نقش رسانهها در ارتقای سواد اجتماعی افراد
گروه اجتماعی: در کشورما اغلب افراد از سواد ارتباطی لازم برخوردار نیستند. امروزه سوادی که از آن صحبت میشود دیگر تحت عنوان خواندن و نوشتن قابل بررسی نیست. بسیاری از افراد در جامعه ما از لحاظ ارتباطی و اجتماعی در بیسوادی کامل به سر میبرند. بخش قابل توجهی از افراد در جامعه ما نمیتوانند به شکل مناسب با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. متاسفانه بخش قابل توجهی از خانوادههای ایرانی در تربیت فرزندانشان چگونگی ارتباط مناسب را آموزش نمیدهند.
اکنون با بررسی مضمون رفتارها و صحبتهای موجود در محافل و مهمانیهای مختلف شاهد تخریب شخصیت برخی افراد خاص هستیم. این در حالی است که در ادبیات این سرزمین بیتی تحت عنوان »تا توانی دلی به دست آور / دل شکستن هنر نمیباشد« وجود دارد.
در این جهان هیچ فردی کامل نیست، پس چگونه برخی افراد به خود اجازه توهین و تحقیر دیگران را میدهند!؟ این در حالی است که فرد تحقیر کننده از دیگران تنهاتر و حقیرتر است. افراد باید توجه به عزت نفس را از خانواده بیاموزند. در گام بعد رسانه ملی به عنوان دانشگاه ملی باید توجه به عزت نفس دیگران و این مورد را که هر فردی در این جهان از حقوق و وظایفی برخوردار است به شکل مستقیم و غیرمستقیم آموزش دهد.
این در حالی است که با بررسی برنامههای طنز در رسانه ملی باید گفت که برخی از شوخیهای مطرح?شده در آنها توهین آمیز است. با این تفاسیر چگونه میتوان انتظار داشت شهروندان نسبت به یکدیگر احترام بگذارند؟
جامعه کنونی درگیر مسالهای تحت عنوان شوخی، توهین و تحقیر است. در این شرایط اگر افراد خواستار مقابله به مثل با فرد تحقیرکننده باشند دیگر با او هیچ تفاوتی ندارند. فرد مورد رنجش در شوخیها میتواند به فرد مقابل تاثیر رفتارش را توضیح دهد.
این اقدام میتواند فرصتی مناسب برای صحبت با او باشد. در گام نخست باید فرد شوخی کننده را متوجه تاثیر رفتارش بر روح و روان دیگر افراد کرد. این افراد باید بدانند که رفتارشان نه تنها باعث شادی نمیشود، بلکه رنج و ناراحتی برای دیگران را به دنبال دارد.
باید توجه داشت که هر گونه رفتاری منوط به این است که افراد خواستار ارتباط با فرد مقابل هستند یا خیر. اگر افراد خواستار ارتباط با یکدیگر هستند باید فرد مقابل را نسبت به رفتارها و نیتشان به این گونه اقدامات آگاه کنند، در غیر این صورت هیچ لزومی به دیدار و تحمل رفتار افراد تحقیر کننده نیست.
رسانهها میتوانند در زمینه ارتقای سواد اجتماعی جامعه نقش داشته باشند. برای مثال رسانه ملی میتواند با تشویق رفتارهای مناسب در زمینه ارتقای فرهنگ عمومی تاثیرگذار باشد، اما با بررسی برنامههای این رسانه باید گفت که نه تنها چنین رویکردی در این زمینه وجود ندارد، بلکه در فیلمها و برنامههای این رسانه بهجای توسعه فرهنگ مناسب، در مواردی تحقیر کردن یکدیگر به افراد آموزش داده میشود!
: شوخیهای بد یا توهینآمیز، دشنام و متلک عبارت است از اینکه انسان امور بد و زشت را به واسطه کلمات صریح و در بعضی موارد رکیک و زننده بیان کند. در برخی موارد، کاربرد برخی از تعابیر ناشایست حتی در قالب رفتارهای دوستانه و غیرمغرضانه از ضرب و جرح هم بدتر است. این در حالی است که در آیات، احادیث و فرهنگ این مرز و بوم به کرات انسان از بهکار بردن القاب زشت بر حذر داشته شده و اعلام شده است که یکدیگر را به القاب زشت صدا نزنید.
اما برخی افراد با تحقیر دیگران بر این باورند که میتوانند خود را فردی قابل احترام و مهم در گروههای مختلف جلوه دهند.
اغلب این افراد چون به طور مستقیم توانایی بیان چنین جملات و رفتارهایی را ندارند با رفتاری تحت عنوان شوخی وارد عمل میشوند. بسیاری از افراد از طرق مختلف خودنمایی میکنند.
برای مثال افراد از طریق عکسهای متعددی که در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند در پی ساختن شخصیت مجازی از خودشان هستند. با بررسی رفتارهای عادی و اقداماتی تحت عنوان کوچک کردن شخصیت باید گفت که این افراد از بعد روانی با کمبودهای فراوانی رو به رو هستند.
این گونه افراد با بروز رفتارهای تحقیرآمیز نشان دهنده بیتوجهی به خود و نیازهایشان هستند، چون هر فرد با توجه به نکات ضعف و قوت خود در پی ارتقای شخصیتش است و دیگر کنکاش در زندگی دیگران برایش بی اهمیت است.از سوی دیگر افراد در هر جامعهای قبل از هر اقدام به روسای خود توجه میکنند. در وضعیت کنونی حتی در محافل سیاسی، اجتماعی اقتصادی و… در کشور شاهد تمسخر یکدیگر هستیم. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت که افراد عادی به نکات اخلاقی توجه ویژه داشته باشند. هم اکنون افراد به جای اینکه در سمتهای مختلف در پی حل و فصل مسائل خود باشند بیشتر به خارج کردن حریف از میدان رقابت میاندیشند. افراد با تخریب یکدیگر در مجامع و محافل گوناگون در اصل لمپنیسم را در کشور ترویج میدهند.
در وضعیت کنونی لمپنیسم در سطوح مختلف جامعه اشاعه یافته است. نکته قابل توجه این است که افراد با شوخیهایشان، دوستان، اطرافیان و خویشاوندانشان را از دست میدهند.
اغلب افرادی که با شوخی و رفتارهای مخرب در پی بی احترامی و تخریب دیگران هستند از تنهایی رنج میبرند و بر اساس تنهاییهای موجود بروز این رفتارهای تخریب آمیز افزایش مییابد.
اصطلاحاتی در بین عموم تحت عنوان شوخی بیجا و باجا جا افتاده است. باید گفت که در شوخی باید با هم بخندیم نه اینکه به هم بخندیم.
در اغلب فرهنگهای دنیا شوخی و گذراندن اوقات شاد رایج است، اما شوخی با دست انداختن، کوچک شمردن و اینکه دیگری را نادان قلمداد کنیم متفاوت است. در شوخیهای واقعی هر نوع حرف و اقدامی برای افراد شادی و نشاط به دنبال دارد.
امروزه در اغلب رفتارهای تحقیرآمیزی که در کشور تحت عنوان شوخی یاد میشود افراد به خود اجازه میدهند با سوء استفاده از شخصیت دیگران و با وقاحت فرد مقابل را مورد تحقیر قرار دهند.اغلب افرادی که مورد تحقیر یا به اصطلاح شوخی قرار میگیرند در بازخورد به این رفتارها خواستار کناره گیری از فرد مقابل هستند. افراد بیپروایی که بدون هیچ ملاحظهای اقدام به تمسخر و تحقیر دیگران میکنند افراد تنهایی هستند. متاسفانه این افراد برای رهایی از تنهایی مبادرت به شوخی و تمسخر دیگران میکنند، اما غافل از اینکه این ویژگی اخلاقی ناپسند آنها را به این وضعیت کشانده است.همه موارد بالا برای استفاده صحیح از امکانِ جدید ایجاد شده است. اینکه برخی منتقدان دائما بر طبل انتقادات از شبکههای مجازی و فضای مجازی بکوبند و آن را یک سمّ مهلک قلمداد کنند نه تنها چاره راه نیست بلکه باعث ظنّ و گمان منفی در بین جامعه میشود. البته شکی نیست که رویکرد مسئولان ذیربط در این رابطه باید هدایت مسیر فضای مجازی در راستای مسیر انقلاب اسلامی باشد.
قوانین دست و پا گیر و عملکرد مجریان کج فهم آن، راه را برای توسعه دانش و سرویسهای وطنی میبندد. امروز خواسته بسیاری از فعالان و سرویسدهندگان این حوزه عدم سنگاندازی برخی مسئولین است. یعنی بی مهریها به متخصصان داخلی این حوزه به حدی است که آنها دیگر حمایت نمیخواهند، بلکه به این راضی شدهاند که در مقابل آنها سنگاندازی نشود.
استفاده صحیح که در بالا به آن اشاره شد به معنای تلاش برای کاهش آسیبهای این فضاست.
نفی مطلقی در کار نیست و نباید باشد. باید تلاش کرد که اعتیاد به این فضا را کاهش داد؛ به عموم مردم آموخت که اینترنت آلبوم شخصی آنها نیست؛ اینترنت مراودات اجتماعی را تسهیل می_کند اما نباید کاملا جایگزین آن شود؛ باید آموخت که هر محتوایی را لایک و دیسلایک و فوروارد نکنند و باید به عموم جامعه آموخت که لفظ مجازی به معنای غیر واقعی نیست؛ این فضا واقعی است و رفتارها و اعمال ما در آن با فضای حقیقی تفاوتی ندارد.
فضای مجازی بستری را برای ارتباط با جهانیان فراهم آورده است. لذا اگر نحوه درست استفاده از این فضا به مخاطب آموزش داده شود، باید از آن استقبال هم کرد. استقبال کرد که فرصتی فراهم شده برای نشر ارزشهای انقلاب اسلامی به همه جهانیان. و این فضا، فضایی است که برای حضور در آن باید به اصول خود استوار بود و البته برخی الزامات را هم پذیرفت.به عبارت دیگر، باید تلاش کرد فضای مجازی که جامعه ایرانی از آن بهره میبرند و اهمیتش به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است، در مسیر انقلاب قرار گیرد و به عنوان یک موتور محرک برای آن شناخته شود نه اینکه، همین فضا اساس و بنیان دستاورد امام راحل را هدف قرار گیرد.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۴:۵۹ ق.ظ