مروری بر تاریخ اجتماعی زبان ترکی آذربایجانی
حسین واحدی
قسمت اول
گروه تاریخ:هرزبانى براى هرجامعه، فرهنگ و تمدنى آیینهای تمام نماست که در قالب آن تمامیاندیشهها، احساسات، آداب و رسوم کنشها و تواناییهای هر فردى از اجتماع بیان میشود. به نوعى مىتوان گفت، فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم زمانى حیات دارند که زبان حیات دارد. بنابراین هیچ حامعهای را نمی توان بدون زبان تصور کرد. زبانی که بوسیله آن در هر لحظه میلیونها ارتباط بین انسانها برقرار میشود.
همه زبانها برای گویشوران آن زبان مهم و قابل احترام است، و اگر به هریک از زبانها بها داده نشده و در رسانهها، مدارس و دانشگاهها و مکاتبات از آن استفاده نشود، به مرور زمان آن زبان مریض شده و رفته-رفته به طرف مرگ سوق پیدا مىکند و همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد مرگ یک زبان یعنی از بین رفتن فرهنگ، آداب و رسوم و تمدن بشری همراه آن .
اگر هریک از ما، جایگاه زبان مادریمان را بهتر بشناسیم، به درستی درخواهیم یافت که چقدر نسبت به آن بیتوجه بودیم و چون غریبهای با آن برخورد کردهایم. حال در این بین زبان مادریمان “ترکى” نیز برای خود جایگاه ویژهای هم در بین ما و هم در جهان دارد. با این توضیحات، اگر هرکس درهر جایگاه و مقامی بتواند با توجه به استعداد توان خود، کمکی در حفظ و پاسداشت زبان مادریش بکند دیگر هیچ زبانی غریب نخواهد ماند.
ریشه زبان ترکی و جایگاه آن در بین دیگر زبانها:زیبایی و کمال زبان ترکی تا بدان پایه است که جایگاه آن حتی از زبان عربی که گفته میشود گویا از طرف زبانشناسان زبدهای ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده دراختیار آنان قرار گرفته است نیز شامختر میباشد.ابزار گرامری زبان ترکی چنان منظم، قانونمند کامل میباشد که این تصور را به ذهن متبادر مینماید که شاید بنا به رهنمود یک فرهنگستان از سوی زبانشناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد. زمانیکه ما زبان ترکی را با دقت و موشکافی میآموزیم با معجزهای روبرو میشویم که خرد انسانی در عرصه زبان از خود نشان داده است.
حال ببینیم جایگاه امروزی زبان زیبا و مکملمان که از سوی آگاهان اروپایی اینگونه مورد ارزیابی قرار گرفته کجاست و در میان کدامیک از گروه زبانهای خویشاوند قرار میگیرد؟ امروزه در علم زبان شناسی کلیه زبانهای شناخته شده دنیا اعم از زبانهایی که اکنون بدانها تکلم میشود و نیز زبانهایی که تعلق به سدهها و هزارههای پیشین داشته، اما از طریق کتیبهها و دیگر اسناد پایا به روزگاران ما رسیده است در چند گروه اساسی خویشاوند قرار میگیرد که ما به دو مورد از آن اشاره میکنیم:
زبانهای التصاقی:در این گروه از زبانها پیوندها اغلب بصورت پسوند یکی پس از دیگری به لغات ریشه پیوسته وظیفه مواد فلکتیو در زبانهای هند واروپایی را انجام میدهد.
وجه تمایز دیگر این زبانها نسبت به گروه زبانهای ترکیبی در این است که لغت ریشه در وضعیتهای مختلف گرامری اصلا تغییر نمیکند. مثلا کلمه ترکی (ائو) با پذیرفتن پسوندایم به صورت (ائویم) و با التصاق پسوند دیگر (لر) بصورت(ائولریم) در میآید.
در حالی که مفاهیم گرامری فوق در زبانهای هندو اروپایی، همانگونه که در بالا مشاهده کردیم به کمک حروف اضافه، ضمایر و همچنین دگرگونی زیاد در لغات ریشه بیان میگردد. در این گروه زبانی خویشاوند، زبانهای اورال آلتای (ترکی، مغولی، کرهای، ژاپنی)، فین اوغور(فنلاندی، مجاری) و درآویدی(درشبه قاره هند امروزه حدود ۲۰۰ میلیون نفر به این زبان تکلم میکنند و در بعضی از کشورها چون تامیل و اندرا پراداش زبان رسمی میباشد. دراویدیها که بنیان گذاران تمدن هندوستان بودهاند بعدها با ورود آریاییها توسط آنان به جنوب این شبه قاره رانده میشوند.) از زبانهای قدیمینیز زبان سومری و ایلامی به این گروه خویشاوند تعلق دارد.زبانهای هجایی:دراین گروه زبانی لغات نه مانند زبانهای ترکیبی تغییر شکل میدهند و نه مانند زبانهای التصاقی با پذیرفتن پسوندهای گوناگون مطول میشوند. دراین گونه زبانها جملات از مجموعه لغات جداگانهای که بدنبال هم میآیند و یا دقیقتر از طریق چیده شدن لغات ریشه جدا از هم در کنار یکدیگر تشکیل میگردد. نمونه مشخص اینگونه زبانها، زبان چینی کلاسیک میباشد.
چنانکه میبینیم جایگاه زبان ترکی در گروه زبانهای التصاقی قرار داشته، با زبان سومری(اولین زبان مدنی شناخته شده دنیا) خویشاوند میباشد. این زبان از ۵۰۰۰ سال پیش بهاین سو از طریق نگاشته شدن به خط میخی که خود ایجادگر آن بودهاند، از نابودی نجات یافته و به روزگاران ما رسیده است.
قرار گرفتن زبانهای سومری و ترکی در یک گروه زبانی، دیگر در بین سومر شناسان واقعیت بی چون وچراییست، اما علاوه بر این دانشمندانی چون فریتس، هوممل، پوپه، آ. زاکارس، اولژاس در پیوند نزدیک زبان ترکی وسومری پای میفشارند و بعضا نیز زبان سومری و ایلامی را پروتوترک (پیش ترک) مینامند، آشنایی با واقعیتهای فوقالذکر برای ما جای هیچ گونه ابهام و تعجبی نخواهد گذاشت که چرا زبان شناسان و محققین اروپایی از کمال، زیبایی و سلاست زبان ترکی چنان ارزیابی ستایش گرانهای ارائه میدهند، اما پرواضح است که معماران این بنای شگفت انگیز معنوی کسانی جز نیاکان فرزانهمان نمیباشند. نه زبان عربی و نه زبان ترکی که زیبایی و کمال آنها زبانزد خبرگان میباشد، با سفارش هیچ آکادمی و با خلاقیت هیچ آکادمیکی بوجود نیامده است. حتی اگر چنین امری نیز ممکن فرض شود، آکادمیکهای آن کسانی جز خود ترکها و عربها نمیتوانند باشند.زبان ترکی طی هزاران سال در آکادمی بیکران مردم ترک زبان ساخته و پرداخته شده، محصول و عصاره نبوغ خلاقیت نسلهای بیشمار میباشد که به مثابه پرارجترین و مقدسترین میراث بدست ما سپرده شده است. بر ماست که شایسته چنین میراث پاکی باشیم و آنرا چون مردمک چشمانمان حفظ نموده، بر غنا و زیبائیش بیافزاییم.
در رابطه با قدمت زبان، ادبیات ترکی و رابطه آن با زبان و ادبیات سومری و همچنین رابطه تاریخی ترکمنستان و مزوپوتامیا (بین النهرین) به اشارات زیرین بسنده میکنم.
زبان سومری همانگونه که در بالا اشاره کردیم، از بین زبانهایی که ما میشناسیم چه به لحاظ گرامری و چه به لحاظ همسانی واژگان به زبان ترکی بسیار نزدیکتر میباشد. مثلا در زبان سومری نیز مانند زبان ترکی حالات مختلف گرامری بدون آنکه لغات ریشه تغییری بکند با التصاق(چسباندن) پسوندهای گوناگون نشان داده میشود. حالت گرامری در زبانهای ترکی و سومری تقریبا عین هم بوده و شباهتی به گرامر فارسی ندارد، زیرا در زبان فارسی وظیفه پسوندهای ترکی، سومری را حروف اضافه انجام میدهد. اگر این مقایسه را با دیگر زبانهای هند و اروپایی چون آلمانی، انگلیسی و روسی نیز انجام دهیم دقیقا همین نتیجه را خواهیم گرفت.
علاوه برشباهتهای گرامری، تعداد زیادی لغات مشترک نیز بین زبانهای ترکی و سومری وجود دارد. ایرج اسکندری در کتاب پرارزش وعلمی خود به نام (در تاریکی هزارهها) با استناد به تحقیقات ذیقیمت دکتر ضیا صدرالاشرافی تعداد قابل توجهی از کلمات مشترک بین زبانهای ایلامی و زبان ترکی را قید نمودهاند که به عنوان مثال کلماتی چون آت(اسب)، آدا(پدر), خان گون (خورشید)، سو(آب) را میتواند ذکر کرد. ادامه دارد…
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۹ ق.ظ