- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -
مخاطبشناسی در ادبیات کودک
Posted By admin On تیر ۱۸, ۱۳۹۳ @ ۴:۱۰ ق.ظ In فرهنگ و هنر | No Comments
علی رزم آرای
گروه فرهنگی:در شماره¬های گذشته روزنامه آرازآذربایجان و در قالب نوشتارهای گوناگون حول محور»ادبیات مخاطب محور« از رویکرد مخاطب محوری در حوزه نگاه فرهنگی به ادبیات و رویه مخاطب پروری این حوزه فکری و روانی برای گسترش وجه انسان مداری و اندیشه انسانمدار در جوامع متأثر ازادبیات اندیشه محور و فارغ از ابزارگرایی ادبی و هنری اشاراتی رفته بود.همچنین مخاطب محوری در ادبیات را مکمل ترسیم صورت معین از انسان و اندیشه انسانی دانسته و از رویکرد تاریخی ادبیات کلاسیک به پیرامون معنوی و غیرمادی بشر صحبت به میان آمد.از سویی به نقد خواننده محور و مخاطب محور نیز به عنوان بخش مکمل ادبیات مخاطب محور در حوزه نقد ادبی و کامل کننده حلقه جامعه شناسی ادبیات در این زمینه به اختصار پرداخته شد.از ادبیات کلانشهرارومیه و استان آذربایجانغربی و دوزبانه و یا سه زبانه بودن عموم اهالی آن و همچنین فعالین عرصه هنر و ادب آن نیز سخن به میان آمد. خصوصا ًاشاره شد که برای پرداختن به موضوع مخاطب محوری در ادبیات این منطقه ابتدا باید ادبیات آن ارزشیابی و آسیب شناسی شده و آنگاه در این زمینه گام به حوزه مخاطب محوری در آن گذارده شود.قبل از ورود به متن نوشتار حاضر باید یک نکته اساسی نیز روشن شود،این نکته اساسی کلان بودن موضوع مخاطب محوری ادبیات از نظرگاههای گوناگون است. به همین دلیل میتوان بسط و گسترش آن به اندازه وسعت انواع ادبی را پیش رو داشت.ماجرای مخاطب محوری در ادبیات را میتوان از منظر جنسیتی و یا طبقه سنی و اجتماعی و… نیز به تفکیک بررسی کرد. به عبارتی زن و مرد بودن خواننده( دیدگاه فمنیستی)، کودک و نوجوانان بودن او، تعلق به طبقه خاص اجتماعی، عقیدهمندی و جهان بینی جمعی و فردی ایدولوژیک او ( دین باوری و مقوله ایمان) و… در عرصه موضوع مخاطب محوری در ادبیات مؤثر بوده و قابل طرح است. نوجوانان شاید نه فقط به دلایل آموزشی بلکه به دلایل زیباشناختی و فکری و به لحاظ موقعیت سنی و اجتماعی آماده پذیرش انواع مفاهیم شناخت محور و آموزش محور هستند. همین رویکرد، مخاطب محوری در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را بیش از بیش بغرنج و بغرنج¬تر کردهاست. در ادبیات به اصطلاح بزرگسال شاید بده بستانی که میان مخاطب و متن اثر صورت میگیرد دو طرفه باشد. یعنی متن داشتههای ذهنی، ناخودآگاه و خودآگاه مخاطب خود را به چالش گرفته و به نفع خود تخلیه میکند و در مقابل، مخاطب دادهها و اطلاعات جدید از متن را نه جایگزین داشتههای تخلیه شده قبلی خود، که بلکه به شکل کامل کننده و پالایش کننده آن دریافت میدارد.اما در ادبیات کودک و نوجوان این فراینده تقریبا ً یک طرفه است چرا که این متن است که مخاطب خود یعنی کودک و نوجوان را به سوی آنچه باید بشناسد و دریابد و سپس به فکر و تخیل در مورد آن بپردازد، هدایت میکند. این فرایند، متأسفانه در جامعه ایران و به طبع آن شهر ارومیه به عنوان مقوله آموزش محوری ادبیات کودک و نوجوان تعبیر شده است. حال آنکه در این مبحث یعنی مخاطب محوری ادبیات کودک و نوجوان روششناسی وچگونگی فرایند و روش ارتباط گیری با مخاطب مطمع نظر است نه محتوای آموزشی و یا آموزش صرف و مطلق!
رواج این تلقی که ادبیات کودک ، پدیدهای آموزشمحور است، موجب شده که این گونه ادبی اعتبار خود را تاحدی از دست بدهد و در مواردی به ابزار تعلیم و تربیت بدل شود. در پژوهشهای ادبی به این معضل، توجه کافی نشده است. اصلیترین هدف نوشتار حاضر، نقد رویکرد آموزش محور در ادبیات کودک ونوجوان اثبات رویکرد مخاطب محوری در قالب زیباشناسی آن است، اما زیباشناسی به عنوان پدیدهای واقعی و نه قراردادی. در رویکرد آموزش محور، نگاه به زیبایی بیشتر نگاهی ابزاری است؛ اما رویکرد زیباشناسانه در رویکرد مخاطب محور بر آن است که اگر قرار باشد برای ادبیات ذاتی قایل شویم، آنگاه زیبایی، عنصر ذاتی و درونی ادبیات کودک بوده و ماده یعنی محتوای آموزشی، عنصر عرضی و بیرونی آن است. به عبارتی مفهوم هنر در اینجا در برابر مفهوم آموزش به کار رفته است. منظور از آموزش، تأثیر بر مخاطب نیست، زیرا هر پدیدهای کم و بیش تأثیری در پی دارد. مقصود از آموزش در اینجا مفهوم تعلیم و تربیتی آن است نه روش و یا ابزار تعلیم و تربیتی و نهایتا ً یعنی فرآیندی با قصد و طرح اولیه به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در مخاطب.
از سویی قید مخاطب (کودک و نوجوان) در ادبیات کودک و نوجوان لزوما ًمانع ناب بودن ادبیات کودک نیست. هم¬چنین تفاوت نسلی بین نویسنده بزرگسال و خواننده کودک لزوماًادبیات کودک را تصنعی، اقتدارگرایانه و یکسویه نمیسازد. از این گذشته بزرگترها نیز به کودکی و ادبیات کودک نیاز دارند.
بین ادبیات کودک وادبیات بزرگسال تفاوتی نیست مگر از ناحیه مخاطب! از همین رهگذر با توجه به اینکه دیدگاه مخاطب محور در نظریه ادبی معاصر اعتبار بیشتری را داراست میتوان در اثبات ظرفیت ادبیات کودک در خلق معانی متنوع در ذهن مخاطبان متنوع و نیز نسبت هرمنوتیک با دیدگاه زیباییمحور در ادبیات کودک نیز صحبت به میان آورد. ولی به دلیل کوتاهی مجال و فرصت این نوشتار از طرح این نظرگاه در میگذریم.به کلام سادهتر در ادبیات کودک و نوجوان، خود او به عنوان مخاطب مورد خطاب است نه ذهنیت و اندیشه شکل نیافته او! از سویی نوع و روش خطاب مد نظر بوده و نه محتوا و ماده آن! اما درست برخلاف این تصورکتابهایی که امروزه برای کودکان و نوجوانان نوشته میشوند، بیشتر جنبه تعلیمی و آموزشی دارند و کوششی هستند تا جوششی. به همین خاطر نویسندگان گاهی پیش از آن که به نوشتن بپردازند، برای مخاطب فرضی خود مینویسند.
سخن آخر اینکه برای درک بیشتر موضوع مخاطب محوری در ادبیات کودک و نوجوان باید به دو نکته مهم و اساسی توجه داشت.
اول آنکه یکی از مهمترین استدلالها در عرصه این نوشتار در محور رویکرد نظری برای اثبات ذاتی بودن زیبایی از منظر مخاطب ( یعنی کودک و نوجوان) و عرضی بودن( محتوایی بودن) اهداف آموزشی این است که: میتوان داستان یا شعری کودکانه را فرض کرد که براساس اهداف آموزشی (به مفهوم علمیاش) شکل نگرفته باشد، اما نمیتوان اثری را فرض کرد که ادبیات باشد ولی از وجوه زیباییشناسانه و جوهره ادبی خالی باشد.دوم آنکه به توجه به سیر تحول تاریخی مفهوم ادبیات کودک میتوان اثبات کرد که مسیر تغییر آن از رویکرد آموزشمحوری به زیباییمحوری است که نشان میدهد تحولات تاریخی اینگونه ادبی، تعریف آن را به سوی زیبایی محوری سوق داده است.
Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir
URL to article: http://www.araznews.ir/%d9%85%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%a8%e2%80%8c%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%8a-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%af%d8%a8%d9%8a%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9/
Click here to print.
Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.