نسخه جهانی حافظ برای زندگی بشر

نسخه جهانی حافظ برای زندگی بشر

محتشم مؤمنی
گروه فرهنگی: کشور عزیز ما ایران از دیرباز مهد پرورش انسان های عظیم القدری در عرصه های گوناگون علمی و ادبی بوده و در سطح جهان به دارابودن فرهنگ غنی و باسابقه مشهور است در این سرزمین اهورایی تا به حال هزاران شخصیت ارزشمند پرورش یافته که هر کدام در یک یا چند رشته از علوم بشری صاحب عنوان بوده و مایه فخر این سرزمین و مردمانش گشته اند در این میان عرصه گاه شعر و ادب عرصه ای بوده که توجه جهانیان را به خود معطوف داشته و چشمان انسان ها را خیره کرده است با نگاهی هرچند گذرا به این گستره به نام هایی بر می خوریم که هر یک به تنهایی برای یک ملت کافی است تا الی الابد به او ببالد و خود را بدو منتسب دارد بزرگانی همچون رودکی, فردوسی, سنایی, عطار, مولوی, سعدی, حافظ و ده ها نظیر این ها که به راستی هر کدام از آنها در آسمان شعر و ادب همچون خورشیدی می درخشند و در میان این جمع بی شمار بدون شک آن مقدار که حافظ از مردمان هر عصر و زمانی دل برده و آنان را مجذوب و شیفته خود کرده دیگران چنین نبوده اند و به خاطر همین دلبردگی هاست که دیوان اشعار او همچنان در سطح جهانی منتشر شده و عشاق بسیار دارد مکتوب زیر مقاله ای از محتشم مؤمنی است با عنوان ده درس جهانی حافظ برای زندگی بشر در ادامه بیشتر بخوانید و اما اگر چه همگان حافظ را به عنوان شاعری که بیشترین بخش دیوان او را عناوینی همچون عشق و عشق ورزی تشکیل می دهد می شناسند ولی با مروری هرچند گذرا بر اشعار بجای مانده از این شاعر آسمانی سرزمینمان، این نکته بخوبی آشکار می شود که به واقع او حکیمی فرزانه بوده که ضمن برخورداری از هنر شاعری (چنانچه از زندگی نامه او نیز بر می آید) عالم دینی و معلم اخلاق و قرآن نیز بوده و از همین روی نکات و آموزه های اخلاقی و عرفانی بسیاری را در شعر خود آورده و برای هر چه بهترزیستن به انسان ها یادآور شده است.
آری، در میان غزلیات ناب و آبدار او صدها نکته اخلاقی و عرفانی وجود دارد که هر یک از آنها برای جامعه بشری در همه اعصار و به خصوص عصر حاضر که دوران التهاب و اضطراب است درس آموز بوده و انسان ها را در این وانفسای مادیگری به کار آمده و آرامش و آسایش را به او هدیه خواهد دهد و ما در این مقاله از میان صدها نکات اخلاقی موجود در شعر حافظ ده مورد را که بیشترین کاربرد را در زندگی انسان دارد و می تواند »گره از کار فروبسته ما بگشاید« انتخاب کرده و به دوستداران حافظ تقدیم می کنیم باشد که با بهره گیری از این حکمت های عرفانی که تماماً ریشه در تعالیم آسمانی قرآن کریم و گفتار اولیاء دین دارد زندگی بهتری را برای خود و جامعه انسانی رقم زنیم.
پرهیز از ظلم و روی آوردن به دادگری:در میان تعالیم آسمانی بسیاری که در کتب دینی ما ثبت و ضبط است بی گمان پرهیز از ظلم و ستم و در مقابل روی آوردن به عدل و داد و دادگری از جایگاه و اهمیت بسزایی برخوردار است. کم نیستند آیات و احادیث و روایاتی که در آنها انسان ها به ترک ظلم و عمل به عدل سفارش شده اند. دور فلکی یکسره بر منهج عدل است/خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل دقت در انتخاب دوست و همنشین:انسان موجودی اجتماعی و ناگزیر از زندگی در جمع و با دیگران است و به همین دلیل در این زندگی اجتماعی ناگزیر با گروهی از انسان ها و همنوعان خود روابطی نزدیک و از نوع دوستی و موانست برقرار می کند.
آری، دوستی با دیگران و رفاقت با سایر انسان ها از ضروریات زندگی آدمی است و دوست برای انسان به منزله غذای روح است و همانطور که از غذای جسم بی نیاز نیست از غذای روح نیز بی نیاز نیست و چه بسا به این غذا بیش از غذای جسم نیازمند باشد. ولی باید دانست اگر چه آدمی به دوست بسیار نیازمند است و چنانچه با کسی ارتباط نداشته باشد زندگی برایش بسیار دشوار و سخت خواهد بود ولی این خود به تنهایی دلیل نمی شود تا آدمی با هر کسی دوست شده و هر کسی را به رفاقت برگزیند چرا که:
ای بسا ابلیس آدم رو که هست/پس به هر دستی نباید داد دست
»لَقد اَضلنی عَنِ الذکر بَعدَ اِذجائنی وَ کانَ الشیطانُ للانسان خذولا: او بعد از آن که حق از طرف خدا برای من آمد، مرا گمراه ساخت و شیطان (هنگام امید)، انسان را رها می کند (سوره فرقان آیه۲۹ ??)
در روایات اسلامی نیز به کرات این مطلب تذکر داده شده است که آدمی نباید با هر کسی طرح دوستی و رفاقت بریزد و تا به طور کامل از سلامت روحی و اخلاقی کسی اطمینان حاصل نکرده باید از همنشینی و موانست با او پرهیز کند و در این راستا لازم است تا به آزمایش دوست اقدام نموده و شایستگی او را برای رفاقت بسنجد که در این صورت از مصاحبت با چنین دوستی که با آزمایش و اطمینان انتخاب کرده بهره برد و دوستی اش ادامه می یابد:
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح/هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
مدارا با مردم:زندگی اجتماعی بشر عرصه انواع و اقسام تزاحمات و گرفتاری هاست. انسان ها از آنجاکه هر یک دارای سلیقه و طرز تفکر به خصوصی هستند و از نظر سطح آگاهی و اندیشه نیز با یکدیگر متفاوت هستند، در برخوردها و نشست و برخاست ها خواه ناخواه با یکدیگر دچار مشکل شده و گاه این برخوردها چنان بالا می گیرد که به برخورد های فیزیکی می انجامد و چه بسا زیان ها و خسارت های جبران ناپذیری را به همراه می آورد. برای جلوگیری از این ضرر و زیان ها و دست یافتن به یک زندگی همراه با تفاهم و آرامش به طور قطع و یقین هیچ راه چاره ای جز «مدارا» و سنگ زیرین آسیاشدن نیست. آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروت با دشمنان مدارا
عشق ورزی و محبت:انسان موجودی است تشنه محبت و از هر که محبت و نیکی بیند بنده او می شود و طوق طاعت از او را بر گردن می نهد و از همین روی گفته اند:»الاِنسانُ عَبیدُ الاحسان: انسان بنده نیکویی است«
و مهرورزی از جمله خصائلی است که آدمی را محبوب دیگران می کند و موجب می شود که با او همراه شوند. اغراق نخواهد بود اگر گوئیم که یکی از گمشده های آدمی در طول حیات خود »عشق و محبت« است و به دنبال یافتن همین عشق است که کو به کو و وادی به وادی طی طریق می کند تا مگر بدان دست یابد و در سایه سار آن دمی بیاساید.
در عصر حاضر نیز که به واقع عصر بی مهری ها و نامهربانیهاست و از هر سو تیرهای کینه و نامردمی به سوی انسان ها روانه است و رواج انواع و اقسام بیماری های روحی و روانی و نیز آمار بالای طلاق و خودکشی و فرار از خانه و امثالهم در جوامع بشری خود ثابت کننده این مطلب است، بدون تردید یکی از بهترین داروها برای مقابله با این معضلات و دیگر مشکلات روحی روانی انسان ها همین تمسک به حبل المتین مهر و محبت است. تا زمانی که عشق ورزی به دیگران در سطح جامعه بشری فراگیر نشده و تبدیل به یک فرهنگ عمومی نشود و آن را از صورت یک وظیفه فصلی و مقطعی خارج نکرده و تبدیل به پیشه ی هر روز و شب مان نکنیم محال است که دردی از آلام روانی و به تبع آن جسمانی بشری دوا شود. دیوان غزلیات خواجه شیراز را نیز باید به واقع »صحیفه محبت و مهرورزی« نامید. به جرات می توان گفت در این کتاب ارزشمند کمتر غزلی را می توان یافت که در آن به نوعی اشاره بن مهر و محبت و عشق و عشق ورزی نشده باشد. دیوان حافظ »مهرنامه« ای است آسمانی که آدمیان را به مهرورزی و دوری از کینه و بدخواهی و بدگویی دعوت می کند. کتاب عشق است و صحیفه محبت و از همین رو هر کس با هر عقیده و مرامی وقتی پای به این بوستان رنگارنگ می نهد با آن انس می گیرد و از گلگشت در آن خسته نمی شود. در اینجا به عنوان نمونه به ادبیاتی از حافظ اشاره می کنیم که در آنها به اهمیت مهر و مهرورزی اشاره شد و ما را نیز به آن سفارش نموده است:
هرکو نکاشت مهر و زخوبی گلی نچید/دررهگذر باد نگهبان لاله بود
قناعت:یکی از زشت ترین خصائل آدمی که به تصریح همه حکما و عقلا موجبات هلاکت روحی و بالمال جسمی انسان را فراهم می آورد و انسان را از مرتبه انسانی به مرتبه حیوانی تنزل می دهد صفت بسیار ناپسند حرص است. صفتی بسیار شنیع که هرگاه در وجود آدمی ریشه بدواند تا او را از پای نیکفند دست از تلاش بر نمی دارد. در این دوران نیز بدون شک یکی از بدترین بلایا که جوامع بشری بدان مبتلاست، بلیه حرص و آز است که انسان راوا داشته تا برای تأمین خواسته های بی پایان و اغلب نامشروع خود زمین و زمان را به هم بریزد و منابع طبیعی را در پای منافع زود گذر خود قربانی کند و در این راه جنگ های بی شماری براه اندازد و همنوعان خود را به ورطه نابودی کشاند و کاربدانجا رسیده که حتی اصول اولیه انسانی را زیر پا نهاده و بواقع تبدیل به حیوانی درنده شده است و دور نیست آنزمانی که در اثر ادامه این مسیر، زمین این تنها کره قابل سکونت هستی نابود شود مگر این که (دستی از غیب برون آید و کاری بکند). و از همین روی پیشوایان ادیان آسمانی به پیروان خود سفارش فرموده اند تا از این رذیله اخلاقی دوری گزیده و خود را به زیور قناعت و دوری از حرص و طمع بیارایند. در سخنانی ارزشمند از علی(ع) می خوانیم: »طیب العیش القناعه: خوش ترین زندگی، زندگی با قناعت است.«
»مَنِ اقتَصَرَ عَلی بُلغُهِ الکَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَهَ و تَبوَّا خَفضَ الدَّعَه: هر کس به مقدار کفایت، قناعت کند، آسایش می یابد و برای خویش زمینه گشایش فراهم می کند.«

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۶:۱۴ ق.ظ

دیدگاه


یک + 4 =