مدیران اتفاقی آفت سازمان محیط زیست

مدیران اتفاقی آفت سازمان محیط زیست

محمدباقر صدوق
گروه اجتماعی:مدیران اتفاقی به کسانی اطلاق می‌شود که در اثر یک اتفاق یا رخدادی به پست مدیریت رسیده اند، برخی از این اتفاقات عبارتند از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و شخصی. مدیر ارشدی ناگهان از کار برکنار شده و یا پست خود را ترک می کند و یک نفر خارج از سازمان مربوطه که بی ارتباط با آن است جانشین او می شود.
چنین مدیری بدون طی شدن فرآیند رسمی و توسعه ی توانمندی‌هایش میزی بزرگتر از میز قبلی خود تصاحب می‌نماید و با لابی و تخریب دیگران، عملا تمامی گزینه های دیگر را حذف و مسیر را برای تصاحب پست های مدیریتی ارشد هموار می‌کند.
رئیس سازمانی که خود اتفاقی منصوب شده است تصمیم می گیرد مدیران متعهد خود را در آن سازمان منصوب نماید، این پدیده در بخش خصوصی نیز رخ می دهد.
فردی سرمایه گذار و یا پدری کارآفرین که مدیر یک کسب و کار است به طور ناگهانی فوت یا به بیماری مزمنی دچار و یا مهاجرت می‌کند، فرزندی که تا دیروز سرگرم مسائل شخصی خود و گشت و گذار بوده است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت می‌بیند.
جدا از اینکه مدیران اتفاقی با چه فرآیندی در این پست ها قرار می‌گیرند ویژگی مشترک آنها این است که در موقعیتی قرار گرفته‌اند که به آن تعلق ندارند.
مدیران اتفاقی این روزها در کشور رو به گسترش هستند، تزریق نقدینگی های زیاد به افراد و شرکت های با ظرفیت کم موجب شده که از کنار هر سازمان و شرکتی که به رانت اقتصادی دسترسی دارند ده ها شرکت قارچ گونه ثبت شده و در راس بسیاری از این سازمان ها، مدیران اتفاقی منصوب می گردند، آنها را نمی توان حذف کرد اما می توان به مدیریت بهترشان فکر کرد.از اواسط سال ۱۳۷۶ با تغییر مدیریت سازمان که خود اتفاقی بوده سیل مدیران فاقد دانش، بینش و تجربه زیست محیطی به سازمان سرازیر شد و‌ در واقع به نوعی سازمان توسط مدیران اتفاقی اشغال شد.
به طوریکه بیش از ۶۰ درصد مدیران اجرایی وارداتی بودند و پست های سازمان در اختیارشان قرار گرفت.البته این پدیده قبل از آن هم وجود داشت ولی نه در این حد.اگر چه برخی از مدیران وارداتی از اساتید دانشگاه و افرادی فرزانه و فرهیخته هستند و در تخصص خود صاحب نظر می باشند اما آشنا به مسایل اجرایی محیط زیست نبوده و فاقد توان و تجربه اجرایی هستند و با سلام و صلوات و هیاهو از آنها استقبال شده و پس از مدتی بدون بدرقه و بی سروصدا سازمان را ترک می کنند.
حکایت امروز سازمان در واقع مانند قطاری است که دارای عده ای سرنشین ثابت است که از مبدا سوار آن بوده اند اما در ایستگاههای بین راه عده ای پیاده و تعدادی سوار می شوند و این قصه کماکان استمرار داشته و دارد.
و البته هر گروه از این سرنشینان مهمان، با توانایی خود، سازمان را به سویی سوق می دهند و از مسیر و مقصد اصلی دور می کنند.تاثیر این ورود و خروج های اتوبوسی مدیران اتفاقی به سازمان، گسیخته شدن زنجیره های مدیریت، بی برنامگی، تزلزل دائمی جایگاه محیط زیست بوده و هست.
بدون شک یکی از دلایل بی انگیزگی کارکنان و کارشناسان سازمان را باید در این مساله جستجو کرد.اصول جذب نیروهای انسانی در یک سازمان فرایند قانونی و تعریف شده ای دارد، افراد واجد شرایط پس عبور از صلاحیت های عمومی و تخصصی از طریق هرم سازمانی سازمانی، گزینش می شوند تا مشغول انجام وظیفه گردند که اغلب هدفشان رسیدن به راس هرم است، لذا در طول خدمت با انگیزه مضاعفی، با تلاش و جدیت و رقابتی سالم به سطوح بالاتر رسیده و در نزدیکی راس هرم، جا خوش میکنند تا در زمان مناسب در راس هرم قرار گیرند.
در سازمان محیط زیست روشها بر خلاف قوانین بوده و مسئولان با کوتاه کردن راه و از پهلوهای هرم، نیروهای جدید مورد نظرشان را از سایر دستگاهها وارد می‌کنند و جریان انگیزشی و تعالی سرمایه های انسانی سازمان را مختل می سازند و همانند ویروس عمل می‌کنند و باعث اخلال و بی ثباتی سازمان می‌گردند.راه نجات محیط زیست ایران، نجات سازمان متولی آن از مدیران اتفاقی، سیاسی، جناحی، سلیقه ای، غیر تخصصی و پوپولیستی و ژورنالیستی است و در یک جمله واکسینه کردن سازمان در مواجهه با این قبیل ویروسهاست.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۵:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


+ 5 = نُه