هر دولتی به جای حل شدن، بغرنج تر و پیچیده تر شده و ابعاد تازه تری به خود می گیرد ناخواسته روند رو به رشد این تبعیض تسریع شده و بر مشکلات پیچیده ی آن دامن زده می شود. نیاز مالی روزافزون و عدم دارا بودن تخصص های کافی، نبود حمایت های خانوادگی و نداشتن تحصیلات بالا و آشنا نبودن با فنون و قوانین بازدارنده، در کنار بیم از دست رفتن آبرو و موقعیت شغلی زمینه ی رشد این آسیب خاموش و ویرانگر اجتماعی را فراهم ساخته و نبود تمهیداتی قابل قبول و اجرایی، روند آزارهای جنسی و عواقب شوم آن را بر علیه زنان هر چه بیشتر و مطلوبتر بسترسازی کرده است. به اشاره بهتر زنان، مخصوصاً زنان سرپرست خانوار که از روی جبر روزگار بدسرپرست یا بی سرپرست یا بیوه هستند و از فقدان سای? مرد مقتدری بالای سر در رنج و عذابند بیشتر با این آسیب های ابراز نشدنی دست و پنجه نرم می کنند.
از طرفی بار مضاعف زن بودن و نگاه پست جنسیتی را در محیط های گوناگون تجربه می کنند و از طرفی بنا به دلیل نیاز و عدم تمکین مالی به کمترین حقوق و پست ترین مشاغل و پایین ترین امکانات با تحصیلات کلاسیک و تخصص های بالا رضایت می دهند و سکوت را تنها راه حل مشکلات فزاینده ی خویش می دانند.
یکی از آسیب هایی که امنیت زنان را به شدت مورد تهدید قرار می دهد نوع اشتغال آنهاست. امروزه تعداد کارگاه های کوچکی که بدون کمترین نظارت ها اداره می شوند کم نیستند و کار در چنین محیط های تنش زایی علاوه بر تهدید جدی سلامت بدنی با فشار روحی و روانی و عاطفی شدید همراه است؛ که در مقابل نیاز مالی امکان هرگونه اعتراض در مقابل آزارهای جنسی را از زنان سلب می کند و این روند در کنار وضعیت نابه سامان معیشتی و اقتصادی بسیار متزلزل و اسفبار امروز سبب پدید آمدن نگرانی های زیادی شده و زمینه ساز بسیاری از امراض روحی و روانی گشته است که پیامدهای شوم آن حتی قرنها بعد نیز گریبان نسل آینده را خواهد گرفت.
شاید بتوان با یک تعریف کلی تا حدودی این معقوله بحث انگیز را در قالب قاب کلمات به تصویر کشید.در عصر حاضر که جهان هر روز در ورطه ی بی بند و باریهای روز افزون سقوط و انحطاط غوطه ور می گردد زنان و کودکان در معرض انواع مختلفی از آسیب های فراوان در محیط های کاری و انواع مختلفی از آزارها با ابزار گوناگون روبه رو هستند و نوع این آزارها در محیط ها و جایگاه های شغلی و همچنین بسته به میزان تحصیلات آنها متغیر است.
شاید بتوان این نوع آسیب ها را استثمار جنسی خاموش قلمداد کرد. هر انسان عاقل و بالغی می داند خشونت شامل انواع خشونت فیزیکی، روانی، جنسی و مالی است.
در محیط های کاری که جزئی از خشونت علیه زنان در محیط های عمومی روا داشته می گردد در مقابل خشونت محیط های خصوصی که در بر دارنده ی خشونت های فراوان و کلی خانوادگیست تعریف می گردد. در این میان می توان به چندین نوع از خشونت ها اشاراتی جزئی نمود.
از جمله خشونت هایی که از طریق زبان جاری می شوند. نقل داستان های مستهجن و مهیج تحریک کننده، شوخی های شرم آور جنسی، طرح سؤالاتی در مورد زندگی شخصی یا جنسی فرد و حتی پیشنهاد بی پرده ی برقراری ارتباط خارج از عرف و…آزارهای که از طریق چشم اجرا می شوند، نگاه های هیز و دریده و شهوت آلود، چشم چرانی و چشمک زدن و … بالاخره آزارهای بدنی، لمس کردن، فشار دادن اعضا و جوارح، نزدیک شدن چهره به چهره و نفس به نفس و حتی بدنی و برخورد جنسی با اعمال خشونت فیزیکی و ارعاب و تهدید و …
هر چه سطح تخصص و جایگاه شغلی زنان در مشاغل مختلف بالاتر باشد و حمایت بیشتری از طرف خانواده اعمال شود، کمتر در معرض آزار و اذیت محیط کاری قرار می گیرند.
اما متأسفانه زنان کارگر به لحاظ اینکه اکثراً دارای تحصیلات پایین، تخصص شغلی کمتر و نیاز مالی بیشتری نسبت به کار و خدماتی که ارائه می دهند بیشتر از دیگر مشاغل در خطر این آزارها قرار دارند.
کشورهای جهان سوم که کشور ما نیز جز آنهاست در چالش های بهره برداری از تکنولوژی های پیشرفته با فقر فرهنگی مضاعفی روبه رو است و دهه ها طول خواهد کشید تا افراد شیو? صحیح استفاده از تکنولوژی های نوین را برای استفاده ی بهینه و اصولی فرا گیرند.
در این بین ماهواره و موبایل و اینترنت نیز در جرگه این فن آوریها تعریف می گردند و امروزه با پیشرفت ابزارآلات یاد شده عطش جنسی به خصوص در میان جوانان و مردان شتاب سیری ناپذیری به خود گرفته است و همین امر ریسگ سوء استفاده جنسی از زنان کارگر را در محیط های کارگری توسط همکاران و به خصوص کارفرمایانشان را بسیار بالاتر برده است که همزمان خشونت کلامی و شوخی های جنسی همکاران مرد روند رو به رشدی را می پیماید. زنان در این فرآیند بنا بر اقتضای روزگار و نیاز مفرط مالی (که مردان از این احتیاج آگاه شده و از آن نیاز به نفع امیال حیوانی خویش بهره برداری می نمایند) در رنج و عذابند که شدت و حدت این پروسه نیز خود مبحث دیگری می طلبد. بیشتر زنان نیازمند ترجیح می دهند در مورد وقایع اتفاقیه، تنها سکوت اختیار کرده و حتی گاهی آن را انکار کنند. بسیار به ندرت در مورد دردهای این آسیب های روح آزار سخن به میان می آورند. این سکوت نه تنها به دلیل ترس اخراج از کار یا از دست دادن شغل است، بلکه بیشتر از ترس بی آبرویی و بیم از انگ زنی بدنامی زنی که خود زمینه ساز این آزار توسط همکاران یا کارفرمایش را فراهم ساخته است می باشد.
قربانیان تبعیض ها و خشونت ها بیشتر اوقات دچار شرمندگی وجدانی می شوند، بعضی از دختران جوان که در عنفوان نوجوانی بار مضاعف زندگی و تأمین نیازهای معیشتی بر دوششان می افتد ناگزیر از کار در تولیدی های کوچک و بزرگ می شوند که کنترل دقیقی در محیطه های بسته ی آنجا صورت نمی گیرد. به همین دلیل به دلیل خامی و جوانی گول وعده های توخالی خواستگاری و ازدواج همکاران و کارفرمایان متأهل و مجرد را می خورند و در عین خوش باوری و ناآگاهی به دلیل عدم پختگی گرفتار دام گسترده ی آنها شده و در بند رابط? نامشروع گرفتار می گردند و در نهایت پس از انقضای تاریخ سوء مصرف و بهره کشی های مضاعف و اجرای نقشه های شیطانی افراد یاد شده به دلیل اینکه دردسری از سوی آنها متوجه فرد خاطی نشود از کار اخراج و از محیط رانده می شوند؛ این گروه آسیب پذیر که اکنون به سبب روح آزارده و رانده شده یشان به شدت شکننده شده اند و هیچ تخصصی هم ندارند، متقابلاً به شدت نیازمند شغل هستند به راحتی آب خوردن از پس زمینه ی کار همچون زباله ای بی ارزش و حیوانی پست حذف شده و کنار گذاشته می شوند تا افراد دیگری جایگزین شده و مجدداً این پروسه پیموده گردد.
این گروه افسرده و مکدر از بازیهای زمانه ی نامراد در جرگه ی مشابه دیگری، با مشکلات و چالش های دیگر ناگزیر از تحمل محیط نامناسب دیگری می گردند و حتی با علم به اجبار گوش سپردن به طعنه های جنسی قبیحانه تن به پست ترین شغل ها همراه با نگاه های دریده و هوس آلود که خود موجب تولید ترس و اضطراب و آزار دهنده است می گردند اما این زنان نگون بخت که تنها گناه عظیم و نابخشودنی شان زن بودن است و نه هرزگی(!) هرگز نمی توانند ادعایی داشته باشند چون برای این خلاف ها و جرائم چشمی و کلامی قانون مدونی در کشور ما تعریف نشده است، به همین دلیل زنان ناگزیرند با سعه ی صدر با مواردی که می بینند و می شنوند با تظاهر به بی اعتنایی چشم پوشی کرده و در باطن خود خوری کنند.
در این میان اگر همسر مردی مفنگی و مفت خور و معتاد هم باشد که نور اعلا نور خواهد بود و زن حق ندارد بابت امنیت شغلی و بیمه و حقوق پایین و تأمین نیازهای خانه و خانواده و فرزندانش به چانه زنی بپردازد و بلااجبار تنها راهی که سرنوشت و زمانه پیش پای او می گذارد تحمل خاموش و دم نزدن است که زمینه ساز این فرآیند دیگرانی هستند که تصمیم گیرنده و بازیگردان هستند؛ به همین دلیل ناچار از نادیده انگاشتن این خاطرات آزاردهنده می گردند.غیر قابل بازگو بودن این آزارها و تهدیدات دلیل دیگری است تا یادآوری این خشونت های ناگفتنی تا مدت های مدید ذهن، روح و روان حساس و عواطف گلبرگی این قشر لطیف را مدتهای مدید درگیر خود می کند و بار منفی این خشونت های نسیان ناپذیر تداعی گر شکنجه های قرون وسطایی است و تکرار آن منجر به صدمات جبران ناپذیر و ماندگار در ضمیر فرد تحت ستم می شود. زیرا این زنان ناگزیرند احتیاط هایی خاص و وسواس گونه را برای محفاظت از خودشان لحاظ کنند که می دانند در نهایت هم بی فایده است و همیشه با بیم مورد تجاوز قرار گرفتن کارفرما، رییس یا همکاران مردشان دست و پنجه نرم می کنند، چرا که درصد قابل توجهی از زنان قربانی خشونت های جنسی می گردند و چاره ای جز سکوت ندارند چون آگاهند جه بسا با اظهار آن از سوی همسر و خانواده و حتی اجتماع طرد خواهند شد.
طبق یک تحقیق میدانی دانشجویی بررسی زوایای زندگی زنان کارگر بیشتر آنها تجربه حداقل یکبار تجاوز جنسی و شکنجه ‌های شدید از سوی کارفرمایان خود را پشت سرگذاشته اند. شرایط لاینفک کاری که در کارگاه های تولیدی حاکم است و بیشتر آنها نیز در زیر زمین های غیر استاندارد واقع شده اند که مطلوب ترین شیوه و مکان سوءاستفاده های جنسی را فراهم آورده است؛ محیط ‌هایی که هیچ قانون مدونی برای جلوگیری از فعالیت آنها وجود ندارد و عدم پیگردهای که در فراز و نشیب بی ‌قانونی اعمال می گردد زمینه ساز محیطی مناسب برای سوء استفاده گران جنسی و چشم های حریص و سیری ناپذیر بسیاری از مردان بولهوس و چشم چران گردیده است.چه خوب است قانون مدونی برای جلوگیری از آزار چشمی و کلامی در کنار مجازات خشونت های جنسی که قابل اجرا باشند تدوین گردد و راه فرار را برای مجرمان مسدود نماید تا از خشونت‌ ها و جنایات فزآینده علیه زنان کارگر جلوگیری کرده و راه را برای شکایت و گزارش از سوءاستفاده ‌های جنسی بازتر بگذارد.
در انتها بهتر است چند راهکار برای پیشگیری از این آزارها پیشنها گردد:
ایجاد امنیت برای اشتغال زنان از عمده وظایف اصلی و اهم مسئولین قانون گذاران است که بایدهای امروزی ایجاب می کنند توجهاتی خاص و ویژه به آنها مبذول گردد. آگاه سازی همه ی زنان در صورت کلی و زنان شاغل و کارگر به طور جزء با حقوق خود در رابطه با خشونت جنسی از موارد نیازهایی است که احتیاج به بسترسازی گسترده از طریق رسانه های جمعی و حتی دیداری و شنیداری دارد. این مسئله باید به زنان کارگر آموزش داده شود که اگر مورد آزار و اذیت جنسی واقع شدند، به جای سرزنش کردن خودشان و از بیم از دست دادن آبرو و حیثیت به اعتراض و شکایت به مراجع قضایی مراجعه نمایند و این ظلم مستور را علنی کنند تا دست قانونگذارن نیز برای تصویب قوانین بازدارنده بازتر گردد.
این معقوله قابل اجرا نخواهد بود مگر اینکه امنیت شغلی زنان تضمین شده و در قوانین لحاظ گردد و در کنار آن نام و آبروی فرد نیز محفوظ بماند. در واقع این دو امر لازم و ملزوم هم هستند که باید همرا هم و به موازات هم محقق شوند تا نتیجه مطلوب که همان ایجاد امنیت روانی، جنسی و شغلی برای زنان شاغل، به خصوص زنان کارگر است، به دست بیاید.
علاوه بر اطلاع رسانی دقیق و لزوم فرهنگ سازی بیشتر، قوانین نیز باید بازنگری شده و اصلاحات و الحاقیات نیز اعمال گردد.
در کنار آن در زمینه رسیدگی به جرائم مجرمان آزارهای جنسی، لازم است کارگاه های تولیدی کوچک بیشتر و نظامندتر مورد بازرسی های دقیق بهداشت روانی و محیطی واقع شوند. چرا که بسیاری از مؤسسات‌ خصوصی کوچک زیر نظر وزارت کار نیستند به همین دلیل به راحتی حقوق کارگران علی الخصوص کارگران زن به آسانی نقض می ‌گردد.
وقتی قانون کار کارگاه هایی با داشتن کارگرانی کمتر از ۱۰ نفر از پوشش قانون کار حذف شد کارگران شاغل در این کارگاه ها که عمده ی کارگران آنها را زنان تشکیل می دهند با مشکلات بیشتری مواجه شد که بسیاری از آنها از حقوق بدیهی و اولیه ی کارگری محروم ‌و بی خبر شدند.
به همین دلیل بررسی مسئله آزارهای جنسی زنان شاغل در این کارگاه ها نه تنها غیر ممکن بلکه امری محال و دست نیافتنی است.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۳:۵۸ ق.ظ

دیدگاه


چهار × 2 =