معایب و مزایای وابستگی رسانه ها به شبکه های مجازی

معایب و مزایای وابستگی رسانه ها به شبکه های مجازی

گروه جامعه: مهم ترین رخداد ارتباطی سال_های اخیر تغییر مسیر حرکت و محل حضور مخاطب است لاجرم پیام آوران و پیام آفرینان نیز هماهنگ با این تغییر به اختیار یا اجباردر پی مخاطب در این مسیر و حوزه تازه آمده اند از این رو است که وابستگی روزنامه نگاران و روابط عمومی ها به عنوان بخشی مهم از تولید کنندگان و عرضه کنندگان پیام و محتوا به شبکه های اجتماعی هر روز بیشتر می شود در ادامه به بررسی چگونگی وابستگی رسانه ها به شبکه_های مجازی پرداخته ایم براساس آخرین برآوردها ۸۱ درصد کارشناسان روابط عمومی و ۷۸ درصد روزنامه نگاران حیات کارشان را وابسته به شبکه_های اجتماعی می دانند.
این وابستگی با موضوع پیچیده تری نیز همراه شده است و آن نحوه و سازوکار اثربخشی روزنامه نگاران و روابط عمومی ها بر افکار عمومی در عصر شبکه های اجتماعی است. در بسیاری از موارد کانال ها یا پیج ها و حساب های کاربری شهروندان و شهروند خبرنگاران در فضای مجازی بیننده ها و بازدیدهای بیشتری از حساب های دست اندرکاران و فعالان حرفه ای رسانه دارد. آیا این بدان معناست که دیگر رشته کار پیام رسانی از دست اصحاب رسانه خارج شده؟
شبکه های اجتماعی، روابط عمومی ها و روزنامه نگاران همگی اجزایی از نظام ارتباطی هستند و به هم وابستگی متقابل دارند و استفاده از شبکه های اجتماعی امری اجتناب ناپذیر است. شبکه های اجتماعی در جایگاه منبع توزیع اطلاعات و اخبار، منبع مهمی برای روزنامه نگاران به شمار می روند و حق دسترسی آزاد به اطلاعات را تا حدی محقق می سازند. بنابراین استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان منبع اخبار و اطلاعات می تواند همه بخش های کاری روزنامه نگاران را تحت تأثیر قرار دهد زیرا شبکه_های اجتماعی هم حوزه های سیاسی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ورزشی را تحت پوشش قرار داده اند و از نظر سبک مطلب بیشتر در حوزه »خبر« و بازنشر صورت می گیرد بدین معنی که آنچه در شبکه های اجتماعی تولید می شود بیشتر خبر است نه گزارش، مصاحبه و سایر ژانرهای رسانه ای.
اما این وابستگی در مواردی که امکان وجود عنصر خبری »صحت و درستی« کم است بسیار می تواند به اعتبار نشریه لطمه بزند. البته این امکان حتماً می تواند وجود داشته باشد که شهروند- خبرنگاران به این دلیل که از زاویه نگاه خاص به ماجرا نگاه می کنند یا منافع شخصی دارند، ممکن است گزارشگرانی عینی گرا و فاقد سوگیری نباشند و آنچه در شبکه ها انتشار می_دهند، دارای سوگیری بوده و ذهنیات خود آنها در نحوه گزارش تأثیرگذار باشد که این امر قطعاً باعث کاهش اعتماد مخاطبان رسانه های غیر مجازی می شود.
متأسفانه یکی از مهم ترین آسیب های شبکه اجتماعی، بی توجهی به شیوه نگارش فارسی است که در صورت تداوم ترویج غلط نویسی، در آینده ای نه چندان دور شاهد افول سواد عمومی جامعه خواهیم بود.
متأسفانه هیچ عکس العملی از سوی هیچ نهادی در این زمینه مشاهده نمی شود و اگر واقع بین باشیم، شاید واقعاً به دلیل گستردگی نتوان کاری هم کرد کارستان، اما مطبوعات و خبرگزاری ها باید بشدت مراقب باشند که مبادا تسلیم این روند غلط نویسی شوند. از رسانه ها بخصوص رسانه ملی باید در جهت توسعه درست نویسی کمک طلبید.در حال حاضر روزنامه نگاران و روابط عمومی ها تلاششان این است که از فضای مجازی به عنوان یک فرصت برای ارتباط بیشتر و تعامل نزدیکتر با مخاطبانشان استفاده کنند.
اما متأسفانه به دلیل ضعف و تأخیر هایی که در پذیرش تکنولوژی در کشور وجود دارد، برای آماده کردن زیرساخت ها بخصوص در بحث_های حقوقی و قانونی دچار تأخیر هستیم.یعنی اینکه بلافاصله پس از ورود شبکه ها و رسانه_های اجتماعی در جامعه بسیاری از مردم با آنها سر و کار دارند. اما بسیاری از سازمان ها و وزارتخانه ها از اینکه آیا مجاز به استفاده از این پتانسیل برای انجام وظایف اداری خودشان می_باشند یا خیر اطلاعی ندارند.
حضور کمرنگ خبرنگاران در میدان خبر و رویدادها این امکان را می دهد که گزارش های جان داری که تاریخ مطبوعات و روزنامه نگاری کشور را ثبت و ضبط می کند کمتر شود.
اما نکته ای که وجود دارد این است که شبکه_های اجتماعی نقش شهروند خبرنگاران را بسیار برجسته تر کرده است؛ به طوری که تلویزیون و رسانه های صوتی و تصویری و رسانه های مکتوب از گزارش های مردمی به عنوان شهروند خبرنگاران استفاده می کنند و دقایقی از برنامه_های خودشان را به این موضوع اختصاص می دهند.
بنابراین مجموعه ای از آسیب ها ، تهدیدها و فرصت هایی که در حوزه فضای مجازی متوجه روابط عمومی ها و روزنامه نگاران است باعث می شود با آموزش صحیح و مداوم نقاط ضعف موجود را به نقاط مثبت تبدیل کند.
اما اگر پدیده روزنامه نگاری پشت میزنشینی اشاعه پیدا کند باعث می شود مردم رسانه های مکتوب را پس بزنند و خود روزنامه نگاران از وظایف حرفه ای شان عقب بمانند. بنابراین به نظرم می رسد که این موضوع بستگی به نگاه و مأموریت هایی دارد که یک رسانه برای خودش قائل است.
به اعتقادم وابستگی به هر چیزی و هر منبعی بسته به درصد، میزان و نوع آن اشکال دارد. یعنی رسانه ها چه رادیو و تلویزیون و چه روزنامه ها برای ادامه حیاتشان به مواد خامی وابسته اند یعنی همان طور که خودرو برای حرکت نیاز به سوخت دارد و آدمها نیز برای ادامه حیات شان به اکسیژن نیاز دارند، رسانه ها نیز برای ادامه حیات شان به خبر، محتوا و پیام مطالب نیازمندند. اما اگر این نیاز از یک منبع تأمین کننده حتی اگر موثق ترین و بهترین منبع باشد به نظر من اشکال دارد.
درحقیقت وابستگی از نوع بد است. اما اگر به منابع متعددی مراجعه کنند و مترصد این باشند از هر منبعی برای تأمین خبرهای مورد نیاز خودشان و در واقع انتشار اخبار مورد نیاز مخاطبان اقدام کنند این بسیار مناسب است.
اما مشکلی که وجود دارد این است که برخی همکاران رسانه ای تحت تأثیر فضای احساسی و هیجانی و موج سونامی جریان های خبری به یک منبع وابسته شده و به آن مراجعه می کنند که به نظرم آسیب زا و اعتبار زدا و خطرناک است.
اگر توجه داشته باشید رسانه ها برای تأمین اخبار مورد نیاز خود و ادامه حیاتشان به خبر نیاز دارند که از منابع مختلف به دست می آید.
یکی از این منابع مشاهده است؛ یعنی خبرنگار در میدان و صحنه حضور پیدا می کند و خبر مورد نیازش را تهیه می کند و در اختیار مخاطب قرار می دهد که به نظرم از بهترین نوع خبر و انتشار اخبار است زیرا خبرنگار بی واسطه سر صحنه خبر حضور دارد و اخبار را تولید و منتشر می کند.
یک بخشی از حیات روزنامه نگاری به طور صرف به روزنامه نگاران باز نمی گردد بلکه به صاحبان رسانه هم بازمی گردد. یعنی بسیاری مواقع روزنامه نگاران ایده ها و طرح هایی برای اجرا دارند اما صاحبان رسانه ها این فرصت ها را شاید خیلی نشناسند و استراتژی لازم را نیز اتخاذ نمی کنند.
بنابراین برای مقابله با این اتفاق روزنامه نگاران و صاحبان رسانه باید راهکاری را بیندیشند که بهتر بتوانند از این فضا استفاده کنند. اما متولیان حوزه رسانه خیلی به این موضوع توجه نمی کنند یعنی منتظر می مانند تا موضوع همه را دربرگیرد.
درحالی که می شود خیلی زودتر به فکر چاره جویی افتاد و راهکاری را اتخاذ کرد. اما از بعد روزنامه نگاری اتکا بیش از حد خبرنگاران به شبکه های اجتماعی هم می تواند فرصت و هم تهدید باشد.
تهدید بواسطه اینکه بحث سرعت انتقال اخبار است و اینکه با یک روزنامه نگار و تعداد محدود خبرنگار روبه رو نیستیم. بلکه شهروند روزنامه نگارانی مواجه هستیم که شاید اخبار را حرفه ای منعکس نمی کنند و بازتاب نمی دهند اما اصل خبر منعکس می شود و روزنامه نگاران می توانند به دروازه بانی مناسب خبر کمک کنند.یعنی در فضای مجازی روزنامه نگاران می توانند براحتی با کنترل ها نظارت ها و ارتباط هایی که با سازمان_ها و دستگاه ها دارند کسب اطلاع دقیق کنند
. ما متأسفانه به دلیل نبود سیاستگذاری مناسب و استراتژی لازم روزنامه نگاران هم غرق در این فضا شده اند و به اینکه نقش شان در این پدیده ها چی می تواند باشد خیلی توجه نکردند.
اما دیگر موضوعی که وجود دارد این است که زبان و بیان از عناصر مهم در کار روزنامه نگاری و روابط عمومی است. حال سؤال اینجاست که شبکه های اجتماعی تا چه میزان به تقویت زبان و نحوه نگارش کمک می کنند یا مورد تهدید قرار می دهند.
براساس تحقیقاتی که انجام داده ایم متأسفانه فضای مجازی به دلیل خلاصه نویسی یا فضای غیررسمی و اینکه همه در آنجا می نویسند خیلی پایبند به قواعد و اصول نگارشی نبوده اند و نیستند.
بنابراین برخی واژه هایی هم اکنون تحت تأثیر فضای مجازی رواج پیدا کرده که از هیچ اصول و قاعده ای در زبان ادبیات فارسی برخوردار نیست. اما آنچه مسلم است این است که افراد نخبه و سازمان های رسمی و رسانه های ما دیر تر از مردم فضای مجازی را به رسمیت شناخته اند و از آن استفاده می کنند. یعنی اگر بموقع وارد فضای مجازی می شدند و تولید محتوا می کردند شاید وضع به اینگونه نمی شد.
یعنی هم به لحاظ محتوا و هم فرم و شکل و هم به لحاظ حراست از فرهنگ و هم به لحاظ بحث های سیاسی این زیان ها را نمی دیدیم. بنابراین هم اکنون به اعتقاد من روابط عمومی ها باید فضای مجازی را به رسمیت بشناسند وبه بهترین نحو از آن استفاده کنند و با زبان خوب با آن ارتباط برقرار کنند.به هر صورت یک بخشی از آن تهدید است. در کل اهل فن معتقدند که نمی شود کاری کرد. یعنی اگر روزنامه نگاران می توانستند مؤثر باشند در درست کردن این فضای ادبیات عمومی در سال_های گذشته این کار را می کردند. هنوز هم می بینید در نامه نگاری های رسمی و غیر رسمی و ادبیات عمومی جامعه عباراتی اشتباه به کار برده می شود و همچنان رایج است. یعنی روزنامه نگاران هنوز نتوانسته اند به این موضوع دامن بزنند و آن را تقویتش کنند. از سوی دیگر همان طور که شاهد هستید در روزنامه هایی که امروز در کشور منتشر می شود شکسته نویسی رایج می_شود.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایرنا،یعنی سرمقاله روزنامه ای داریم که سرمقاله_هایش بسیار شکسته است و این آفت_هایی است که در واقع این فضا درست کرده و شاید نزدیک کند از این منظر فرصت است که زبان رسمی و گویش مان و زبان نوشتاری شبکه_های اجتماعی مان بهم نزدیک ویکپارچه شود. حال اینکه آیا از زبان معیار فاصله می گیریم یا خیر به قطع فاصله خواهیم گرفت اما خوب یا بد آن نگاه ها متفاوت است.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۹:۳۱ ق.ظ

دیدگاه


پنج × 4 =