مینی مالیسم تجلی روح صورت در ساخت اثر هنری
علی رزمآرای
گروه فرهنگی : نویسنده این نوشتار به اعتبار فعالیت تخصصی در حوزه ادبیات داستانی و شعر ، در جلسات هفتگی یا ماهیانه و یا کارگاه¬های تخصصیی ادبیات داستانی و شعر، نقد ادبی و تئوری ادبیات و… حضور مستمر دارد. این حضور مستمر اشکال مختلفی دارد: به عنوان عضو انجمن و یا کانون شعر و داستان و یا به عنوان منتقد و میهمان و … به همین اعتبار در یکی از جلسات کانون داستان نویسی حوزه هنری ارومیه پیرامون داستان¬های بسیار بسیار کوتاه یا داستانک و با نام ویژه خود مینیمال اپیگرام و صورت¬های گوناگون چون فلش فیکشن و…. سؤالاتی مطرح شد که من نویسنده این نوشتار در یک ارائه ساده در همان جلسه به نکاتی در این باب پرداختم. در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه آراز آذربایجان نیز ستونی به نام داستانک در چهارچوب صفحه وجود دارد که در این بین در اغلب اوقات داستان¬های کوتاهِ کوتاهی تحت عنوان داستانک در قالب این ستون به مخاطبان روزنامه و صفحه فرهنگ و هنر آن عرضه می شود. پیامد عرضه چنین متون کوتاه و بسیار کوتاه پرسش دوستانی بوده است که مخاطبان این صفحه بوده و هستند در باب چند و چون نظری و ادبی چنین متون کوتاهی. نوشتار زیر در همین مسیر جهت آشنایی و معرفی بیشتر این قالب رایج داستانی به قلم سپرده می¬شود. همچنین لازم به یادآوری است که متن زیر حاصل برداشت آزادی است از چند منبع گوناگون که اغلب از سلیقه های بغرنج ترجمه¬ای و مفهومی آکنده بوده¬اند. ریخت شناسی داستانهای مینی مالیستی:در نیم قرن اخیر، جهان داستان کوتاه آبستن شکلهای نوینی از روایت داستانی بوده است. گونهای که هر روز کوتاه و کوتاهتر میشود. این خوشاقبالترین نوع ادبی مدرن، در طول این سالها دستخوش تغییرات مهمی بوده است. در مغرب زمین، که موطن اصلی این گونه ادبیست، شکلهای تعریف شدهای از آن ثبت شده است.جنبش فرمالیست که در دهه ۱۹۲۰ شکوفا شد، به نوعی موجد اصلی پدید آمدن نظریات تئوریک درباره داستان کوتاه بود. نظریه پردازانی چون ویکتور اشکلوفسکی و حتی روایتشناسانی چون تسوتان تودورف و… در بسط و گسترش آن تأثیر داشتند.مینیمالیستها را میباید فرزند خلف جنبش فرمالیستها به حساب آورد. گرچه در پدید آمدن آن خیزشهای فلسفی و سیاسی سالهای پس از جنگ جهانی دوم نیز بیتأثیر نبود.فرمالیست تجلی روح صورت در ساخت اثر هنری بود که در حوزههای مختلف هنر از جمله موسیقی، نقاشی، شعر، داستان و … نفوذ کرد.مینیمالیسم تجلی و بروز تلاش فرمالیستها در ایجاد شکل¬های جدید بود. تلاشی در جهت تجربههای نو در پدید آوردن شیوههای تازه که شعار اصلی فرمالیستها بود.در فرهنگ بریتانیکا درباره واژه مینیمالیسم چنین آمده است:جنبشی که در اواخر دهه ۱۹۶۰ در عرصه هنرها، به ویژه نقاشی و موسیقی در امریکا پا گرفت و بارزترین مشخصه آن تأکید بر سادگی بیش از حد به صورت و توجه به نگاه عینی و خشک بود. آثار این هنرمندان گاهی کاملاً از روی تصادف پدید میآمد و گاه زاده شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. مینیمالیسم در ادبیات سبک یا اصلی ادبیست که بر پایه فشردگی افراطی و ایجاز بیش از حدِ محتوای اثر بنا شده است. آنها در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش میروند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاهترین شکل باقی بماند. به همین دلیل برهنگی واژگانی و کم حرفی از محرزترین ویژگیهای این آثار به شمار میرود. فردریک بارتلمی که خود از نویسندگان مینیمالیست محسوب میشود؛ اتهامهایی را که به مینیمالیستها میزنند میشمارد و بعد اضافه میکند: که خیلی عجیب است اگر داستانی همه این چیزها را نداشته باشد و به این خوبی باشد که اینها میگویند، پس این داد و فریادها برای چیست! تفاوت داستان کوتاه با داستان مینی مال را نباید تنها در اندازه حجم آن جستجو کرد. چرا که ویژگیهای دیگری جز کوتاهی حجم در این آثار به چشم میخورد. تفاوت عمده این دو بیش از آنکه کمی باشد کیفی است.از خصیصههای مهم اغلب داستانهای مینیمالیستی داشتن طرح ) ساده و سرراست است. در این نوع داستانها طرح چندان پیچیده و تو در تو نیست. تمرکز روی یک حادثه اصلی است که عمدتاً رویداد شگرفی هم به حساب نمیآید. در بعضی داستانها طرح چنان ساده میشود که به نظر میرسد اصلاً حادثهای رخ نمیدهد، که البته عدم پیچیدگی طرح را نباید به بیطرحی تعبیر کرد.از خصوصیتهای دیگر داستانهای مینیمالیستی محدودیت زمان و مکان است. به دلیل کوتاهی حجم روایت داستان، زمان رویداد و حوادث بسیار کوتاه است. اغلب داستانهای مینیمالیستی در زمانی کمتر از یک روز، چند ساعت و گاهی چند لحظه، اتفاق میافتد. چون زمینه داستانها ثابت است و گذشت زمان بسیار کم است. تغییرات مکانی هم بسیار ناچیز و به ندرت رخ میدهد. به همین دلیل اغلب یک موقعیت کوتاه و برشی از زندگی برای روایت داستانی انتخاب میشود. این اصل مسئله انتخاب طرح و روایت را در این گونه داستانی پر اهمیت میکند. کانون طرح در داستانهای مینیمالیستی یک شخصیت واحد یا یک واقعه خاص است و نویسنده به عوض دنبال کردن سیر تحول شخصیت، یک لحظه خاص از زندگی او را به نمایش میگذارد و این همان زمان مناسب برای تغییر و تحول است.در اغلب داستانهای مینیمالیستی هدف نویسنده نشان دادن یک واقعه بیرونی است. چنانکه خواننده احساس کند حوادث پیش رویش رخ میدهد. به همین دلیل واسطهای میان ما و حوادث وجود ندارد.آنچه در طرح این گونه داستانها مهم است انتخاب لحظه وقوع حادثه است. چون هر برشی از زندگی نمیتواند تمامی اطلاعات طرح را منتقل کند. درونمایه داستانهای مینیمالیستی اغلب دغدغههای کلی انسان است: مرگ، عشق، تنهایی و… و کمتر به روایت رویدادهای اقلیمی میپردازد.اندیشههای سیاسی و فلسفی و اعتقادی راهی به دنیای این داستانها ندارد. چرا که کوتاهی حجم داستان اجازه پرداختن به این اندیشهها را به نویسنده نمیدهد.در داستانهای مینیمالیستی همه عناصر داستان در حداقل خود به کار گرفته میشوند. اما در میان این عناصر، گفتوگو، تلخیص و روایت یشترین کاربرد را دارد. چرا که این سه عنصر، سرعت بیشتری در انتقال اطلاعات داستانی بر عهده میگیرند. در کل ویژگی اصلی این نوع فرم داستانی بسیار بسیار کوتاه در هفت مورد زیر خلاصه می¬شود که در نظرگاه منتقدین مخالف این فرم کوتاه¬نویسی و ایجاز مطلق نقاط ضعف آن به شمار می¬روند: ۱- حذف ایدههای فلسفی بزرگ ۲- مطرح نکردن مفاهیم تاریخی ۳- عدم موضعگیری سیاسی ۴- عمیق نبودن شخصیتها به اندازه کافی ۵- توصیف ساده و پیش پا افتاده ۶- یکنواخت بودن سبک ۷- بیتوجهی به جنبههای اخلاقی منابع فرهنگ نامه بریتانیکا نسخه ۲۰۰۲ کوتاه ترین داستان های جهان- استیو ماس ترجمه گیتا گرگانی
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۵:۴۴ ق.ظ