نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی جامعه

نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی جامعه

جمشید خورشیدی
گروه فرهنگی:با افزایش تنوع و تکثیر رسانه¬ها انتخاب الگوی پوشاک افراد ـ که نوعی رسانة هویتی آنان محسوب می شودـ تابع عوامل متنوع تر و پیچیده تری می گردد، به طوری که دیگر کنترل آن توسط یک قدرت صـاحب رسـانه امکـان پـذیر نیسـت، بلکـه برآینـد جهت گیری رسانه ها با بیشمار اشکال گوناگون است کـه جهـت گیـری مـد را رقـم می زند.
این پژوهش با بررسی روند تغییر رسانه ها اهمیت امکان دخالت آگاهانه را در شکل دهی به جریان مد در جهت ارتقای فرهنگ عمومی نشان می دهد.
یونسکو فرهنگ را در معنای عام کلمه مجموعه وجوه تمایز بخش معنوی، مادی، فکری و احساسی قلمداد می کند که ویژگی یک جامعه یا گروه اجتماعی به شمارمی آیـد و هنـر، شیوة زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزشـی سـنتهـا و باورهـا را شـامل مـی شـود. فرهنگ متنی است که در آن شیوة گویش و پوشش مردم شیوة تهیـه و مصـرف، شـیوة تقسیم زمان و فضا شیوة دست افشانی و اجتماعی کردن ارزشهـا و شـیوة زنـدگی روزمـره شکل می گیرد.
تابوی موجود در خصوص پژوهش و اظهارنظر کارشناسی در مـورد جنبـه هـای مختلـف رفتار ظاهرآرایی، مد و زیباسازی بدن باید شکسته شود.
بدون انجـام پـژوهش نمـی تـوان شوق انجام هدایت را در دل خود و دیگری کاشت« در ایـن مقالـه، نخست، به واگشایی سه مفهوم فرهنگ مد و رسانه پرداخته و سپس ارتباط این سه را بـاز خواهیم کرد؛ همچنین، نقش مد را به عنوان یکی از بیشمار رسانه در ترویج فرهنگ بررسی کرده و در بخش دیگر، با مقایسة نمونه های تاریخی ارتباط سبک پوشش و رسانه هـا را در سی سال اخیر مورد ارزیابی قرارخواهیم داد؛ در نهایت، با مشخص شدن شـرایط حـال، بـه ارائة راهکاری در جهت هدایت مد به سمت و سوی درست می_پردازیم.
یک فرهنگ اجتماعی ـ که فرآیندی فعال است و نه مجموعه ای بی تحرّک از اشـیاء ــ از رسانه برای ایجاد تعامل بین واقعیت و تخیل و تاریخ و اسطوره استفاده می کند و آن را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به یک اتفاق نظر اجتماعی در امور روزانه بـه کـارمی گیـرد فرهنگ و ارتباطات در روابط، همزیست و در عمـل، انفکـاک ناپذیرنـد.
هـر رفتـار و عمـلِ فرهنگی رویدادی ارتباطی است و هر کنش ارتباطی، رویدادی فرهنگی محسوب می شود.
رسـانه دروازه ای است که از طریق آن فرهنگ به افراد منتقل مـی شـود. رسـانه هـای گروهـی ازیکسـو انعکاس زندگی روزمره و تعامل با فرهنگ جمعی به شـمارمـی آینـد و از سـوی دیگـر محملـی هستند که پیام هارا می رسانند و به خلق معانی فرهنگی می پردازند مد به عنوان صورتی ظاهری از افکار عمومی، شاخصی برای تشخیص ماهوی شخصـیت اجتماعی است.
با این نگاه، مد گویای یک نیاز در برقراری ارتباط با جمع است و از ایـن رو، فرد و جمع را در قضاوت خـود هوشـیار و متعهـد مـی سـازد و مسـئولیت فـردی و گروهی را بارور می کند.
ارزش یک جامعه به کیفیت افکار عمـومی بسـتگی دارد کـه مـد گونه ای از آن است و یا به عبارتی دیگر، هر جامعه شایستة همان افکار عمومی است کـه داراست.
اسلاتر مد را اینگونه تعریف کرده است: »تغییر مستمر در ذائقه ها، کالاها، ظاهر افراد و سبکهای زندگی که وجـه مشخصـة تجـدد محسوب می_شود.
مطابق مد روز بودن، یعنی همنوایی بـا سـبک زنـدگی مصـرف کننـدگان پیشتاز و به عبارت دیگر پیروی از کسانی که از نظر منزلت در بالای نردبان مد قرارگرفته اند و با مصرف اشیاء خاص آنها را به مد روز تبدیل می کنند«تکامل مستمر ابداع مجدد شیوه های قدیمی و ساختن شیوه_های جدید، به صـنعت مـد هیجان و جذابیت می_بخشد شکل گیری مد مستلزم وجود یک جامعة طبقاتی است.
بـرخلاف رسـم کـه هنجاری ایستاست، مد به شکل پویا و همچون یک جنـبش عمـل مـی_کنـد، چرا که مد اساساً مبتنی بر تفکیک و تقلید است. در یک جامعة طبقاتی، طبقـات بـالا یـا بـه اصطلاح نخبگان اجتماعی، نمی توانند با استفاده از سمبل ها یا نشانه های ثابت، خودشـان را از دیگران متمایز سازند.
بنابراین، ویژگی های ظاهری و بیرونی زندگی و رفتارشان از سوی طبقات پایین تر تعقیب می_گردند که این طبقات پایین تر نیز از سـوی گـروههـا یـا طبقـات پایین تر تعقیب می شوند. این فرآیند یک خصلت عمودی به مد مـی دهـد امـا طبقـة نخبـه همواره متوجه این واقعیت می_شود که به واسطة تقلید طبقات پایینتـر از آنهـا دیگـر قابـل تشخیص و تمایز نیستند و این باعث می شود که به معیارها و ملاک های تمیز دهنده جدیدی روی آورند که این معیارها نیز دوباره از سوی طبقات پایین تر تقلید خواهد شد. این خصلت مد باعث شده است که همچون یک جنبش عمل کند.فرهنگ و رسانه هر دو قابلیت تأثیرگذاری بر هم و تأثیرپذیری از یکدیگر را دارند، ضـمن اینکه می توانند در فرآیند فرهنگ گرایی و فرهنگ پذیری، با تبیین یـا تغییـر علایـق و منـافع اجتماعی، به فرهنگ سازی مبادرت ورزند. مدها در بازه ای از زمان، از طریق رسـانه هـا، در بین جمعیتی گسترش می یابند که این جمعیتها ممکن است سبکهـای زنـدگی متفـاوتی داشته باشند. به تناسب این سبکهای زندگی، مد انعکاس متفـاوتی مـی یابـد.
مـد از طریـق تأثیرگذاری بر لایه های سطحی فرهنگ نظیر تغییر در فنّاوری، نمادها و اسطوره_های جدیـد خلق می کند و یا نمادها و اسطورهای گذشته را بازتولید کرده یا تغییر می_دهد و رفته رفته بر روی هنجارها، ارزشها و نهایتـاً باورهـا تـأثیر مـی گـذارد. از ایـن رهگـذر، مـد رویکـرد فرهنگ گرایی را در فرهنگ سازی پیش رو می گیرد. بنا بر آنچه گفته شد، رسانه و مد هرکدام بر اساس خاستگاهشان خواستار بهنجارکردن استفاده گر ویژة خود به آن هنجاری که خـود مطلوب می دانند هستند. این درگیری و کشمش بین صاحبان رسانه های گوناگون روزبه روز فزونی می یابد، چراکه روزبه روز به تنـوع، تکثّـر و پیچیـدگی و توانـایی رسـانه هـا افـزوده می شود. در این آشفته بازارِ رقابت بین رسانه ها، آنچه اهمیتش به شدت احسـاس مـی شـود، نقش کاربران در خلق رسانة هویتی خود است.
مد به عنوان عنصری فرهنگ ساز، در دنیایی که خواستار حرکت به سمت ایده آل است، می تواند بیش از به تصویرکشیدن انسان بهنجار، عرصه و ابـزاری بـرای گفـت وگـوی افـراد توانسته است که مخاطبان قابل توجهی به خود جلـب کنـد و دلیـل ایـن امـر آن اسـت کـه مخاطب اینترنت علاوه بر تأثیرپذیری از فضای اینترنت، توانایی این را دارد که بـر روی آن تأثیر نیز بگذارد.
این قابلیت اینترنت باعث می شود کـه کـاربران آن عـلاوه بـر تأثیرپـذیری، تأثیرگذار نیز باشند.
بنابراین، مد را می توان هم بخشی از فرهنگ و هم نوعی رسانه قلمـداد کـرد. در عصـر حاضـر آن دسـته از رسـانه هـایی کـه قابلیـت تعامـل و مشـارکت بیشـتر را بـرای کـاربر فراهم می کنند نظیر مد و اینترنت، در جهت دهی به فرهنـگ عمـومی جامعـه از مطلوبیـت بیشتری برخوردار هستند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۵:۰۸ ق.ظ

دیدگاه


+ 6 = هشت