مشکلات فرهنگی ما (جامعه ایرانی- ارموی)

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: من نویسنده این نوشتار چندی پیش در جمع برخی از هنرمندان همکار و غیرهمکار خود در دایره بحثی پیرامون آسیب_شناسی فرهنگ رفتاری و گفتاری عمومی بودم. اصل بحث از جایی آغاز شد که یکی از هنرمندان فوق‌الذکر که از اساتید دانشگاه ارومیه نیز هست از ذهنیت فرهنگی و هنری قشر فرهیخته (دانشگاهی، مطبوعاتی، هنرمند تئاتری سینما و ادبیات و…) صحبت به میان آورد. دیگر دوستان هنرمند نیز با ابراز نظر شخصی و تخصصی خود از زوایایی مختلف به مقوله فرهنگ رفتاری و گفتاری نظر کردند.
نوشتار زیر کلیتی از این نظرات است که با کمی دخل و تصرف از نظر تخصصی در گفتار بزرگان صاحب_نظران فرهنگ و جامعه شناسی و حتی فلسفه در ایران و در این باب آمده است. دکتر علی شریعتی، دکتر مصطفی ملکیان، علی طهماسبی و حتی صادق زیباکلام و… همگی موارد مطروحه را جزو آسیب شناسی اصلی فرهنگ رفتاری و گفتاری در چهار فرهنگ و جامعه شناسی ایران و ایرانی دانسته¬اند. نوشتار زیر با تکیه بر دو نکته اصلی نگارش یافته است. اولا ً فقط مختص جامعه شهری بزرگ شهر ارومیه نبوده و نیست و در کلیت خود نسبت به همه کشور و همه طیف_های انسانی را قابل طرح است، به همین دلیل از لفظ فرهنگ غنی ایرانی در متن آن نام برده شده است.
دوما ً مسئله هویت فرهنگی و تاریخی در چهارچوب این نوشتار فرع بر موضوع تشخیص داده شده و در جریان آن هویت قومی و یا ملی مدنظر نبوده و از نظر مطالعات فرهنگ شناسی رفتاری و گفتاری رفتاری ترک، فارس و کرد و… در یک رده بررسی شده¬اند به همین دلیل لفظ فرهنگ غنی ایرانی برای شمول هرچه بیشتر موضوع در فرهنگ ترک آذربایجانی؛ کرد ایرانی و فارسی ایرانی نشانگر فرهنگ غنی تاریخی بوم آن‌ها به طور جمعی بوده و جزء یک اطلاق جمعی به مورد دیگری اشاره ندارد. با توجه به آنچه که به عنوان جستار فرهنگ غنی ایرانی آورده شد، لازم است که مشکلات فرهنگی خود را نیز در بنیان این فرهنگ غنی ریشه یابی کنیم و به درستی و به دور از هرگونه تعصب ملی آن‌ها را شناسایی و در جهت بر طرف کردن آن گام برداریم. این امر شاید در دید نخست برای خواننده¬ای که عشق به سرزمین و فرهنگ مادریش (اعم از آذربایجان، کردستان و …) دارد کمی ناخوشایند باشد ولی اگر با خرد و اندیشه¬ای درست به آن نگریسته شود خواهیم دید که نه تنها در جهت نفی فرهنگ غنی ایرانی نبوده و نیست بلکه در جهت هرچه بارزتر و غنی‌تر شدن این فرهنگ و تمدن به شکل فراگیر نیز می¬تواند باشد. رشد و نمو و جهانی شدن هر فرهنگ از یک سو نیازمند به شناسایی نقاط ضعف آن فرهنگ و تلاش بر برطرف کردن آن دارد و از سوی دیگر محدود به یک مرز جغرافیایی نبودن است. متأسفانه مورد نخست که برطرف کردن نقاط ضعف فرهنگ ایرانی است هنوز هیچی اقدام جد مطالعاتی و کاربردی برای برطرف کردن آن صورت نگرفته است ولی مورد دوم که محدود به مرزهای جغرافیایی نبودن است به شکلی بسیار درست و منطقی در فرهنگ ایرانی نهادینه شده است. با توجه به مقدمه ارائه شده در پیشانی نوشت این نوشتار برخی از عوامل ضعف در فرهنگ ایرانی را می¬توان به شرح زیر تجزیه و تحلیل کرد:
*تملق و چاپلوسی و بت ساختن از انسان‌ها
بارزترین و روشن‌ترین مثال آن در ادارات سازمان‌ها، کشورداری و جامعه ایرانی نمایان است. در ادارات و سازمان¬ها پرسنل زیر دست با مدیران و قدرت¬های بالاتر در سازمان برای رسیدن به اهداف خود با چاپلوسی و تملق رفتار می¬کنند.
در صورتی که اهداف سازمانی هر شرکت رشد و ترقی آن سازمان و رضایت مشتری و در سطوح بالاتر نقش مثب در ارتقا یک کشور است. از این روی هر شخص با انجام وظایف به درستی می‌تواند به این مهم دست یابد و دیگر نیازی به تملق و چاپلوسی نخواهد بود.
ولی متأسفانه با کاهش انجام وظایف در نزد پرسنل نیاز به تملق نیز بیشتر می‌شود و هم راندمان کاهش خواهد یافت و هم روابط غیر سازنده در آن سازمان رواج خواهد یافت.
همچنین باید با توجه به فرهنگ مهر ورزی، دوستی و خونگرمی ایرانیان که شهرت جهانی دارد، فرهنگ تملق و چاپلوسی را باید از آن به درستی تفکیک کرد تا هرگز یکی خوانده نشود.
کاهش معیارهای اخلاق:کاهش معیارهای اخلاقی در ایران امروز موجب شگفتی نه تنها ایرانیان اهل خرد و اندیشه شده است بلکه موجب شگفتی پژوهشگران جهان که در مورد ایران و فرهنگ ایرانی نیز خدمت می¬کنند نیز شده است. برای نمونه به چند مورد کوتاه که نشان از کمرنگ شدن این ادب و فرهنگ غنی شده است اشاره می¬کنیم : ملتی که (همه اقوام ایرانی) بیش از چند هزار سال پیش (به پیروی از فرهنگی اخلاقی فولکلوریک و سنتی خود) بیرون انداختن آب دهان در کوچه و بازار و رودخانه‌ها برایش بسیار زشت و زننده محسوب می‌شده است و هرگز به این امر غیر اخلاقی تن نمی‌داده امروز به راحتی نه تنها در خیابان و مکان‌های سر پوشیده بلکه در مکان‌های ارزشمند باستانی و دینی نیز چنین می‌کنند و فراتر از آن در سطح بین‌المللی نیز همچون غربیان در زمین‌های وزرشی به روی زمین ورزش که میلیون‌ها انسان نظاره گر آن‌ها است آب دهان به زمین می‌افکنند! بایستی با جدیت کودکان را از سنین کم به دوری از این فرهنگ غلط سفارش نمود تا نسل به نسل به مرور زمان بار دیگر فرهنگ اصیل ایرانی نهادینه شود. کاهش معیارهای اخلاقی در شروع یک زندگی زناشویی و یا حتی آغاز دوستی بین دو جنس مخالف:
متأسفانه امروزه در جامعه ایران مواردی دیده می‌شود که حکایت از تغییر فرهنگ ایرانیان و نزول شدید معیارهای انسانی ملت ما دارد. پایه های یک زندگی مشترک که بایستی بر اساس مهر، عشق و خواستن طرفین گذاشته شود امروزه در نزد بسیاری از جوانان بر اساس معیارهای مالی گذاشته می‌شود. متأسفانه این امر بیشتر در نزد زنان ایران گسترش چشم گیری پیدا کرده است و معیار اصلی سنجش افراد مختلف از نزد برخی آن‌ها نوع لباس، مارک لباس، خودروی سواری، محل قرار گرفتن منزل افراد و … است.
تجمل گرایی، پدیده چشم و هم چشمی در زندگی مدرن امروزی بیش از پیش نمایان شده است و زندگی برخی از ما ایرانیان را در حد زندگی حیوانی کاهش داده است. در نتیجه این نوع زندگی، اخلاق و معنویات و کردار نیک به کلی از ما دور می‌گردد و نه تنها به خود آسیب می‌زنیم بلکه در جامعه نیز موج منفی اخلاقیات را گسترش می‌دهیم.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۲ ب.ظ

دیدگاه


شش − 5 =