ما چانه می زنیم، پس هستیم

ما چانه می زنیم، پس هستیم

نعمت‌الله فاضلی
گروه اجتماعی: همه ما این تجربه را داریم که هنگام خرید کالا چانه بزنیم. گویی توافق نانوشته اما قطعی میان مشتریان و فروشندگان وجود دارد. در این توافق فروشنده از پیش قیمت ها را طوری تنظیم می کند که مشتریان بتوانند درباره آن چون و چرا کنند. مشتریان نیز متقابلا می توانند کالایی را با دریافت تخفیف خریداری کنند. این روحیه چیزی است که کم و بیش هویت مشتری ایرانی را هنگام خرید شکل می دهد: ما چانه می زنیم. در خانه مناسبات بین والدین و فرزندان و فرزندان با یکدیگر بر مبنای اشکال گوناگونی از چانه زنی استوار است و معمولا جنگ و جدل های خواهر و برادری از تجربه های شیرین گنجینه خاطرات همه ما است. والدین نیز از راه چانه زنی با فرزندان تعامل گرم برقرار می کنند. سعی والدین این است که ارزش های خود را با فرزندان از راه چانه زنی به آنها منتقل کنند. در دانشگاه نیز من هر روز با این تجربه روبه رو هستم که مدرسان و دانشجویان بر سر نمره و کیفیت درس با هم چانه زنی می کنند.
دولت در یک به نوعی چانه زنی مدام با ملت درگیر است. برای مثال حوزه سیاست فرهنگی حوزه چانه زنی بر سر ایدئولوژی ارزش های رسمی حکومت از یک سو و مقاومت یا سازگار شدن شهروندان با این ایدئولوژی ارزش های رسمی دیگر. ما در هر جا و هر سطح و موقعیتی می توانیم پدیده چانه زنی در جامعه و فرهنگ ایران امروز را مشاهده کنیم. کافی است کمی به فضای مناسبات در سازمان ها و ادارات توجه کنیم. کارمندان و مدیران در نوعی چانه زنی اداری مداوم بر سر توزیع امتیازات و پاداش ها و مجازات ها از یک سو و انجام کار و وظایف اداری از سوی دیگر با یکدیگر چانه می زنند. این چانه زنی ها را می توان راهبردی اساسی برای زندگی روزمره ایرانی دانست. چانه زنی راهبرد زندگی روزمره یی است که طی آن انسان ایرانی در موقعیت های عملی مشخص خود را با ساختارهای کلان در آن موقعیت ها درگیر می?سازد.از طریق این راهبرد یعنی چانه زنی ما یعنی انسان ایرانی موفق می شویم که در مرحله اول درک و شناختی از موقعیت به دست آوریم. چانه?زنی فرآیندی است که طی آن مجموعه وسیعی از اطلاعات تولید و رد و بدل می شود.
دوم اینکه در چانه زنی ما امکان تفسیر موقعیت را به دست می آوریم. در فرآیند چانه زنی روزمره، ما شناختی شخصی و متقاعد کننده و متناسب با تصمیم گیری ضروری از موقعیت به دست می آوریم.سوم ما از طریق چانه زنی به بازتولید یا تداوم ساختارها و نهادها می پردازیم. یعنی اینکه ما از طریق چانه زنی مناسبات الگو یافته و نهادی شده در زندگی مانند مناسبات خانوادگی یا مناسبات اقتصادی در بازار یا مناسبات سیاسی در روابط بین دولت و شهروندان را بازتولید می کنیم. چهارم اینکه در عین حال چانه زنی راهبردی معجزه آسا برای ابزار خود نوآوری، ایجاد تغییر و دستکاری در همان ساختارها، مرزها و مناسبات الگویافته تثبیت شده تاریخ است. چیزی که چانه زنی را جذاب و دوست داشتنی کرده است. اگر چه گاهی ظاهرا از آن دلخور می شویم اما با وجود این دلخوری ما همچنان آماده هستیم که بارها چانه زنی را هر روز تجربه کنیم. چانه زنی هنر ایرانی است. ما با چانه زنی مهارت های کلامی و زبانی و ارتباطی خود را شکل داده و به رخ می کشیم گویی هر ایرانی از راه چانه زنی نشان می دهد که قابلیت های ارتباطی تحسین برانگیزی دارد و همه ما شاهد این بوده ایم؛ اینکه بسیاری از افراد با صدای بلند به مهارت خود در چانه زنی می بالند.چانه زنی ارزش های اخلاقی نهفته زیادی نیز دارد. ما از طریق چانه زنی نوعی سازگاری با ساختارها و شرایط را ایجاد می کنیم. در این سازگاری طرفین مجادله و نیز مذاکره گاهی کوتاه می آیند، گاهی یکدیگر را متقاعد می کنند و در نهایت در اغلب مواقع این امکان را فراهم می کنند که کارها راست و ریست شود. چانه زنی در اغلب مواقع جواب می دهد. زیرا این راهبرد تجربه شده تاریخ ما است. کمتر چیزی است که در نهایت با نوعی چانه زنی به سرانجام نرسد. این کارکرد چانه زنی برای سازگاری و سازش نوعی تسامح و مدارای انسان ایرانی را تضمین و تولید می کند. در چانه زنی قواعدی وجود دارد که در مدارا و تسامح وجود دارد. برای مثال ما همه در یک توافق بین الاذهانی به این قاعده باور داریم که طرفین باید کوتاه بیایند. تا آنجا این قاعده محکم و پذیرفتنی شده است که افراد می توانند بر سر یکدیگر داد کشیده بگویند: <<»کوتاه بیا دیگر«. یکی دیگر از قواعد چانه زنی پرهیز از خشونت است. ما در چانه زنی مجازیم صدای خود را کمی بلند کنیم. گاهی به شیوه یی لطیف گلایه کنیم.می توانیم التماس کنیم یا می توانیم دیگران را واسطه قرار دهیم. گاهی نیز به سوگند متوسل می?شویم. تمام این تمهیدات و تاکتیک ها برای آن است که معامله سرانجام گیرد و در موضوع به تفاهم برسیم. چیزها به خیر و خوشی انجام شود و مهم تر از همه از بروز خشونت بحران یا مشکل دوری کنیم. به همین دلیل چانه زنی امری اخلاقی و زیباست. من چانه زنی را دوست دارم اما چانه زنی از نوعی ارزش اخلاقی ظریف و پوشیده دیگری نیز برخوردار است. ما با چانه زنی بسیاری از ارزش های اخلاقی دیگر را تولید و بازتولید می کنیم. برای مثال چانه زنی، تمرینی برای گذشت است. ما در فرآیند چانه زنی ممکن است کم و زیاد چیزی را ببخشیم. مثلا از خطای دیگری چشم بپوشیم. در قیمت های خود تخفیف بدهیم و با گذشت خود معامله یی را به سرانجام برسانیم. این چانه زنی گاه در معامله های بزرگ مانند ازدواج است و مبلغ مهریه و کیفیت تشریفات عروسی معمولا از راه چانه زنی به سرانجام می رسد. می بینید چانه زنی چقدر زیباست! ما با کمک چانه زنی ازدواج می کنیم. صاحب خانه می شویم. گاهی نیز به کمک آن مانع از بروز اختلافات بزرگ بین آدم ها می?شویم. چانه زنی علاوه بر تمرین بخشش، گذشت و مدارا نوعی تمرین آزادگی و انسان بودن است. به هر حال هر کس تلاش می کند تا به جامعه و دیگران نشان دهد که انسان خوبی است. خوب بودن چیزی است که همه ما نیاز داریم تا حداقل روزی یک بار آن را تجربه کنیم. چانه زنی موقعیت ارتباطی و اجتماعی مناسبی است تا این تجربه یعنی خوب بودن را شکل دهیم. چانه زنی با توجه به کارکردهای گسترده آن در مناسبات بین فردی و ابعاد مختلف زندگی انسانی ریشه در ارزش ها، باورها و فرهنگ ایرانی ما دارد.
من پیش ترها که درباره تعارف در فرهنگ ایرانی مطالعه و تامل می کردم به ذهنم رسید که تعارف کردن از ویژگی های مهم فرهنگ ما است که طی آن بسیاری از نیازهای ارتباطی ، اجتماعی ، اخلاقی و انسانی ما تامین می شود. اگرچه برخی نیز با نگرش انتقادی تعارف را نشانه بالا بودن فاصله قدرت و نظم سلسله مراتبی غیردموکراتیک در فرهنگ ایرانی می دانند. در زمینه چانه زنی نیز ممکن است نگاهی انتقادی داشته باشیم و آن را نوعی بی ثباتی و هرج و مرج در نظم نمادین زندگی بدانیم. برخی به این استناد کنند که مثلا در بازارهای اروپا قیمت ها چنان ثبیت شده که دیگر تکلیف مشتری روشن است که جایی برای چانه زنی نیست. اما در ایران به دلیل فقدان نوعی حاکمیت قانون در بازار و بی ثباتی اقتصاد چانه زنی را نشانه بدی از بازار می?دانند.در این دیدگاه انتقادی چانه زنی در حوزه های دیگر زندگی نیز نشانه نوعی آسیب یا مشکل در فرهنگ ما است و همان طور که توضیح دادم من با این دیدگاه موافق نیستم زیرا بر اساس تجربه زیسته ام می بینم که چانه زنی بیش از آنکه بیانگر نوعی آسیب یا بیماری یا بحران در اقتصاد یا فرهنگ ما باشد نوعی راهبرد انسان برای تعاملات مختلف است. من چانه زنی را دوست دارم. همین.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۰۴ ق.ظ

دیدگاه


6 − یک =