ما حواسمان هست به کودکانی که مسئولان از آنها غافل هستند

ما حواسمان هست به کودکانی که مسئولان از آنها غافل هستند

پروانه کرامتی
‘گروه اجتماعی:این روزهای سرد زمستان که شب‌های تاریک و یخبندان دارد، همگی کنار بخاری‌های‌مان می‌نشینیم، تلویزیون تماشا می‌کنیم، در رویایی‌ترین حالت اگر این گوشی‌ها و فضای مجازی بگذارد، با هم شاید حرفی بزنیم و یا در غیرممکن‌ترین حالت شاید کتابی هم بخوانیم، داشتم کتاب می‌خواندم که به یک رباعی از سید حسن حسینی رسیدم بیت اول آن از این قرار بود،»هرچند از آئینه بی‌رنگ‌‍تر است از خاطر غنچه دلم‌ تنگ‌تر است«.
این بیت مرا به فکر برد که ممکن است از پاکی و بی‌گناهی عده‌‍ای انسان در معنای حقیقی خود سخن می‌گوید، شاید همگی یاد شهیدان والامقام بیافتیم، در نگاه اول همین است، اما مقام شهدا بیشتر از اینها است، من معنای این شعر را به احوال کودکانی که عده‌ای از آنها تاکید می‌کنم عده‌ای از آنها به خاطر بی‌مسئولیتی خانواد‌‍ه‌‌هایشان اکنون در بهزیستی روزگار می‌گذارنند، این کودکان مجبور هستند که روزها را با تنهایی سپری کنند، و شب‌ها فقط با فکر داشتن مادر یا پدر به خواب بروند، آنها هر‌چقدر هم محبت ببینند شاید باز هم جای خالی مادر را حس کنند، هر چقدر هم سخت‌کوش و با اراده باشند، باز هم جای خالی کوهی به نام پدر را حس می‌کنند، این کودکان تا ۱۸ سالگی می‌توانند در بهزیستی زندگی کنند، اما بعد از ۱۸ سالگی شان چه می‌شود، شاید هر پدر و مادری برای فرزندان دلبندش و شاید حتی برای نوه‌های‌شان هم برنامه‌ای داشته باشند، اما این کودکان چه خواهند شد، چه کسی برای آینده آنها نگران خواهد بود بیایید از خود بپرسیم ما برای این کودکان چه کرده‌‌ایم، زندگی آنها چقدر برای‌مان مهم بوده است، اصلا سالی چند بار به این کودکان سر می‌زنیم.
آیا جواب این سوال‌‍‌ها را می‌توانید بدهید اگر جواب دادید دم‌تان گرم چون به فکر کودکان این کشور بوده‌اید، واقعا دم‌تان گرم احساس مسئولیت کرده‌اید، اما اگر پاسخ‌تان منفی است فقط می‌توانم بگویم: از حالا می‌توانید شروع کنید، اکنون سوالی از خیرین که این قدر برای آبادانی این مرز و بوم تلاش کرده‌اند، شما چند نفر از این کودکان را بعد از ۱۸ سالگی حمایت کرده‌اید، دختران و پسران ۱۸ ساله اگر حامی نداشته باشند مجبور هستند به سمت راه‌هایی بروند که حتی به فکرشان خطور نمی‌کرد، اگر ما با این انسان‌های شریف هم‌دردی نکنیم، تمام زحمات سازمان بهزیستی برای حفظ آنها هدر می‌رود، ای کاش بحث فقط مدرسه‌سازی نبود ای کاش بدانید مدرسه‌سازی همان آینده‌سازی است وآینده‌سازی فقط شامل مدرسه نمی‌شود. این کودکان هستند که بعد از ۱۸ سالگی قرار است آینده سازان این مملکت شوند، امیدوارم خاطرتان مکدر نساخته باشم بنده فقط خواستم یادآوری کنم، باز هم از خیران گرانقدر تشکر می کنیم، که بدون هیچ چشم داشتی صادقانه برای این سرزمین تلاش می کنید، اما چون خیران عزیز در عرصه سازندگی هستند باعث نمی‌شود مسئولیت از دوش مسئولان ساقط شود، وقتی کلمه مسئول به کار می‌بریم، فقط مقصودمان به مقامات اجرایی که در استانداری با شهرداری هستند معطوف نمی‌شود، بلکه روحانیان معظم و ائمه جمعه را هم شامل می‌شود، که حداقل در یکی از خطبه‌های‌شان در روز جمعه بعد از دعوت به تقوای الهی به حمایت این افراد بعد از ۱۸ سالگی دعوت کنند، نمیدانم چه سری است در این وادی است که گاه هستیم در عرصه پاک بازی وگاه نیستیم در این میان. چقدر نیکو می‌شود اگر علماء در سخن‌رانی‌های خود به ضرورت حمایت از این کودکان اشاره کنند و چه نیکو می شود احادیث موجود در این زمینه را برای مردم نقل کنند.
کاش روزی برسد که دیگر نیاز ی به این یادآوری نباشد، می‌دانم در بسیاری از موارد یتیم نوازی را مطرح می کنید اما در این سطح هم به آن اشاره نمایید، روحانیان معظم و جلیل القدر در بسیاری از پیچ‌های تاریخی این کشور نقش کلیدی ایفا کرده‌اند که همه ما آنها را می‌دانیم نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران، هشت سال دفاع مقدس، ملی شدن صنعت نفت و ۹ دی است، که اگر طلاب این آموزه‌های دینی را به مردم یاد نمی‌دادند، امکان نداشت مردم برای دفاع از کیان اسلام به صحنه بیایند، بسیاری از شهدای جنگ تحمیلی ما همین افراد بودند که بدون هیچ گونه چشم داشتی رفتند اما برنگشتند، کاش حداقل پنجشنبه ها برای این آزاده ها از بند دنیا فاتحه نثار کنیم، آنها خانواده ندارند تا برایشان خیرات کند از کودکی هایشان برای دیگران تعریف کند و مادری ندارند برای شان اشکی بریزند و …
نماینده_های مردم در مجلس شورای اسلامی و کاندیداهای محترم به عنوان نماینده چه فکری برای این قشر از جامعه کرده اید، چقدر حواستان به این افراد بوده، ای کاش به جای نمک گیر کردن مردم هنگام تبلیغات و انتخابات فکری برای این زخم که قلب همه را درگیر کرده بکند، کاش بدانید شما مسئول هستید در مقابل این افراد کاش در مجلس فکری برای این کودکان کنید کاش این قدر که درگیر مسئله هسته‌ای بودید به اندازه یک چهارم آن درگیر این قشر از جامعه نیز می‌شدید، ای کاش کلمه ای به اسم کاش وجود نداشت، ارومیه دریاچه ای دارد که در حال خشک شدن است، ایران اقیانوسی دارد که اگر این اقیانوس عظیم از کودکان بخشکد ایران اسلامی نیز با آن خواهد خشکید، ایران و در نهایت اسلام برای ماندن نیاز به مروج دارد، اگر حواس مان به این قشر نباشد آینده کشورمان باز هم مثل اکنون شورانگیز نخواهد بود!نمایندگان محترم باور کنید مسئله آینده این کودکان بسیار مهم است، بسیار مهم‌تر از شعارهای صد من یه غاز تبلیغاتی‌هایتان که الحمدالله به هیچ کدام عمل نمی شود.حال سر صحبتم با شما است، آقای شهردار و استاندار گرامی شما چه کرده اید برای آینده این قشر خاص سوال را از همه پرسیدم اکنون نوبت شما مسئولان است، کاش به جای ساخت مجسمه غول پیکر دو ساق پای زنانه فکری کنید برای آینده این افراد. استاندار گرامی چقدر به فکر این کودکان بوده اند چقدر برای شان زحمت کشیده_اند و آیا می دانند که این افراد بعد از ۱۸ سالگی شب را کجا می گذارنند. چه می خورند وکارشان چیست؟ من دیگر سوالی ندارم از محضر گرامی‌تان، کاش آینده سازی برای این قشر جامعه را در دستور کارهایتان قرار دهید.روی صحبت ما فقط با مسئولان نیست، در همین اطراف ما کسانی هستند که نصف خانه‌شان را تغییر کاربری داده‌اند، به بیمارستان تبدیل کرده‌اند این فرد چقدر احوال این کودکان را جویا است چقدر حواسش به این قشر خاص است، این آقای دکتر نماینده قشر خاصی از جامعه هستند، ورزش کاران به خصوص والیبالیست ها در ارومیه شما چقدر حواستان به این قشر است، کاش سفرهای آنچنانی را کنسل کرده و کمی کمتر سفره های رنگین پهن کنیم و بیشتر به فکر این این کودکان و آینده شان باشیم.
مسئولان و نماینده های محترم این ها را گفتم که بدانید: ما حواس مان هست به چیزهایی که شما حواس تان نیست، باور کنید حواسمان هست، از همه این ها که بگذریم نتیجه ای که می_گیریم چیست، واقعا از افراد دوربرمان غافل هستیم یا نه؟مسئولان محترم این را بدانید که ایران فردا برای جوان ماندن و شاداب زندگی کردن به این جوانان و فرزندان شان نیاز دارد، این افراد برای تشکیل خانواده به مسکن مهری که خیلی به آن بی مهری شد نیاز دارند، ولی به جای آن ماشین مهر را برای مردم به ارمغان آوردید، آری شاید همین برگ سبزی تقدیم به مردم باشد، بعد هم در رسانه ملی می گویند ماشین خود را در خانه بگذارید و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید چون زمین تب دارد و بعد در جایی دیگر شعار می دهید هر ایرانی یک ماشین که در اصل همان ضرب المثل هر ایرانی یک خانه است، آیا این افراد قرار است، در ماشین تشکیل خانواده دهند؟!
آقای روحانی رکود در زندگی این قشر از جامعه رکورد می‌زند، از شما می خواهیم با طرح خروج از رکودتان، زندگی این قشر ایران را از رکود خارج کنید، و این است صدای سکوت قشری که هم در رکود رکورد می زنند و هم در تورم در حال غرق شدن هستند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۹ ق.ظ

دیدگاه


پنج − = 1