نگاه تک بُعدی به جمعیت نکنیم
فتح الله آملی
گروه خانواده و سلامت: گمان میکنم میان دغدغهای که رهبر انقلاب و نیز برخی دلسوزان و عالمان و کارشناسان در مورد لزوم توجه به مقوله جمعیت و جلوگیری از پیری جمعیت دارند، با آنچه که فهم برخی مسئولین و کارگزاران و تصمیمسازان است، تفاوت ماهوی وجود دارد.
اگر این دغدغه را به صورت تلاش کور و بیهدف و بدون برنامه، صرفاً برای افزایش کمّی جمعیت و افزایش عددی و آماری آن، در قالب حمایت از مصوبات و مقررات ناپخته و نسنجیده، اجرایی کنیم، به نتیجهای خواهیم رسید که به مراتب اثرات فاجعهبارتری از پیری جمعیت را به دنبال خواهد آورد.
رهبری در سیاستهای ابلاغی، تنها به افزایش نرخ باروری اشاره نداشتند، بلکه در این سیاستها ۱۴ بند وجود دارد که یکی از آنها افزایش نرخ باروری است.
در سایه بندها به درستی به مواردی از جمله تغییر در سبک زندگی، توانمندسازی جوانان برای تأمین هزینههای زندگی، رفع موانع ازدواج، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیت، ارتقاء امید به زندگی و بویژه بازتوزیع فضایی و جغرافیایی جمعیت متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین منابع آب اشاره کردهاند.
شرط اساسی تحقق اهداف نظام، توجه به تمامی این الزامات است. بخوبی روشن است که با تأکید صرف به افزایش کمی جمعیت به هر شکلی و به هر شیوهای، نه تنها به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید بلکه نقض غرض هم خواهد شد.
حال به آخرین آمار تحولات جمعیتی توجه کنیم، در این آمار به گفته علیاکبر محزون معاون سازمان ثبت احوال، جمعیت کشور تا پایان خرداد ماه از ?? میلیون و هفتصد و شصت هزار نفر فراتر رفته است. در سه ماهه اول امسال در حالیکه تعداد فوت ثابت بوده، تعداد موالید ? درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد داشته است. در سال بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نوزاد متولد میشوند و بیش از یک میلیون نفر هم هر سال به جمعیت کشور افزوده میشود. پس توجه داشته باشیم که از بزرگنمایی غیرعقلایی بحران پرهیز باید کرد. حال ببینیم افزایش جمعیت در مناطق مختلف چه ترکیبی دارد؟بیشترین میزان ثبت ولادت در استان سیستان و بلوچستان حدود ۳۶ در هزار، خراسان جنوبی۲۵٫۵در هزار و هرمزگان حدود ۲۴ در هزار است. جالبتر از آن، کمترین میزان ولادت، در استانهای گیلان ۱۳در هزار، مازندران ۱۴ در هزار و تهران ۱۴٫۵ در هزار ثبت شده است. همین آمار به روشنی به ما میگوید که سازوکار مناسبی برای اجرای صحیح سیاستهای ابلاغی و دستیابی به اهداف مورد نظر نداشتهایم و نداریم و ره به خطا میبریم.اتفاقاً در استانهایی که همین حالا مشکل کمبود آب، خشکسالی، کمبود فضای کار و اشتغال و عدم تناسب جمعیت با جغرافیا و امکانات زیستی و رفاهی بیش از هرجای دیگری وجود دارد شاهد افزایش نرخ رشد جمعیت و در مناطقی که از رفاه بهتری برخوردارند شاهد پائین بودن نرخ رشد هستیم.از طرف دیگر افزایش جمعیت در مناطق شهری و مهاجرت از روستا به شهر نیز نشان میدهد که برنامههای ما برای انجام مصوبه ابلاغی و تحقق هدف جلوگیری از مهاجرت روستائیان، نتیجه بخش نبوده است.اینکه برخی هم سعی میکنند تا به هر شکلی راههای جلوگیری از بارداریهای ناخواسته را سد کنند و با نوعی دخالت در امور شخصی جامعه و سلب آزادی در تصمیمگیریهای خانوادگی به ظن خود قدمی در راه افزایش جمعیت بردارند شاید بتوانند قدری آمار کمی را افزایش دهند اما خدمتی به تحقق اهداف نظام و مملکت و ملت و نیز ابلاغیه رهبری، صورت نخواهند داد.
همانطور که نگارنده در چند یادداشت این تقاضا را تکرار کرده، باید از هر حرکت شتابزده، تبلیغاتی، انفعالی، واکنشی، احساساتی و بدون پشتوانه علمی و کارشناسی اجتناب کرد. ریشههای مشکل را باید شناخت و درمان کرد وگرنه با قوانین و مقررات غیرعلمی و غیرکارشناسی به جایی نخواهیم رسید. همانطور که گفته آمد نمیتوان تنها به بند اول سیاستهای ابلاغی اکتفا و به سایر الزامات مصرحه بیتوجه بود. در حقیقت بندهای بعدی، الزامات ساختاری تحقق بند اول به حساب میآید. حداقل با شعار حمایت از رهبری و به بهانه اجرای توصیه ایشان، با نوع عملکردمان و با غفلت از توجه به تمامی الزامات مطرح شده، در حق مقام رهبری جفا روا نداریم.برای آنکه این سخن و این ابلاغیه به تعبیر خودمانی مثل بسیاری از توصیههای دیگر شهید نشود و به سرانجام مطلوب برسد باید با دقت به تمام موارد آن توجه کنیم. اگر تنها به فکر آن باشیم که فقط آمار را بالا ببریم و مثلاً غفلت کنیم که همین حالا حداقل ۳ استان بزرگ کشور با مشکل شدید آب مواجه هستند و در وضعیت قرمز قرار دارند و وضعیت آب در برخی کلانشهرها نزدیک به خطر است و اوضاع سفرههای زیرزمینی ما و منابع آبی کشور هم حال و روز خوشی ندارد و وضعیت اشتغال و امید به زندگی در میان جوانان کشور هم چندان روبراه نیست، آیا به اهداف مورد نظر دست پیدا خواهیم کرد؟ چگونه باید مشکل توزیع مناسب جمعیت و آمایش سرزمین را سر و سامان داد؟
بگذارید یک مثال ساده و دمدستی بزنم تا ارزش و اهمیت برنامهریزی و نمره گس و تلخ بیبرنامگی و سوءمدیریت را بهتر دریابیم. در همین تعطیلات چند روز عید فطر آنها که به قصد مسافرت و تفریح از تهران خارج شدند یک مسیر حداکثر ۳ساعته را بین ۱۵ تا ۲۰ساعت در راه بودند. آش آنقدر شور بود که حتی صدای رئیس پلیس راهور ناجا را هم درآورد که یکی باید به داد این سیل جمعیت و انبوه اتومبیلها و فقدان جادهها و اتوبانهای مناسب و سرگردانی مسافران و اعصاب به هم ریخته میلیونها آدم برسد. جمعیتی که بیش از ۱۲میلیون نفر آن، در یک محدوده کوچک جغرافیایی به نام استان تهران جمع شدهاند. اگر نخواهیم به همه الزامات سیاستهای ابلاغی به عنوان یک پیکره و اندام واحد توجه کنیم، سالهای آینده با چند میلیون جمعیت بیشتر که بخش قابل توجهی از آنها به جمعیت همین کلانشهر بی در و پیکر و متورّم و در آستانه خفقان اضافه خواهند شد، چه خواهیم کرد؟اگر قصد عمل به توصیه رهبر انقلاب و تحقق اهداف مستتر در ابلاغیه جمعیتی ایشان را داریم باید با دقت و توجه تام و تمام به تمام الزامات مطرح شده در این ابلاغیه توجه کنیم.
این مصوبه و ابلاغیه تنها یک بند ندارد. اتفاقاً عمل به سایر بندهاست که برای بند مورد نظرمان کارساز است. البته سختیهایی دارد. لذا بسیاری از کارگزاران و مسئولان دوستتر میدارند که به خاطر همین دشواریها و سختیها، الزاماتِ آن را ندیده بگیرند.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۴:۴۱ ق.ظ