همنوای توسعه و سنت درجوامع مدرنیته

همنوای توسعه و سنت درجوامع مدرنیته

گروه اجتماعی:در بحث های مر تبط با توسعه اجتماعی ، بحث پیرامون رابطه سنت و توسعه بخشی مهمی از بحث ها و گفتمان های اندیشمندان توسعه اجتماعی می باشند. تبیین رابطه سنت و توسعه خصوصاً توسعه اجتماعی در نزد جامعه شناسان و دانشمندان توسعه اهمیت بسزای داشته است.
چنانچه تا کنون دیدگاهای گوناگون از سوی دانشمندان توسعه اجتماعی در زمینه مطرح شده است . پرداختن به موضوع سنت و توسعه و روابط حاکم بر آن از جدی ترین بحث های توسعه می باشد که نهایت با اهمیت و قابل پیگیری می باشد. به ویژه در میان ملت ها و کشورهای در حال توسعه که از غنامندی تاریخی و تمدنی طولانی برخوردار می باشند.
در مورد نقش و اهمیت سنت در امر توسعه میان نظریه پردازان علوم اجتماعی اتفاق نظر وجود ندارد و در نگاه کلی دو طرز دید عمده در زمینه مطرح می باشد.
برخی از دانشمندان نقش سنت را در دگرگونی و تغیر و تحول اجتماعی خیلی مهم دانسته اند و نقش برازنده به سنت قایل شده اند و بر موافقت و همنوای توسعه و سنت ها تاکید کرده اند و از حفظ سنت ها در کنار توسعه وانکشاف اجتماعی دفاع نموده اند. در برابر آن دیدگاهای وجود دارد که سنت ها را سد و مانع عمده در برابر تغیر و تحول وانکشاف و توسعه می دانند. زیرا سنت ها عموما به عنوان توجیه کننده وضعیت موجود عمل می کنند . ممکن از وقوع هرگونه تحول در راستای توسعه اجتماعی جلوگیری نمایند. از این سبب است که سازگاری بین سنت و نوگرای ( توسعه ) به طور عادی و خود بخودی غیر ممکن پنداشته می شود .
و از لحاظ مفهومی هم در درعلوم اجتماعی میان اصطلاحات سنت، نوگرای توسعه ومدرنیته تعارض اشکار وجود دارد که مبین تعارض شان در واقعیت جامعه می باشد . البته میان سنت گرای و نوگرای تباین کلی وجود ندارد ، یعنی این طور نیست که در هیچ موردی مدرنیزاسیون نتواند با سنت های اجتماعی کنار بیاید و باهم جمع گردد .
بلکه سنت و نو گرای در مواردی با هم قابل جمع اند و در مواردی هم افتراق دارند. پس به اساس این تحلیل تباین کلی میان سنت و توسعه یا نو گرای قابل نفی است.
به این معنی که رابطه میان سنت و نوگرای ( توسعه ) از نوع رابطه عموم و خصوص من وجه می باشد.البته ضروری میدانم که معنی این دو مفهوم را در حوزه علوم اجتماعی واضح تر سازیم.
نوگرای در علوم اجتماعی برای مشخص کردن روندی که به وسیله آن یک جامعه سنتی در مقابل تکنولوژیکی به طرف یک جامعه تکنولوژیک که با بهره مندی از سیستم کار آمد در جهت بر آورده ساختن نیاز های جامعه و مردم حرکت می کند ، به کار برده می شود . به عبارت دیگر جامعه ای مدرنیزه محسوب می شود که در جریان تولید خود از ابزار های فنی بهره گرفته و سلطه خود را بر دیگر سطوح دیگر جامعه اعمال کند .
در مورد سنت اینکه بعضی ها آن را مترادف با اندیشه های کهنه ، جزم باوری و ایستایی گرای بکار می برند ، و عده ای هم سنت و سنت گرای را به معنی حفظ وضع موجود می گیرند و برخی آن را با نوعی خاصی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی برابر می دانند . ولی در برداشت موجود علوم اجتماعی ، سنت مجموعه ای از عقاید ، آداب ، رسوم وعادات تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی پنداشته می شود .
بنا برین جامعه ای سنتی به جامعه ای گفته می@شود که در جهت حفظ این سنت ها کوشا است و آثار و تجلیات نوگرای و نوسازی را که شامل شهر گرای ، صنعتی شدن ، تجمل گرای و گوناگونی اجتماعی است ودر نهایت به وجود آمدن گروهای اجتماعی متعدد ، مشاغل گوناگون ، پیچیده شدن نظام سیاسی – اداری، اقتصادی و توسعه وسایل ارتباط جمعی ، افزایش سطح سواد و تو سعه مشارکت سیاسی و نظام دموکراتیک سیاسی در جامعه سنتی وجود ندارد و یا هم خیلی غیر مدرن است. فهم و درک جایگاه سنت درروند توسعه به چندین امر بستگی دارد . اول تعبیرها و تفسیرها ی که از این مفهوم در فرهنگ وجود دارد .
دوم مصداق های که برای سنت ها در جامعه مطرح می شود. سوم درک میزان کارآی وعدم کارآی سنت ها در مسیر توسعه است.و چهارم تلقی از نوگرای و توسعه است . درین جا بحث بیشتر در رابطه به وجه اجتماعی توسعه است .بیشتر منظور از توسعه و توسعه اجتماعی پاسخگوی به نیاز های اساسی جامعه می باشد . درین راستا آنچه که تاکنون مسلم است این است که سنت ها نقش دو گانه بازی نموده اند به این معنی که در امر توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی کشور ها ملت ها سنت ها نقش مثبت و یا منفی داشته اند .
یعنی در بعضی کشور ها جنبه مثبت سنت ها روحیه غالب داشته و سنت توانسته به عنوان نیروی تسریع دهنده و کمک کننده تو سعه عمل نمایند . امادر بعضی کشور ها جنبه منفی و خرافی سنت به نسبت حاکم بودن وضع سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی خاص غالب بوده و در برابر توسعه و نوگرای بحیث سد و مانع عمل نموده است .
واقعیت های جهان که اکثراً تحت سلطه سنت ها قرار داشته و دارند بیان گر همین مسئله اند که کارکرد های مطلوب و نامطلوب سنت ها در میزان توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشور ها و تعیین جایگاه شان در مسیر توسعه نقش برازنده دارند .
رابطه سنت و توسعه اجتماعی در نزد جامعه شناسان و دانشمندان توسعه اهمیت بسزای داشته است. پرداختن به موضوع سنت و توسعه و روابط حاکم بر آن از جدی ترین بحث های توسعه میباشد که نهایت با اهمیت و قابل پیگیری میباشد..در مورد نقش و اهمیت سنت در امر توسعه میان نظریه پردازان علوم اجتماعی اتفاق نظر وجود ندارد و در نگاه کلی دو طرز دید عمده دراین زمینه مطرح می باشد.
برخی از دانشمندان نقش سنت را در دگرگونی و تغیر و تحول اجتماعی خیلی مهم دانسته اندونقش برازنده به سنت قایل شده اندوبر همنوای تو سعه و سنت ها تاکید کرده اند و از حفظ آنها در کنار توسعه اجتماعی دفاع نموده اند. در برابر آن دیدگاهای وجود دارد که سنت ها را سد و مانع عمده در برابر تغیر و تحول وانکشاف و توسعه می دانند زیرا سنت ها عموما به عنوان توجیه کننده وضعیت موجود عمل می کنندو ممکن است از وقوع هرگونه تحول در راستای توسعه اجتماعی جلوگیری نمایند.
از این سبب است که سازگاری بین سنت ونوگرای ( توسعه) به طور عادی غیر ممکن پنداشته میشودواز لحاظ مفهومی هم در در علوم اجتماعی میا ن اصطلاحات سنت نوگرای وتوسعه و و مدرنیته تعارض اشکار وجود دارد .یعنی این طور نیست که در هیچ موردی مدرنیزاسیون با سنت های اجتماعی کنار بیاید و باهم جمع گردد . بلکه سنت و نو گرای در مواردی با هم قابل جمع اند.
پس بر اساس این تحلیل تباین کلی میان سنت و توسعه یا نو گرای قابل نفی است. به این معنی که رابطه میان سنت و نوگرای ( توسعه ) از نوع رابطه عموم و خصوص من وجه می باشد.
ضروری است که معنی این دو مفهوم را در حوزه علوم اجتماعی واضح تربیان گردد.نوگرای در علوم اجتماعی برای مشخص کردن روندی که به وسیله آن یک جامعه سنتی در مقابل تکنولوژیکی به طرف یک جامعه تکنولوژیک که با بهره مندی از سیستم کار آمد در جهت بر آورده ساختن نیاز های جامعه و مردم حرکت می کند ، به کار برده می شود .
به عبارت دیگر جامعه ای مدر نیزه محسوب می شود که در جریان تولید خود از ابزار های فنی بهره گرفته و سلطه خود را بر دیگر سطوح دیگر جامعه اعمال کند . در مورد سنت اینکه بعضی ها آن را مترادف با اندیشه های کهنه ، جزم باوری و ایستایی گرای بکار می برند ، و عده ای هم سنت و سنت گرای را به معنی حفظ وضع موجود می@گیرند و برخی آن را با نوعی خاصی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی برابر می دانند ولی در برداشت موجود علوم اجتماعی، سنت مجموعه ای از عقاید ، آداب ، رسوم وعادات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی پنداشته می شود.
جامعه سنتی بسته به جامعه ای گفته میشودکه درجهت حفظ این سنتهاکوشا است وآثاروتجلیات نوگرای ونوسازی را که شامل شهرگرای،صنعتی شدن،تجمل گرای وگوناگونی اجتماعی ودرنهایت بوجودآمدن گروهای اجتماعی متعدد، مشاغل گوناگون،پیچیده شدن نظام سیاسی-اداری، اقتصادی وتوسعه وسایل ارتباط جمعی،افزایش سطح سوادوتوسعه مشارکت سیاسی ونظام دموکراتیک سیاسی درجامعه سنتی بسته وجودندارد .

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۷ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۷:۳۲ ق.ظ

دیدگاه


2 × هفت =