نقش تلویزیون در تغییر نگرش و رفتارهای اجتماعی

نقش تلویزیون در تغییر نگرش و رفتارهای اجتماعی

قسمت اول
مولود پاکروان
گروه اجتماعی:ازروزهایی که دراوج مشکلات دوران سازندگی، محدودیت شبکه‌های تلویزیونی و تکنولوژی‌های برنامه‌سازی، صدا و سیما به کمپین ترویج تغذیه با شیر مادرو واکسیناسیون پیوست، نزدیک به سه دهه می‌گذرد. اما خاطره خوش برنامه‌های عروسکی که توانستند در افزایش آگاهی‌های سلامتی-بهداشتی یک نسل نقش چشمگیری ایفا کنند هنوز در ذهن کودکان دهه ۶۰ که اینک خود مادر و پدر شده‌اند، باقی مانده است.
در یک دهه گذشته نیز، انیمیشن‌های سیا ساکتی و عمو برقی سبب شده‌اند کودکان و نوجوانان بسیاری به اصلاح رفتارهای ترافیکی خود و والدین‌شان بپردازند یا صرفه‌جویی در مصرف برق را جدی بگیرند. جعبه جادویی مانند هر رسانه دیگری چه برای آموزش و فرهنگ‌سازی برنامه‌ریزی شده باشد چه خیر، آموزنده و تاثیرگذار است؛ خواه این آموزه‌ها مثبت و در راستای بهبود زندگی افراد و جامعه باشد، خواه منفی و مانع پیشرفت. هر جا آموزش‌های رسمی در ترویج یک باور یا رفتار اجتماعی یا اشاعه یک فرهنگ با شکست رو‌به‌رو شده‌اند تلویزیون توانسته است آستین بالا بزند، مداخله کند و خوش بدرخشد.
برنامه‌های آموزش بهداشت و سلامت دهه‌های ۶۰ و ۷۰، انیمیشن‌های آموزشی صرفه‌جویی در مصرف آب و گاز و برق و کارتون‌های پرمخاطب سیا ساکتی برای اصلاح فرهنگ رانندگی، تنها بخشی از این برنامه‌های آموزنده فرهنگ‌ساز بوده‌اند. در کنار این برنامه‌هایی که آگاهانه برای تغییر نگرش و رفتار جامعه به ویژه کودکان تولید شده‌اند اما، برنامه‌های بسیار دیگری ساخته و پخش می‌شوند که گاهی قدرت آنها در تاثیرگذاری بر فرهنگ جامعه نادیده گرفته می‌شود.
از لباس پوشیدن آقایان و بانوان مجری در جنگ‌های گفت‌وگویی گرفته تا سریال‌های آخر شب، از تیزرهای تبلیغاتی تا برنامه‌های کودک و نوجوان همه و همه بر بینش، نگرش و رفتارهای اجتماعی مخاطبان تاثیر‌گذارند.
گرچه این نقش پررنگ بر کسی پوشیده نیست اما به نظر می‌رسد توان بالقوه رسانه جادویی در فرهنگ‌سازی، همچنان مغفول واقع شده است. بدانیم یا ندانیم، بخواهیم یا نخواهیم، تلویزیون در افکار ما مشغول کاشت است؛ مشغول کاشت بذرهایی که دیر یا زود در رفتارهای اجتماعی ما به ثمر می‌نشیند. نقش رسانه در آگاهی‌های اجتماعی:نقش وسایل ارتباط جمعی در ایجاد تغییرات سازنده اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. رسانه‌ها می‌توانند سبب افزایش آگاهی عمومی شوند و با برجسته ساختن موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی افکار عمومی را مهندسی کنند. نظریات مختلفی در زمینه تاثیر رسانه‌ها بر مخاطبان مطرح شده است. در این میان اما نظریه برجسته‌سازی شاید بهترین تصویر را از میزان نفوذ این ابزارهای قدرتمند ارتباطاتی و اطلاعاتی به دست می‌دهد. این نظریه می‌گوید رسانه‌ها نمی‌توانند به مخاطبان خود بگویند چگونه بیندیشند اما می‌توانند به آنها بگویند به چه بیندیشند و اندیشه بی‌شک سرآغاز تغییر نگرش، باور و رفتار است.
نمی‌توان انکار کرد که هر جامعه‌ای در مسیر پیشرفت و توسعه، با دشواری‌ها و معضلاتی رو به رو می‌شود. طیف گسترده‌ای از مشکلات اقتصادی و اجتماعی نظیر فقر، خشونت، فساد، حقوق بشر، جرائم، اعتیاد، کمبود منابع و انرژی و… زندگی روزمره یکایک افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهند و مقابله با آنها علاوه بر مداخله سازمان‌ها و نهادهای ذی‌ربط نیازمند مشارکت تمامی افراد جامعه است. این مشارکت و همراهی و عزم جدی برای رویارویی با بحران‌های اجتماعی و اقتصادی تنها زمانی حاصل می‌شود که مردم از آنچه در پیرامون‌شان می‌گذرد مطلع باشند، اهمیت رویدادها و مسائل را درک کنند و بیاموزند در مواجهه با این شرایط چه رفتارهایی باید از خود نشان دهند.
وظیفه آگاه ساختن جامعه تا حد زیادی بر عهده وسایل ارتباط جمعی گذاشته شده است. شبکه‌های خبری، مطبوعات، رادیو، تلویزیون و اینترنت همگی به ما کمک می‌کنند تا واقعیت‌های جهان پیرامون خود را دریابیم، اهمیت آن را درک کنیم و این فرصت را بیابیم تا با ذهنی روشن و نگاهی درست برای حل مشکلات با دولتمردان، سیاستگذاران و البته فعالان حوزه‌های مختلف، همکاری کنیم. رسانه‌ها به دلیل قدرت ذاتی برای دسترسی به تعداد زیادی از افراد، سرعت، فراگیری و… ابزار قدرتمندی برای رساندن پیام به مخاطبان، شکل‌دهی به افکار عمومی و تهییج و بسیج آن برای عبور از بحران‌های ملی هستند و این البته بخشی از مسوولیت اجتماعی آنهاست. رسانه مانند کلاس درسی است که میلیون‌ها نفر در آن می‌نشینند و در محضر یک معلم آگاه می‌آموزند. رسانه بهترین ابزار برای نشر آگاهی در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه مدرن به شمار می‌رود و با انجام این وظیفه می‌تواند برای رویارویی با تمامی مسائل مرتبط با زندگی مردم برای آنان فرهنگ‌سازی کند. خواه فرهنگ صرفه‌جویی در منابع و انرژی یا رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی باشد، یا مقابله با اعتیاد و ایدز یا فساد اداری.
عرصه رسانه و به‌طور خاص رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون، در دنیای امروز بیش از هر جای دیگری «عرصه فرهنگی» به معنای دقیق کلمه است. عرصه‌ای که در آن پیام‌های مورد نظر در قالب فیلم، سریال، موسیقی، خبر، تبلیغ و اشکال دیگر تولیدات رسانه‌ای تولید می‌شود و در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد .این تولیدات ضمن آنکه خود برگرفته از فرهنگ جامعه هستند بر باورهای فرهنگی و هنجارها و ارزش‌های اجتماعی جامعه نیز تاثیر می‌گذارند.
تلویزیون؛ فرهنگ‌ساز یا ضد فرهنگ:اغلب مقالاتی که به بررسی تاثیر تلویزیون بر جامعه و فرهنگ می‌پردازد بیش از هر چیز بر پیامدهای منفی این رسانه تاکید دارد. اکثر مطالعات، به کاوش در مورد تاثیر خشونت برنامه‌های تلویزیونی بر کودکان یا خانواده پرداخته‌اند یا نقش آن را در گسترش و تعمیق فرهنگ مصرف‌گرایی مورد نقد قرار داده‌اند. نویسندگان بسیاری در مذمت تلویزیون قلم می‌زنند و به بینندگان آن یادآوری می‌کنند که این جعبه جذاب اما ابله، به شیوه‌ای زیانبار زندگی خانوادگی، سنت‌ها، ارزش‌ها و فرهنگ جامعه را دستخوش تغییرات ناخوشایند می‌کند. اما اگر بخواهیم منصف باشیم، نفوذ تلویزیون بر ابعاد مختلف زندگی افراد همواره منفی و نامطلوب نیست. تلویزیون می‌تواند تاثیرات بالقوه مثبتی بر تفکر و رفتار مخاطبان خود بگذارد و البته می‌گذارد.
این رسانه مانند هر وسیله ارتباط جمعی دیگری ما را با اطلاعاتی که بدان نیاز داریم تغذیه می‌کند. از طریق تلویزیون از آخرین اخبار مربوط به رویدادها، قیمت‌ها، تصمیمات سیاسی، شرایط اقتصادی، و سایر رویدادهای مهم فرهنگی، هنری و ورزشی و دیگر اطلاعاتی که برای زندگی روزمره ما ضروری است، مطلع می‌شویم. تلویزیون برای بسیاری از مخاطبان خود تقویم، دایره‌المعارف و حتی دوربینی است که با آن جهان پیرامون خود را می‌نگرند. از طریق تلویزیون از همه چیز خبردار می‌شویم، از توفان و بارانی که در راه است تا سقوط و صعود ارزش سهام در بورس. تلویزیون تمام این وظایف را بر عهده گرفته است تا مخاطب بتواند به راحتی مقابل تلویزیون خود لم بدهد و در آرامش، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورد.
تلویزیون اما، وظیفه‌ای فراتر از فراهم کردن آسایش برای مردم دارد. این رسانه یک کلاس درس سراسری است، کلاسی که همزمان میلیون‌ها نفر در آن می‌نشینند و می‌آموزند. تلویزیون بهترین ابزار برای آموزش جامعه و فرهنگ‌سازی در مورد مسائل مهمی است که زندگی روزمره افراد جامعه و در نهایت سرنوشت یک کشور را رقم می‌زند. چه در حوزه سیاست، چه اقتصاد، پزشکی یا فرهنگ همواره حرف‌هایی برای گفتن و چیزهایی برای آموختن وجود دارد و تلویزیون به دلیل بهره‌مندی همزمان از جاذبه‌های تصویر و صدا و حرکت، تاثیرگذارترین و سریع‌ترین راه برای رساندن این پیام‌ها و آموختن این شیوه‌ها به جامعه است.
برنامه‌سازان تلویزیونی بیشتر تلاش می‌کنند از طریق برنامه‌های خبری و مستند وظیفه آموزش را به انجام برسانند. این نقش در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی رنگ و جلوه بیشتری به خود می‌گیرد. به عنوان مثال هنگام برگزاری انتخابات در هر کشوری تلویزیون مملو از برنامه‌های تبلیغاتی برای کاندیداها می‌شود تا مردم را به مشارکت سیاسی فرابخواند. یا هنگامی که کشور با بحران یا کمبودی مواجه می‌شود برنامه‌سازان تلویزیونی تلاش می‌کنند از تمام توانمندی‌های این رسانه بهره بگیرند تا مردم را از آنچه در پیش روست آگاه سازند و از آنان بخواهند دولت و سیاستگذاران را در گذر از بحران یا مدیریت کمبودها یاری دهند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ

دیدگاه


× هفت = 63