مردم شناسی آینه تمام نمای شناخت جامعه

مردم شناسی آینه تمام نمای شناخت جامعه

گروه اجتماعی: دانش مردم شناسی؛ زندگی اجتماعی، فکری و فرهنگی انسان را با توجه به سیر تاریخی و مناسبات گوناگون بررسی می کند و ویژگی های آنان را در دوره های مختلف مورد مطالعه قرار می دهد.
هر نظام معرفتی که به بررسی انسان یا بُعدهایی از وجود انسان، گروه و قشر خاصی بپردازد، انسان شناسی یا مردم شناسی نامیده می شود. موضوع انسان شناسی در سده ی ۱۹ و آغاز سده‌ی ۲۰ میلادی، زمانی که فعالیت های استعماری اروپایی در حال رشد و شکوفایی بود، شکل گرفت. علت آن این نکته بود که کشورهای اروپایی دارای مستعمره، نیاز داشتند برای مدیریت و حکمرانی کشورهای زیر سلطه ی خود زبان، آداب و رسوم و فرهنگ آن کشورها را فرا گیرند و برای مدیریت کردن سرزمین های مورد استعمار، کارشناسان و متخصصانی نیاز داشتند تا به آنها بگویند در آن جامعه چه اعمال و رفتاری باید انجام دهند.
از این رو نخستین تحقیق های انسان شناسی جنبه ی کاربردی داشت تا محققان بتوانند درسایه‌ی خدمات و امکانات دولت های بزرگ به کشورهای دور افتاده سفر کنند. زیرا نیازمند همسفر شدن با سازمان و گروه های سیاسی بودند تا از جنگ ها و حمایت های مختلف دولت های خود بهره مند شوند. در عین حال خدماتی که به دولت های خود می دادند یک دستاورد نظری، تحقیقاتی و گسترده ای هم داشت. به هر حال، این وجه استعماری انسان شناسی از ۱۹۷۰ میلادی به بعد در برابر انتقادهای شدید رویکرد پسااستعماری قرار گرفت.
انسان شناسی یا مردم شناسی در ایران با سیاست مدرنیزاسیون رضاخان همراه بود. در این دوره موزه ی ایران باستان و مردم شناسی شکل گرفت و بخش زیادی از آثار اقوام ایران در این مکان به نمایش گذاشته شد. در دوره ی محمدرضا پهلوی تلاش در زمینه ی شناخت فرهنگ جامعه در حوزه ی مردم شناسی ایران با دوره ی پهلوی دوم تمایزی اساسی پیدا کرد. روشنفکرانی که پس از کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی سرخورده شده بودند، به رویارویی فرهنگی با سیاست ها و نوسازی های حکومت پهلوی پرداختند، به گونه ای که نقد مدرنیزاسیون، پیامدها و آسیب های آن از جمله نقل محافل روشنفکری بود. شکل گیری موسسه تحقیقات علوم اجتماعی در دانشگاه تهران؛ آغاز توجه به مطالعات انسان شناسی در قالب دانشگاهی آن محسوب می شود. بخش مطالعه‌های فرهنگی و روستایی این موسسه با ورود انسان شناسان خارجی همچون پیر دسینور برپا شد. موسسه ی مطالعات عشایری به عنوان نخستین گفتمانِ مطالعات انسان شناسی در ایران در دانشگاه تهران کار خود را شروع کرد. بعدها آموزش در این رشته از ۱۳۵۰ خورشیدی آغاز شد و گفتمان دانشگاهی انسان شناسی شکل گرفت. در موسسه ی تحقیقاتی دانشگاه تهران، تلاش می شد تا در زمینه ی بهبود وضعیت زندگی عشایر، توسعه ی سوادآموزی و خدمات بهداشتی درمانی مطالعه و پژوهش شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه ی پژوهش های انسان شناسی، به ویژه موضوع های دینی همچون مراسم های محرم، رمضان و عاشورا در فرهنگ مردم، کتاب‌ها زیادی منتشر شد و بررسی ها و پژوهش های بسیاری صورت گرفت.
فلسفه ی تحقیقات انسان شناسی و مردم شناسی تنها به مردم شناسان اولیه و استعمار محدود نمی شد. انسان شناسی دانش بررسی نوع بشر محسوب می شود و اساسی ترین هدف آن، انسان شناسی، تبیین انسان است. به صورت کلی انسان شناسی در ایران دانشی به شمار می رود که نسبت به دیگر رشته های علوم انسانی کمتر شناخته شده است و مردم و غیر متخصصان رشته‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی و حتی تا اندازه ای افراد دانشگاهی با این دانش آشنایی مختصری دارند که این امر تا میزانی به ماهیت این رشته و بخشی نیز به روند تاریخی که انسان شناسی در ایران گذرانده، مربوط می شود.
شورای فرهنگ عمومی کشور، سیزدهم شهریور را در تقویم رسمی »روز مردم شناسی« نامید تا همگان در راه شناختن اقوام و ملیت های گوناگون تلاش کنند و در مسیر شناخت انسان به معنای واقعی آن گام بردارند تا با دستیابی به جزییات فرهنگ های مختلف، به درک بهتری از یکدیگر دست پیدا کنند.»مریم رفعت جاه« مردم شناس و استاد دانشگاه به کنکاش و مقایسه ی واژه ی انسانی شناسی و مردم شناسی پرداخت و گفت: آنتروپولوژی یا اپنولوژی که با توافق جامعه‌ی دانشگاهی کشور به معنای انسان شناسی به کار می رود، به معنی هر چیزی است که امور مربوط به انسان از جمله تاریخچه، بیولوژی بدن، روابط انسان ها، فرهنگ و اقتصاد را در بر می گیرد و پیشینه ی آن به سده ی نوزدهم باز می گردد. اما واژه ی مردم، در فارسی اصیل به معنی انسان است و از آنجایی که در جامعه ی کنونی از آن به معنای جمع یعنی انسان ها یاد می شود، جامعه ی دانشگاهی کشور توافق کرده اند که کلمه ی انسان شناسی به مفهوم یاد شده، به جای واژه ی مردم شناسی به معنای آتنولوژی به کار گرفته شود.
وی در ادامه افزود: مردم شناسی به جمع های کوچک و قومیت ها می پردازد و بررسی اقوام توسعه نیافته و بدوی را در شکل قومیت ها و روستاها در نظر دارد، در حالی که دامنه ی اطلاعاتی انسان شناسی به دلیل پرداختن به جمع‌های بزرگ همچون جوامع شهری بسیار گسترده تر و کاربردی تر است.
این کارشناس مردم شناسی، انسان شناسی را از جامعه شناسی متفاوت دانست و در این باره تصریح کرد: جامعه شناسی روابط اجتماعی میان انسان ها را مطالعه می کند و علاوه بر کارکردی و تجربه گرایانه بودن به موضوع های اتنزاعی هم می پردازد و در این زمینه بیشتر از مطالعات کمی بهره می گیرد. اما اجتماعات انسانی که مانند توده‌ی یخی شناور بوده که بخش بزرگی از آن در زیر آب پنهان است، تنها از راه استفاده از روش‌های کیفی شناخته خواهد شد، چرا که انسان شناسی بیشتر به دنبال بررسی و کشف زاویه های ناپیدای یک امر همچون ذهنیت و فرهنگ انسان است. وی درباره ی پیشینه ی آموزش انسان شناسی در دانشگاه های کشور گفت: تدریس این رشته از نیم سده پیش با رویکرد مردم شناسی در دانشگاه آغاز شد اما این رشته در این سال ها به توسعه ی کمّی دست پیدا است. به همین دلیل انسان شناسی و مردم شناسی پس از گذر این سال‌ها هنوز به جایگاه کامل خود در دانش های اجتماعی دست نیافته اند. برخی سازمان های رسمی و غیر رسمی همچون گردشگری و توریسم و انجمن های خودگردان این علم را مورد توجه قرار داده اند اما همچنان مطالعات این زمینه در رسانه و حوزه ی عمومی راه نیافته و در کشور شناخته نشده است.
مریم رفعت جاه درباره ی اهمیت موزه های مردم شناسی و نقش آنها در گسترش این علم و اطلاعات مردم، اظهار داشت: این مکان ها در صورت برخورداری از جاذبه ی بالا و تبلیغ و اطلاع رسانی لازم به وسیله ی مسوولان و فراهم آمدن امکان بازدید در روزهای تعطیل، می توانند به تحکیم و تقویت هویت های ملی و قومی یاری برسانند، زیرا مردم با مشاهده ی این موزه ها و شناخت بیشتر فرهنگ ها و رابطه و ساختار زندگی انسان های پیشین این مرز و بوم، به پشتوانه ای قوی دست خواهند یافت و اعتماد به نفس و غرور ملی بیشتری را احساس خواهند کرد.
وی بر پایه ی دانش انسان شناسی درباره ی مردم ایران، بیان داشت: جمعیت ایران به دلیل پهناور بودن کشور و وجود قوم های مختلف در آن و بر پایه ی اصول اساسی این دانش، یکپارچه نیستند و به همین دلیل نمی توان قضاوت یکسانی درباره ی آنها داشت. وجود آب و هواهای متفاوت، روحیه و رفتارهای خاصی را در مردم پدید آورده است که این امر نیز می تواند بر تفاوت فرهنگ و زندگی آنها نقش مستقیمی داشته باشد.
این استاد دانشگاه، با بررسی فرهنگ مردم برپایه ی این دانش، تصریح کرد: نسل های میانسال هویت قومی و جمعی خویش را به طور خاصی محفوظ نگاه داشته اند که این امر در نوع مشاغل آنان نیز تا میزانی مشاهده می شود. البته تغییر دقیق میزان فرهنگ مردم تهران در چند دهه‌ی پیش باید با مشاهده ی عینی و مطالعات تجربی به صورت علمی مورد بررسی قرار بگیرد.
مریم رفعت جاه در پایان با برشمردن برخی دلیل های مهاجرپذیری گفت: مردم به دلیل امکانات بالاو وجود فرصت هایی برای دستاوردهای اقتصادی بهتر و دستیابی به رفاه بیشتر، از شهر و دیار خود کوچ می کنند. رونق نداشتن زندگی کشاورزی و مشکل های اقلیمی در برخی شهرهای کشور به عنوان عوامل دافعه، یکی از دلیل های این امر محسوب می شود.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۶ ق.ظ

دیدگاه


هفت × 3 =