مشروطه‏خواهان آذربایجانى اندیشه سازان دموکراسی درایران

مشروطه‏خواهان آذربایجانى اندیشه سازان  دموکراسی درایران

نصرالله صالحی
گروه تاریخ: سابقه اندیشه سوسیال دموکراسى در ایران به سال‏هاى قبل از مشروطه باز مى‏گردد. خاستگاه اصلى این جریان، منطقه قفقاز بود. در شکل‏گیرى این جریان سیاسى و فکرى سه نیرو مؤثر و دخیل بود: مجاهدان قفقازى، مشروطه‏خواهان انقلابى آذربایجانى و روشنفکران ایرانى ـ ارمنى. نظریه‏پردازان این جریان از اندیشه‏هاى سوسیال دموکراسى رایج در کشورهاى اروپایى، به‏ویژه روسیه متأثر بودند. آنان با ترجمه و نگارش مقاله‏هاى متعدد و انتشار آن‏ها در روزنامه‏هاى مختلفِ وابسته به این جریان، به ترویج اندیشه‏هاى سوسیالیستى در ایران پرداختند. مقاله حاضر مى‏کوشد این جریان را با تمرکز بر دو بحث اصلى، بررسى و شناسایى کند: ۱٫ زمینه و بستر تکوین جریان سیاسى وفکرى سوسیال دموکراسى در ایران، ۲٫ مجلس دوم و حزب دموکرات.
۱٫زمینه و بستر تکوین جریان سیاسى وفکرى سوسیال دموکراسى در ایران: با بمباران مجلس اول (۲۳ جمادى الاول ۱۳۲۶) فصل جدیدى در تاریخ نهضت مشروطیت گشوده شد. مشروطه اول (۱۳۲۴-۱۳۲۶ق) بعد از دو سال، با شکست پایان یافت. مخالفان مشروطه، اعم از جریان‏ها و طیف‏هاى مختلف، چیرگى یافتند و با تمام توان، آزادى‏خواهان را قلع و قمع کردند؛ جمعى از آنان کشته و تبعید، و شمار زیادى با گریز از تهران، راهى آذربایجان، قفقاز، استانبول و اروپا شدند و با تمام قوا به مبارزه قلمى و قدمى با استبداد برخاستند. این مبارزات به عمر سیزده ماهه استبداد که به استبداد صغیر معروف شد، پایان داد و با فتح تهران (۲۷ جماد الثانى ۱۳۲۷) بار دیگر مشروطه بر استبداد غلبه یافت و مجلس دوم تشکیل شد و براى بار نخست، احزاب سیاسى در مشروطه دوم شکل گرفت. حزب دموکرات مهم‏ترین حزب سازمان یافته در این دوره بود. این حزب نماد اصلى جریان تندرو (انقلابى) به حساب مى‏آمد.
براى آگاهى از چرایى و چگونگى تشکیل حزب دموکرات و نیز درک اهداف، خط مشى و اندیشه‏هاى سخن‏گویان این حزب، نخست به زمینه‏هاى تشکیل این حزب مى‏پردازیم.
از خلال رساله معروف رسول‏زاده مى‏توان دریافت که در سال‏هاى مقارن مشروطه، هیئتى با نام »اجتماعیون ـ عامیون« در ایران تشکیل و به فعالیت‏هاى انقلابى مشغول شد. هیئت مزبور تحت تأثیر فرقه اجتماعیون ـ عامیون ایرانى قفقاز شکل گرفت. خود آن »فرقه«نیز به تبعیت از حزب سوسیال ـ دموکرات کارگرى روسیه در قفقاز شکل‏گرفته بود.
هر دو حزب در دوران استبداد صغیر با حمایت همه جانبه از مبارزات مسلحانه آزادى‏خواهان گیلان و آذربایجان، تأثیرى سرنوشت‏ساز در کشمکش میان مشروطه‏خواهى و خودکامگى به جا گذاشتند. براى روشن شدن چگونگى تشکیل این دو حزب و به‏ویژه تأثیرى که در شکل‏گیرى حزب دموکرات داشتند، کمى توضیح لازم است.
آزادى‏خواهان روسیه که با نظام استبدادى حاکم بر آن کشور در مبارزه بودند از نیمه دوم قرن نوزدهم در داخل و خارج از آن کشور دست به تشکیل هسته‏هاى مقاومت در قالب احزاب و انجمن‏هاى سیاسى زدند. پلخانف و تنى چند از همکارانش در ۱۸۸۳م حزب »سوسیال دموکرات«را در خارج از روسیه تشکیل دادندو با انتشار اعلامیه، روزنامه و هم‏چنین نفوذ در گروه‏هاى کارگرى به بالا رفتن سطح آگاهى عموم، کمک مؤثرى کردند. یکى از نویسندگان در این باره مى‏نویسد:با تشکیل حزب سوسیال ـ دموکرات کارگران روس (۱۸۹۸م)، ملیت‏هاى غیر روسى (از جمله مسلمانان قفقاز، ارمنیان و گرجیان) که جملگى در صف مخالفان حکومت تزارى قرار داشتند، به حزب سوسیال ـ دموکرات پیوستند. انقلابیون مسلمان قفقاز به منظور سازمان‏دهى بهتر مبارزات خود، در اواخر سال ۱۹۰۴م دست به تشکیل حزبى به نام »همت«زدند که در رأس آن، پزشک دانشمندى به نام نریمان نریمانوف قرار داشت. محمد امین رسول‏زاده، عزیر حاجى بکف، چاپارادزه از دیگر اعضاى برجسته این حزب بودند. حزب همت از نظر سازمانى، مانند بخشى از کمیته باکوى حزب سوسیال ـ دموکرات کارگران روسیه (جناح بلژیک) بود، اما تا حدى هم استقلال داشت.
به اعتقاد ایوانف حزب همت نه فقط از نظر سیاسى تحت تأثیر حزب سیوسیال دموکرات روسیه قرار داشت، بلکه از نظر سازمانى نیز بدان پیوسته بود، به گونه‏اى که در جلسات کمیته اجرایى حزب همت، اعضاى کمیته باکوى حزب سوسیال ـ دموکرات روس، و هم‏چنین در اجتماعات کمیته باکوى حزب سوسیال دموکرات روسیه، نمایندگان همت به عنوان عضو متساوى الحقوق و کامل شرکت مى‏کردند .تشکیل حزب همت و گسترش فعالیت‏هاى آن بر خیل عظیم ایرانیان مقیم قفقاز نیز تأثیر گذاشت، چنان که درست یک سال بعد (۱۹۰۵م) »کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران« یا »اجتماعیون ـ عامیون ایران« در بادکوبه تشکیل شد. این کمیته با حزب همت بستگى داشت.
بنیان‏گذاران و اعضاى »کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران« در قفقاز عمدتا از پیشه‏وران، بازرگانان و کارگران ایرانى الاصل ساکن قفقاز بودند. کسروى ضمن ذکر اسامى تک تک افراد بنیان‏گذار این کمیته بر این نکته تصریح کرده است که این افراد در ایران به نام »مجاهدان قفقازى« شناخته مى‏شدند، حال آن که تنها لباس قفقازى به تن مى‏کردند و خود در اصل، ایرانى بودند. تقى‏زاده نیز در نامه‏اى به براون بر این نکته تصریح کرده است. رابینو، کنسول انگلیس در رشت در گزارشى با عنوان »فدایى‏ها« که به تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۰۶ تهیه کرده، راجع به کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران در قفقاز اطلاعات ارزش‏مندى در اختیار گذاشته است. وى مى‏نویسد:
در بادکوبه فرقه فدائیان از مجاهدین وجود دارند که به اسم اجتماعیون ـ عامیون داراى کمیته سرّى مى‏باشند، و این جمعیت فقط در بادکوبه قریب به شش هزار نفر مى‏شوند. این‏ها غالبا ایرانیانى هستند که از ایران مهاجرت اختیار کرده و در آن‏جا به کسب و تجارت مشغول‏اند. با این فرقه، اغلبى از گرجى‏ها و بعضى از ارامنه و جمعیتى از روس‏ها، یعنى از آزادى‏طلبان روس همراهى تامه دارند. اسباب ناریه، از قبیل تفنگ‏ها و موزر و طپانچه و قواى دینامیتى موجود دارند که در لاپارترهاى»لابوراتوار«مخفى، آماده کرده‏اند، چنان که پلیس مخفى دولت روس، مکرر از آن‏ها به دست آورده، خود آن‏ها را هم دست‏گیر کرده است. ولى این مسئله به هیچ وجه در مقابل خیالات آن‏ها نتوانسته است، مقاومت نماید.حدود سه ماه پیش از گزارش رابینو، ناظم الاسلام کرمانى در ذکر حوادث روز ۲۳ رجب ۱۳۲۴/۱ اوت ۱۹۰۶، یعنى ۳۹ روز بعد از صدور فرمان مشروطیت، ضمن اشاره به ورقه‏هاى چاپىِ رسیده از قفقاز، اقدام به درج »انتباه نامه اجتماعیون ـ عامیون ایران« مى‏کند و وى مى‏نویسد: این »انتباه نامه« از »طرف اجتماعیون عامیون فرقه ایران، قومیت مرکزى قفقاز« انتشار یافته است.
در روزنامه مساوات، شماره ذیحجه ۱۳۲۵، اعلامیه‏اى از »فرقه مقدسه اجتماعیون ـ عامیون ایرانى مقیمین قفقاز« به زبان ترکى و با ترجمه فارسى آن، که خطاب به »عموم فرقه‏هاى حریت پرست روسیه و عثمانى و سایر ملل دنیا« بود چاپ شد. در شماره ۱۵ (۲۷محرم ۱۳۲۶) همان روزنامه، گزارشى مبنى بر بدرفتارى کنسول ایران با مجاهدان ایرانىِ ساکن بادکوبه به چاپ رسید.
صالح على‏یف با دست‏یابى بر اسنادى نویافته از بایگانى مرکزى تاریخ آذربایجان شوروى، در مقاله‏اى ضمن درج بخشى از »مرام‏نامه حزب اجتماعیون ـ عامیون« به مناسبات فیمابین حزب کارگرى سوسیال ـ دموکرات روسیه، به خصوص بلشویک‏ها، با انقلابیون ایران و هم‏چنین با حزب اجتماعیون ـ عامیون اشاره کرده است. وى تصریح مى‏کند که مرام‏نامه این حزب تا حد زیادى متأثر از مرام‏نامه »حزب کارگرى سوسیال ـ دموکرات روسیه« بوده است. على یف مى‏گوید: کمیته مرکزى این حزب در باکو، در سال‏هاى ۱۹۰۶-۱۹۰۷م با شعبه‏هاىخود در تبریز، گیلان، تهران و سایر نقاط ایران مرتبط بوده و نفوذ و اعتبار بسیارى در آن‏ها داشته است. با این حال، وى به زمان و چگونگى تشکیل این شعبه‏ها در شهرهاى ایران اشاره نمى‏کند. البته از آگاهى‏هاى جسته و گریخته موجود در برخى منابع مى‏توان دریافت که نخستین بار حیدر عمو اغلو، انقلابى اهل قفقاز که یکى از اعضاى کمیته اجتماعیون ـ عامیون باکو بود، از سالى که وارد ایران شد (۱۳۲۰ق) تلاش کرد تا در محل مأموریت خود (مشهد) دست به ایجاد تشکلى سیاسى مشابه با احزاب سیاسى موجود در قفقاز بزند. وى در خاطرات ناتمام خود، از ظلم و ستم عمّال دولتى و حاکم ایالت در خراسان بر توده مردم سخن مى‏گوید و از این اعمال، ابراز انزجار مى‏کند. وى در خصوص تصمیم خود براى تشکیل یک حزب سیاسى در مشهد مى‏نویسد:
در تمام مدت یازده ماه که من در خراسان اقامت داشتم هر چه سعى و تلاش کردم که بلکه بتوانم یک فرقه سیاسى به دستور روسیه تشکیل بدهم ممکن نشد، چون کلّه‏هاى مردم به قدرى نارس بود که سعى من در این ایام، بى‏نتیجه ماند و مطلقا معنى کلمات مرا درک نمى‏کردند، چون دیدم کوشش من در خراسان بى‏فایده مانده لذا در ۱۷ رجب ۱۳۲۱ به سمت طهران عازم شدم.
در دوران اقامت حیدرخان در تهران جنبش مشروطه‏خواهى شکل مى‏گیرد و بعد از چندى به پیروزى مى‏رسد. تب و تاب جنبش انقلابى، عرصه مناسبى براى ایفاى نقش فعال از سوى حیدرخان فراهم مى‏کند. حیدرخان مى‏نویسد که او و جمعى از هم‏فکرانش به مردم متحصن در سفارت که »مطلقا اطلاعى از وضع مشروطیت نداشته و ترتیب آن را مبسوق نبودند« آگاهى مى‏داده‏اند و بعد از پیروزى جنبش مشروطه خواهى، با تشکیل دو حوزه عمومى و خصوصى تلاش مى‏کنند تا افراد شایسته در انتخابات مجلس اول، روانه مجلس شوند. وى مى‏گوید که بعد از تشکیل مجلس، حوزه عمومى از هم مى‏پاشد و »هفت نفر حوزه خصوصى که با فرقه اجتماعیون ـ عامیون کارگرى روسیه نیز رابطه داشتند« به فعالیت ادامه مى‏دهند. حیدرخان در ادامه مى‏نویسد:پس از آن که به فرقه اجتماعیون ـ عامیون روسیه اطلاع داده شد که در طهران فرقه اجتماعیون ـ عامیون تشکیل داده شده و هست، از آن‏جا به شخص من نوشتند که دستورالعمل لازمه را به شعبه مسلمان‏ها و ایرانى‏ها در قفقازیه داده شده است و شما شعبه آن را در طهران افتتاح کرده معا با آن‏ها کار کنید.
افراد حوزه خصوصى که سخت به تداوم انقلاب مشروطه دل‏بسته بوده‏اند، براى مقابله عملى با عناصر ضد انقلابى، »کمیته مجرى و هیئت مدهشه« (گروه ترور) را تشکیل دادند تا در مواقع لازم با به کار گرفتن»فدایى‏هاى قفقازى« که در طهران حضور داشتند، دست به ترور بزنند. حیدرخان در خاطرات خود به نمونه‏هایى از این دست اشاره کرده است، از جمله بمب‏گذارى در خانه علاء الدوله که توسط شخص او انجام گرفت و نیز بمب‏اندازى به سوى کالسکه محمدعلى شاه که توسط همان کمیته طراحى شده بود.با این توضیح، زمان و چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون ـ عامیون تهران دانسته شد. مى‏پردازیم به دو شعبه مهم دیگر؛ تبریز و رشت.
در باب چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون ـ عامیون تبریز، سلام اللّه‏ جاوید و کسروى آگاهى‏هایى هرچند مختصر، اما با ارزش در اختبار گذاشته‏اند. جاوید، تجار روشنفکر تبریز را که به استانبول و قفقاز رفت و آمد داشتند، بنیان‏گذار شعبه اجتماعیون ـ عامیون این شهر در پیش از انقلاب مشروطه مى‏داند.
وى بعد از ذکر نام افرادى چون حاجى رسول صدقیانى، میرزا محمدخان تربیت، حاجى على دوافروش، میرزا ابوالحسن‏خان حکاک باشى، حاجى على‏نقى گنجه‏اى، یوسف خزدوز و میرعلى‏اکبر سراج، بر نقش محورى کربلایى على مسیو تأکید بیشترى مى‏کند.وى مى‏نویسد_:»او«اغلب حین سفر از گرجستان، ماه‏ها در تفلیس مى‏ماند و با آزادى‏خواهان آن‏جا تماس پیدا مى‏کرد. در جریان تماس‏ها با دکتر نریمان نریمانوف ملاقات مى‏کرد. اوزبان فرانسه را خوب مى‏دانست و انقلاب فرانسه را خوب مطالعه کرده بود.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


− 3 = شش