مشایعت یا بدرقه؟

مشایعت یا بدرقه؟

رستم عظیم پور
گروه اجتماعی: و تو دوست من نیک میدانی که انها ما را به بهای از دست دادن عمرشان و ذره ذره سوختن و دم برنیاوردن در فراز و نشیب های زندگی و با تحمل مشقات و سختی های فراوان و…………
بدست آورده اند، به اینهمه تلاش، ایثار و فداکاری یکایکشان ( که به احتمال قریب به یقین یکی از بازنشستگان بزرگوار بوده یا خواهند بود) در انجام تعهدات و وظایفی که در قبال خانواده داشته و دارنداز صمیم قلب ارج و حرمت نهاده و جایگاهی را در قلب و زندگیمان به آنان اختصاص دهیم که شایسته و سزاوار آنند، نه تکریم و کلامی الکی وو ریا کاری!؟ ضمن اینکه به سهم خود با قلبی آکنده و لبریز از مهر و محبت به تمام خانواده های شایسته ایرانی بودن این روز را تبریک گفته و از پیشگاه حضرت حق به بازنشستگان سپید گیسان و ریش سفیدان بزرگوار و ارجمند بقای دوام و طول عمر عزتمندشان را استدعا و مسئلت کنم……….. و اما محسن ختام:
« دوستی دیرینه و بازنشسته از آموزش و پرورش دارم، همین دو سه روز پیش دیدمش سخت پریشان خاطر و درب و داغون بود، سلام و علیکی کردیم و احوالپرسی. جویای حالش شدم و علت پریشان احوالی، گفت:
-آقای……. دست به دلم نذار که خونه!
-چرا مگه خدای ناکرده اتفاق ناگواری افتاده؟
-او سکوت اختیار کرد
- چرا اینجوری میکنی مرد، سکوتتو بشکن و برام بگو چی شده؟
چی بگم؟ از کی بگم و از کجا شروع کنم؟
از آنچه که باعث پریشان حالیت شده بگو، بگو تا دلت سبک شه!
پیاده رو خیابان تقریبا خلوت بود، ضمن بهمراه یکدیگر به آرامی گام برمیداشتیم، سر سخن را باز کردهو شروع به حرف زده نمود….
همانطور که میدونی یکی دو سال پیش خانمم بر اثر تصادف اتومبیلش با اتومبیل دیگری از ناحیه قلب ومغزمصدوم شد مقصر این تصادف هم خانمم بود که پیش اومد….خلاصه در خلالاینمدت هر چی از زندگی داشتم خرج دوا و درمان و بیمارستانها کردم و دکترها!همه چی از دستم رفت خانه ای کوچک اجاره کردم و با زنم در انجا سکونت کردیم… خدا خودش میدونست چه بلایی در کمینه که برامون بچه نداد هزار بار شکر برحمتش. از صندوق وام ضروری فرهنگیان و دوست و اشنا بیست و چهار میلیون تومان جمع کرده و در موسسه مالی…… جهت دریافت وام به اندازه سپرده پس از هفت ماه به اقساط چهل و دو ماهه افتتاح حساب کردم….. روزها گذشت تا اینکه هفت ماه سپری شد. به آن موسسه مراجعه کردم گفتند به ازای هر یکماه شش ماه به مدت پرداخت وام دریافتی افزوده میشود اگر صبر بکنی برات بهتر خواهد بود و به نفعته. منم که از خدام بود بار اقساطم سبک باشه و مدت باز پرداخت (تعداد اقساط) بیشتر از جان و دل قبول کردم…….بعد از سه ماه که مدت ده ماه از افتتاح حساب سپرده گذاریم میگذشت باز به آنجا مراجعه کردم، گفتند اگر دو ماه دیگر هم صبر کنی یک و نیم برابر یعنی سی و شیش میلیون میتونی وام بدون کارمزد دریافت کنی……. انگاری خدا خودش ردیف میکرد که بتونم در یکی از روستاهای اطراف شهرمون خونه ای بخرم، خیلی شاد و مسرورم کرد. شاد و خندان از موسسه به خونه رفتم تا این خبر خوش را به خانمم بدم……….. دو ماه هم گذشت به مووسسه مالی…. جهت اخذ وام و تشکیل پرونده رفتم!
پس از سکوت کوتاه و آهی عمیق ادامه داد: بمن گفته شد تقاضایی مبنی بر استفاده از طرح عید سعید فطر یعنی اخذ وام یک ونیم برابر سپرده نوشته و تسلیم کنم تا درکمسیون مطرح گردد، جواب موافقت یا عدم موافقت را بعد از یک هفته خواهند داد.آقا سرتان را به درد نیارم بعد از یک هفته که رفتم گفتند با وام شما بمبلغ سی و شیش میلیون بر اقساط سی و شیش ماهه و هر قسط یک میلیون تومان موافقت گردیده و شما باید در تاریخ ۱۵/۶/۹۳ بع از ظهر ساعت۴ با توجه به اینکه بیست و چهار میلیون تومان سپرده شما به مدت دوازده ماه تمام دست نخورده باقی مانده طبق لیست و فرمی که به شما داده میشود به اتفاق ضامن ها و مدارک خواسته شده در این محل حاضر باشید.
ادامه دارد…

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۱ ق.ظ

دیدگاه


نُه − = 7