مرگ هر زبان نابودی گوشه ای از فرهنگ بشری است
علی ودایع
گروه فرهنگی: اکنون در جهان در هر سال ده زبان خاموش میشود و زبانشناسان پیشبینی میکنند اگر این روند ادامه یابد؛ نود درصد زبانها تا سده آینده رو به خاموشی خواهند رفت.از آنجایی که فرهنگ وابسته به زبان است، با زبان شکوفا میشود به حیات خود ادامه میدهد و منتقل میشود. با مرگ هر زبان فرهنگ وابسته به آن نیز در معرض نابودی قرار میگیرد.از سوی دیگر هر زبانی سازگاریهای ضروری با شرایط ویژهی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را برای گویشورانش فراهم کرده و امکان شناخت هستی از دریچهای ویژه را برای آنها میسر میسازد. لذا مرگ زبانها به مثابه نابودی همه این امکانهای ضروری برای حیات اجتماعی و تداوم فرهنگ است.
بر پایه بررسیهای انجام شده در چارچوب برنامههای زیست محیطی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱ اکنون در جهان بین پنج هزار تا هفت هزار زبان وجود دارد که مردم با آنها سخن میگویند.اما زبانشناسان پیشبینی میکنند که ۹۰ درصد این زبانها در سده آینده رو به خاموشی میروند و از یادها خواهند رفت.از این تعداد ۲۵۰۰ زبان در معرض نابودی سریع هستند.
اکنون در جهان هر سال ده زبان خاموش میشود که این در تاریخ امری بیسابقه است(بابیک، ۱۳۷۹) میزان نابودی زبانها در نقاطی که تنوع زبانی آنها بیشتر است بسیار بالاست. اطلس زبانی منتشر شده از سوی یونسکو در مورد زبانهای در معرض نابودی گویای آن است که بیشترین تمرکز این زبانها در مناطقی از اقیانوس آرام است که ژاپن هم بخشی از آن است.
شماره زیادی از این زبانها به مناطق دورافتادهای مثل درههای منزوی، جزایر دوردست و بیابانهای غیرقابل دسترس منحصر میشوند.ولی زبانهای دیگر کل قارهها را پوشانده همه اینها با ایجاد پیوند میان اقوام گوناگون دنیای وسیعی را به وجود میآورند.
تعاریف جهانی شدن و فرهنگ زبانی
جهانی شدن ( Globalization ) ازجمله مسائل مهمیاست که در پرتو پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ارتباطات، کشورهای در حال توسعه را به چالش کشانده است .
جهانی شدن، زنجیرهای از دگرگونیها است که عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای جهان را دربر میگیرد. عدهای از کارشناسان پیشبینی میکنند روند این تغییرات، درنهایت به ایجاد یک نظام واحد جهانی میانجامد.
جنبههای سیاسی، نظامی، اجتماعی، زیست محیطی، جرم و جنایت و مسأله اجتماعی از دیگر ابعاد این پدیدهاند.امروزه بعد فرهنگی جهانی شدن، یکی از ابعاد مسألهزا و پر حرف و حدیث آن است.در دهههای پایانی قرن بیستم، جهان شاهد برجسته شدن فرهنگ، یا آن گونه که «»گلمحمدی« در کتاب خود نامگذاری کرده است، خاصگرایی فرهنگی بوده است.این برجستهگی فزاینده، اکثر جوامع را کم و بیش در بر میگیرد و به کشور یا منطقه خاصی محدود نمیشود.
امروزه چه کشورهای توسعه یافته و ثروتمند غربی چه کشورهای توسعه نیافته و فقیر جهان سوم، شاهد حضور چشمگیر عناصر مختلف فرهنگی در زندگی سیاسی اجتماعی خود هستند.
احیا و برجسته شدن فرهنگ، هم بسیار گسترده و فراگیر است هم نمودها و مصادیق گوناگونی دارد که میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد.خیزشها و ستیزهای قومی، جنبشهای ملیگرایانه، که تحت عنوان»موج سوم ناسیونالیسم« بررسی میشوند، و بنیادگراییهای دینی، انواعی از خاصگراییهای فرهنگی هستند.افزون بر اینها خاصگراییهای فرهنگی دیگری نیز وجود دارند که در قالب جنبشهای اجتماعی افراطی، نژادپرستیهای جدید، گروههای نفرت و از این قبیل پدیدار میشوند.
کتاب »جهانی شدن، فرهنگ و هویت« یکی از اینهاست که در آن با تمرکز بر بعد فرهنگی جهانی شدن، به رابطه آن با فرهنگها و هویتهای بومیپرداخته میشود. فرضیه اصلی مباحث کتاب آن است که »فرآیند جهانی شدن، خاصگراییهای فرهنگی را تقویت میکند«.
خاصگرایی فرهنگ عبارت است از توسل به ایدئولوژیهایی که در آن بر بیهمتایی و حتی برتری شیوه زندگی، اعمال و باورهای گروه یا جماعتی معین تاکید میشود.این پدیده در انواع رفتارهای جمع خشونتبار و غیرخشونتبار مانند خیزشها و ستیزهای قومی، جنبشهای ملیگرایانه، بنیادگرایی، نژادپرستیهای جدید و از این قبیل نمود مییابد .
انقراض دردناک زبانهای بومی
در خصوص جهانی شدن دیدگاههای مختلفی وجود دارد که هر یک بر وجهی متمرکز شدهاند به نظر آنتونی گیدنز جهانی شدن را میتوان به عنوان تشدید روابط اجتماعی جهانی تعریف کرد.همان روابطی که موقعیتهای مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند میدهد که هر رویداد محلی تحت تأثیر رویدادهای دیگری که کیلومترها با آن فاصله دارند شکل میگیرد و برعکس در هزاره نو که تازه به آن گام نهادهایم پدیده جهانی شدن از بعد اقتصادی طرفداران و مخالفانی به ویژه در زمینه فقر و بیکاری یافته است؛ اما روی دیگر سکه که از نظرها پنهان مانده است و کمتر به آن پرداختهاند همانا تاثیر جهانی شدن بر نابودی فرهنگ و در پی آن زبان پیوسته به آن فرهنگ است.همه زبانشناسان بر این باورند که روند جهانی شدن در مرگ زبانها اثر شتاب دهنده دارد، اما چون این روند تدریجی است کمتر مورد توجه قرار میگیرد.در دهکده جهانی از دست رفتن تنوع زبانی مسئلهای نگرانکننده است؛ از این رو تنها با اهتمام جدی سازمانهای بینالمللی، دولتها، ملتها و زبانشناسان و اقلیتهای زبانی میشود امیدوار بود که در آینده از شتاب روند نابودی زبانها کاسته شود و شاید روزی برسد که این روند متوقف گردد(جاویدی، ۱۳۸۲: ص۱۳۶).
چنان که گفته شد، جهانی شدن بر فرهنگ و زبان تاثیر سوء داشته است.از جمله بر زبانها و فرهنگهایی چون کردی، ناواجو، آینو، آشوری و باسک.جهانی شدن حتی بر سرعت آهنگ نابودی زبانها افزوده است به گونهای که زبانشناسانی مانند دیوید کریستال و دانیل نتل جهانی شدن را تنها و مهمترین عامل از میان رفتن زبانها میدانند.
این ترجیح زبانی باعث برتری فکری و عملی مردمیکه این زبان زبان مادریشان است نسبت به کسانی میشود که آن را به عنوان زبان دوم و یا زبان بیگانه فرا میگیرند.به طور مثال دولت انگلستان در قرن نوزدهم با سوءاستفاده از بیاطلاعی سران کشورهای عقب مانده آسیایی و آفریقایی از اصطلاحات حقوقی زبان انگلیسی و عبارات دو پهلوی این زبان عملاً طی قراردادهایی که با این کشورها به زبان انگلیسی میبست آنها را فریب داده و امتیازات عمده برای خود کسب میکرد.بنابراین در این نگاه، جهانی شدن فرهنگ، به معنای جهانی شدن ارزشها، سنن و هنجارهای پایدار یک یا چند فرهنگ است.فرهنگ، از عناصری چون دین، زبان، هنر و سنتها و باورهای قومیو بومیتشکیل میشود و در عصر حاضر، تمامیاین عناصر در معرض هجوم اندیشه ای به نام جهانی شدن قرار گرفته است. زبان، یکی از حیاتیترین عناصر فرهنگها است.زبان مانند خون از قلب فرهنگ سرچشمه گرفته و در بدن اجتماع جریان مییابد. زبان، بازتابی از فرهنگ مردمیاست که با آن سخن میگویند، نماینده هویت آن مردم است و دنیایشان را تشریح میکند. زبان، پدیدهای است که همچون موجودی جان دار با مردم است و آنها را در بازگو کردن دنیای ذهنی و عالم واقعی پیرامونشان یاری میدهد.زبان، با انسانها زندگی میکند، تغییر مییابد و حتی گاه میمیرد.مرگ هر زبان، به معنای مرگ گوشه ای از فرهنگ بشری است. تنوع زبانی در واقع، قسمتی از تنوع حیات بشری است.اگر زمانی شماری از زبانها از بین بروند و تنها چند زبان باقی بماند، در واقع جهان ما، بخشی از میراث فرهنگی خود را از دست داده است.
گسست فرهنگی خیلی دور، خیلی نزدیک
وجود یک زبان واحد برای ارتباط فرهنگی و رسانه ای بین مردم، از جهاتی دارای ویژگیهای مثبت نیز هست.این روش، مردم جهان را قادر میسازد که درعین تفاوتهای فرهنگی، بتوانند با هم گفت و گو کنند، گفتوگوهایی که به تدریج زمینه تعصبهای قومیو نژادی را از بین میبرد و به شناخت مردم از یکدیگر منجر میشود. اما این خطر همچنان جدی است که زبان غالب به مرور زمان، فرهنگها و زبانهای بومیرا تضعیف و یا نابود کند. برای جلوگیری از نابودی فرهنگها و زبانهای بومیچه باید کرد؟
برای حفظ تنوع زبان و تنوع فرهنگ بشری، تاکنون فعالیتهایی انجام شده، ازجمله آنکه سال ۲۰۰۸ .م »سال جهانی زبان مادری« نامیده شد. همچنین از یک دهه پیش، روز ۲۱ فوریه، »روز جهانی زبان مادری« نام گرفته است.در این ایام، برنامهها و مراسم خاصی در بزرگداشت زبان مادری برگزار میشود و همگان بر حفظ زبانهای بومیو تقویت آن تاکید میورزند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، جهانی سازی آن چنان که گفتیم درصدد یکسان کردن همه، در سایه یک زبان و یک فرهنگ است. لذا انسجام فرهنگها غالبا ً با یک زبان بویژه زبان انگلیسی صورت میگیرد. این روش جهانیسازی، در واقع به فراموشی سپردن زبانهای مادری اکثر ملتهاست که نتیجهاش، از بین رفتن فرهنگهایی است که دیگر خونی در رگها ندارند. مشکل اصلی، دیدگاه موجود در میان گویشوران زبان غالب و مغلوب است که زبان در اقلیت را زبانی بیهوده و کم ارزش میدانند. این دیدگاه در بسیاری از جوامع و قبایل وجود دارد. در واقع افراد زبان مادری خود را از سر ناچاری و به خاطر سرخوردگی رها میکنند.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۸ ق.ظ