معلمان فرهنگی دانش آموزان نافرهنگی

معلمان فرهنگی دانش آموزان نافرهنگی

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: اشاره: نویسنده این نوشتار با توجه به اهمیت موضوع پرورش افکار و روحیه در کنار مقوله آموزش و نیز رویدادهای اخیر پیرامون برخوردهای ناصحیح در چهارچوب روابط معلمین و دانش¬آموزان، که زمینه ساز نابهنجاری¬های مختلف فرهنگی نیز می¬شود، دست به نگارش سلسله نوشتاری¬های در این خصوص خواهد شد. نوشتار زیر مدخلی است بر این سلسله نوشتارها.یکی ازمهمترین ارکان تأثیرگذار در نحوه تعلیم و آموزش در محیط و فضاهای آموزشی توجه به جنبه‌های روانشناختی مقوله آموزش و از سویی بهرمند بودن دانش آموزان به عنوان مقاصد اصلی عمل آموزش از روان سالم و با نشاط برای دریافت مفاهیم آموزشی است. درست به همین دلیل در تبیین راهبرد عملکردهای آموزشی در جهان امروز، مقوله آموزش را با مقوله پرورش هم عرض و حتی توأمان طرح می‌کنند. این جنبه هم عرضی مقوله‌های آموزش و پرورش در عصر حاضر دیگر به عنوان یک اصل پذیرفته شده و به شکل یک سیستم و دستگاه تثبیت شده به اجرا گذاشته می‌شود.پرورش روح و روان، مقدمه آموزش است؛ از همین رو مدارس و فضاهای آموزشی در هر پایه تحصیلی که باشند ابتدا یک محیط پرورشی و تربیتی هستند وسپس یک محیط اموزشی! محیطی که از نظرعوامل انسانی و محتوایی و حتی ابزاری، مناسب برای پرورش و بروز درونیات به شکل مثبت نباشد و منجر به ظهورنشاط و پویایی درونی نشود به درد آموزش و تعلیم نیز نخواهد خورد.
دانش‌آموزان فقط برای کسب دانش به شکل یک طرفه به مدارس فرستاده نمی‌شوند، باید توجه داشت که مدارس نه در شعار که در عمل و واقعاً خانه دوم دانش‌آموزان هستند. دانش‌آموزان برای چند ساعت در روز هم که شده، بخشی از عمر خود را در محیط مدرسه می‌گذارند. آنان در واقع این مدت چند ساعت در روز را در مدرسه زندگی می‌کنند و در طول مدت تحصیل خود در کنار آموخته‌های مثبت، باید مجال تجربه را نیز بیابند. این نکته که» دانش‌آموزان در طول عمر تحصیلی خود هر روز چند ساعت را در مدارس زندگی می‌کنند« را باید لایه ظریفی دانست که در محاسبات و طرز تلقی مدیران و معلمان و همچنین مسئولین و متولیان امر آموزش و پرورش در سطح کلان و از سویی از طرف اولیا دانش‌آموزان لحاظ نشده است. اگر پذیرفته شود که دانش‌آموزان این چند ساعت از روز را در مدارس واقعا ً زندگی می‌کنند آنگاه توقعاتی که در ازاء پذیرش این مهم طرح خواهند شد، سربر می‌آورند.شرایط یک محیط سالم که در آن جریان سلامت زندگی روان باشد و تمامی جنبه‌های روانی و روحی سلامت در آن لحاظ شده باشد چیست؟ آیا درچنین محیطی و با وجود پیش زمینه‌های مناسب و مساعد، امر مهم آموزش دقیق‌تر وعمیق‌تر به انجام نخواهد رسید؟ آیا شرایط حال حاضر مدارس و فضاهای آموزشی کشور از چنین وضعیتی برخوردار هستند؟ و… فضای مدارس همان گونه که در پرورش و شکوفایی استعداد دانش‌آموزان مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کنند، در برقراری آرامش روانی، نشاط، سلامت روح و جسم آنان یا برعکس، افسردگی و گوشه گیری آنها نیز دخیل‌اند. معلمان باید مانند والدین دانش‌آموزان یا حتی مهربان‌تر و دقیق‌تر از آنان باشند. محیط مدارس باید به گونه‌ای باشد که کودک در آن احساس امنیت کند و با میل و رغبت به محیط آنجا قدم بگذارد. باید توجه داشت در نظر گرفتن مدرسه تنها به عنوان یک محیط آموزشی با مجموعه‌ای از قوانین خشک انضباطی و تربیتی، نمی‌توان در برانگیختن انگیزه کودکان به سوی علم و دانش موفق شد.
*مدرسه و دانش‌آموز: دانش‌آموزان پایه‌های متعدد تحصیلی، از طبقات گوناگون اجتماع با فرهنگ‌ها، اعتقادات و آداب و رسوم خاص خانواده‌های خود به این فضای آموزشی قدم می‌ گذارند. بالطبع شیوه برخورد و رفتار آموزگار و مربی با توجه به روحیات و خلق و خوی آنان، باید متفاوت باشد. برای تشویق کودکان به فراگیری علم لازم است اخلاق نیکو و پسندیده نیز در کنار قوانین انضباطی مدرسه گنجانده شود. مهم‌ترین عاملی که سبب فساد اخلاقی کودک و انحطاط وی می‌شود، بی‌توجهی و طرد او از کانون خانواده و محیط مدرسه است. او هنگامی که خود را در میان انبوهی از انسان‌ها، تنها و بی‌کس احساس می‌کند ناگزیر به افرادی روی می‌آورد که برای او ارزش و اهمیت قائل می‌شوند.
در بیشتر موارد متوسل شدن به گروه‌های منحط جامعه و باندهای متعدد نتیجه همین سردرگمی و طرد شدگی دانش‌آموزان است. وضع روانی کودک که حاصل تعامل و ارتباط متقابل او با محیط خانواده است، یکی از عوامل تعیین کننده وضع تحصیلی اوست. محیط خانواده چه از نظر اقتصادی و چه از نظر شیوه‌های تربیتی پدر و مادر، تأثیری انکارناپذیر در چگونگی حالت روانی و درنهایت وضع تحصیلی او خواهد داشت. همه دانش‌آموزان از وضعیت اقتصادی مشابهی برخوردار نیستند . دانش‌آموزی که به علت مشکل مالی از حداقل امکانات رفاهی نسبت به همکلاسی‌هایش برخوردار است، احتمالا از لحاظ روحی و روانی نیز با مشکل مواجه می‌شود. بدون شک این امر یکی از مسایلی است که می‌‌تواند در افت تحصیلی او تأثیر‌گذار باشد (به خصوص دانش آموزانی که مجبورند برای برطرف کردن احتیاجات معیشتی خانواده پس ازساعات مدرسه کار هم بکنند).
*رشد دانش‌آموزان و موفقیت تحصیلی: یک جنبه از تفاوت‌های فردی میان دانش‌آموزان از حیث عملکرد تحصیلی، تفاوت آنها در رشد طبیعی و متعادل جسمانی است. برای مثال چنانچه دانش‌آموزی از لحاظ جنبه‌های رشد جسمی ضعف داشته و یا دارای مشکلات حرکتی باشد، طبیعی است که نمی‌تواند جریان تحصیلی خود را به طور عادی و طبیعی طی کند. دانش‌آموزی که چشم ضعیف یا شنوایی ناقص دارد یا از لحاظ بدنی دچار خستگی زودرس می‌شود و یا به علت کمبود مواد غذایی از جسم سالمی برخوردار نیست، چگونه می‌تواند در امر تحصیل موفقیت کسب کند؟ در اینجاست که مربیان و آموزگاران باید متوجه تفاوت‌های فردی، در میان دانش‌آموزان باشند. همان گونه که والدین نباید فرزند خود را با فرزندان دیگرشان یا با سایر کودکان مقایسه کنند، در مدرسه نیز مربیان نباید استعدادها و قابلیت‌های دانش‌آموزی را به دانش آموز دیگر متذکر شوند یا او را با دیگری مقایسه کنند .
بعضی از آموزگاران درباره دانش آموزان خود به طور ناصحیح و اشتباه قضاوت می‌کنند. همان طور که پیش از این نیز یادآوری شد دانش اموزآن از خانواده‌های متعدد با روحیات متفاوت به مدرسه قدم می‌گذارند. اگر دانش‌آموزی در درسی ضعیف است یا هنگام بیان مطالب با لکنت زبان مواجه می‌شود، این امر همیشه دلیل بر عقب‌ماندگی او نیست. این دسته از کودکان به محبت و رسیدگی بیشتر نیازمندند. به وجود آوردن پیوند دوستی میان آموزگار و دانش‌آموز موجب می‌شود که کودک به راحتی مشکل خود را با مربی مطرح کرده و از او راهنمایی بخواهد. در این صورت معلم نیز به علت واقف بودن به ناراحتی کودک می‌تواند در صدد کمک و رفع مشکل او برآمده و با تشویق او به درس خواندن و یا شرکت در فعالیت‌های گروهی و فرهنگی او را بیشتر یاری کند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۵:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


هشت + 3 =